چهرههاي جشنواره
بابك حميديان؛ در لباس روحانيت
گاهي انتشار تنها يك عكس از يك هنرپيشه ميتواند در حكم اتفاقي خبرساز باشد. نمونهاش عكسي كه از بابك حميديان در لباس و گريم فيلم تازه بهروز شعيبي منتشر شد. عكسي كه از حميديان در فيلم «روز بلوا» منتشر شد، او را در لباس روحانيت با عمامه سفيد نشان ميدهد. در خلاصه داستان «روز بلوا» آمده است: «عماد استاد دانشگاهي خوشنام و يك چهره تلويزيوني مورد توجه است، او ناگهان توسط پليس با اتهامهايي جدي مواجه ميشود كه خود و خانوادهاش را در موقعيت پيچيدهاي قرار ميدهد.» عكس حميديان براي كساني كه فيلم را نديدهاند، از آن رو كنجكاويبرانگيز است كه ميخواهند ببينند اين بازيگر خوشسابقه سينما كه نقشهاي متفاوت و گاهي دور از هم را در كارنامه خود دارد، اينبار چه شخصيتي را در فيلم بهروز شعيبي خلق كرده است. حميديان كه حضور جلوي دوربين سينما را در سال 82 و با فيلمسازاني مانند زندهياد رسول ملاقليپور و محمدمهدي عسگرپور آغاز كرد، بعدها در آثار كارگردانهايي مانند بهمن فرمانآرا، عبدالرضا كاهاني، ابراهيم حاتميكيا، احمدرضا درويش و ... بازي كرد و با درخشش در بعضي نقشها جوايزي را هم از آن خود كرد.
سعيد ملكان؛ فيلم اول
دو سال بعد اگر بخواهيم فهرستي از فيلمسازاني كه طي سالهاي دهه 90 با فيلم او كه با فيلم اولشان در جشنواره درخشيدند، ارايه كنيم، طبعا نام سعيد ملكان هم با فيلم «روز صفر» كه امسال در بخش سوداي سيمرغ حضور دارد، در جايي از آن فهرست بايد باشد. اولين تجربه فيلمسازي سعيد ملكان كه پيش از اين به عنوان چهرهپرداز و تهيهكننده در پروژههاي سينمايي حضور داشته، به سبب سوژهاي كه دستمايه قرار داده است، به خودي خود كنجكاوي برانگيز است. ملكان در آغاز راه فيلمسازي خود به عنوان كارگردان فيلم بلند سينمايي، سراغ موضوع مهم امنيتي و سياسي تروريسم بينالملل رفته و روايتگر قصه منتهي به دستگيري عبدالمالك ريگي بر فراز آسمان ايران شده است. از ملكان به عنوان يكي از افراد تاثيرگذار در بسياري از پروژههاي سينمايي اين سالها نام برده ميشود و حتي بعضيها او را «مرد پشت پرده فيلمهاي مهم اين سالهاي سينماي ايران» توصيف ميكنند. با توجه به اينكه موضوع عبدالمالك ريگي، سال گذشته هم دستمايه فيلم «شبي كه ماه كامل شد» نرگس آبيار بود، طبعا روايت اين دو فيلمساز از موضوع واحد، زمينهساز مقايسه اين فيلم باهم خواهد بود. «روز صفر» طي روزهايي كه از جشنواره گذشته يكي از پراستقبالترين فيلمها بوده است.
ابراهيم حاتميكيا؛ مناقشهبرانگيز
ابراهيم حاتميكيا كه از آغاز فيلمسازي و به ويژه از فيلم پنجمش «از كرخه تا راين» به بعد همواره در قامت يكي از فيلمسازان قابل اعتناي جشنواره فجر از سوي منتقدان و داوران جدي گرفته شده، امسال با فيلم خروج در جشنواره حضور دارد. او كه در بعضي از دورههاي جشنواره جوايز متعددي را از آن خود و فيلمش كرد، آخرين بار دو سال پيش با فيلم «به وقت شام» در جشنواره حضور داشت؛ فيلمي كه موضوع جنايات داعش و رويارويي يك پدر و پسر خلبان با نيروهاي سلفي-تكفيري داعش را روايت ميكند. فيلم امسال او، «خروج» اما –كه در روزهاي گذشته مورد انتقادهايي هم از سوي منتقدان قرار گرفته- قصه زندگي گروهي از پنبهكاران شهرستاني را جلوي دوربين ميبرد كه از يك سو محصولات خود را در بارش شديد باران از دست دادهاند و از سوي ديگر نه تنها كمكي از سوي دولت به آنها نشده بلكه وعدههاي دولتي براي رفع مشكلشان هم هرگز به وقوع نميپيوندند. در خلاصه داستان فيلم آمده: «اين فيلم زندگي گروهي پنبهكار شهرستاني را روايت ميكند كه محصولشان بر اثر بارش شديد باران، آب خورده و وعدههايي كه به آنها داده شده، پوچ درآمدهاند. اين گروه تصميم ميگيرند كه براي اعتراض به وضعيتشان نزد هيات دولت در نهاد رياستجمهوري بروند.» از همين چند سطر ميتوان حدس زد كه فيلم جديد حاتميكيا مانند چند تجربه ديگرش در گذشته، نه تنها از منظر سينمايي كه از حيث برداشتهاي سياسي هم مناقشهبرانگيز خواهد بود.
محمدحسين مهدويان؛ سردشت
فارغ از اينكه با محتواي فيلمهاي محمدحسين مهدويان و ديدگاههاي او همسو باشيم يا نه، حالا ديگر بايد او را كارگرداني تثبيت شده در سينماي ايران بدانيم. مهدويان كه با مجموعه تلويزيوني «آخرين روزهاي زمستان» قريحه كارگرداني خود در ساختار مستند را به خوبي نشان داد و مستندهاي متعددي نيز در كارنامه داشت، بار اول نامش با كارگرداني فيلم «ايستاده در غبار» بر سر زبانها افتاد. فيلمي درباره احمد متوسليان شامل دورههاي مختلف زندگي او از زمان طفوليت تا ربوده شدنش در سال 1361 در لبنان كه هم مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت، هم منتقدان به آن توجه كردند و هم جايزه بهترين فيلم سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر را از آن خود كرد. مهدويان بعد از آن فيلمهاي «ماجراي نيمروز»، «لاتاري» و «ماجراي نيمروز: رد خون» را ساخت و امسال با پنجمين فيلمش «درخت گردو» در جشنواره حضور دارد؛ فيلمي كه روايتگر برهه تلخي از تاريخ معاصر ايران يعني زمان جنگ با عراق است و قصهاي ملهم از جريان بمباران شيميايي شهر سردشت را روايت ميكند.