پنج استاد بزرگ كه در دوران همهگيري بيماريهاي واگيردار خود را جاودان كردند
هنر در برابر اپيدمي
مهدي احمدي
حتي در مواقع آفت و سختي، هنر هميشه غالب بوده است. به عنوان مثال مرگ سياه - كه به عنوان طاعون بزرگ نيز شناخته ميشود - تعداد زيادي از مردم را از بين برد، در اواسط قرن چهاردهم ميلادي در اروپا به اوج خود رسيد، كره زمين را فرا گرفت و براي صدها سال در جاي جاي زمين به عنوان مهمان ناخوانده طغيان كرد و جان انسانها را گرفت. اين مرگ سياه، بعدها با نامهاي ديگري چون آنفلوآنزاي اسپانيايي، آسيايي، خوكي بازگشت. در واقع بشريت با بيماريها و شيوع آنها غريبه نيست. امروز هم در نبرد با همهگيري كروناي جديد، كوويد19، چارهاي نداريم جز آنكه به يكديگر بپيونديم و با نظر به گذشته اكنون و آينده خود را بازسازي كنيم. يكي از راههاي مواجهه با اين فاجعه همگاني، اعتلاي آن در هنر است. در ادامه نگاهي به تاريخ هنر و پنج استاد هنرمند مياندازيم كه در زمانهاي مختلف، هنگامي كه بشريت با بيماريهاي واگيردار كشنده دست به گريبان بود هنر خود را جاودانه ساختند، حتي اگر تا به پايان رساندن داستان خود را زنده نماندند.
تيسين، نقاش ايتاليايي دوره رنسانس (حدود 1576-1488)
تيسين به خاطر داشتن تنوع زياد در پرتره، مناظر و همچنين آثار مذهبي و اساطيري خود شناخته شده بود. او دهها سال به عنوان استاد سبك ونيزي شناخته ميشد. شاهكار بزرگ او كه روي قابي چوبي براي پشت محراب كشيده شده است، به نام انگاشت باكره را هنوز هم ميتوانيد در كليساي فراري درقلب ونيز ايتاليا مشاهده كنيد. او تا روزهاي آخر عمر كار كرد و نهايتا در اثر طاعون در سال 1576 درگذشت. آخرين اثر او، پيتا، كه صحنهاي دراماتيك و شبانه از رنج را به تصوير ميكشد، نيمه كاره ماند و پس از او تكميل شد.
هنرمند اكسپرسيونيست نروژي، ادوارد مونك (1944- 1863)
مونك «جيغ» را در سال 1893 نقاشي كرد، اثري كه در نوع خود به يك نماد تبديل شد. همه ما آن را ميشناسيم - اثري كه در آن چهرهاي با حالت مشوش از وحشت در جلوي يك آسمان قرمز قرار دارد. با تمام تحريفها و تشويشهايي كه درباره اين اثر نوشته شده است، گفته ميشود كه نقاش از آن به عنوان «تصوير روح» ياد كرده است. مونك از بيماري همهگير آنفلوآنزاي اسپانيايي جان سالم به در برد، پس از آن او پرتره خود را در سال 1919 نقاشي كرد كه درآن در حالتي نحيف، روپوش و دستكش به تن دارد.
گوستاو كليمت نقاش اتريشي
(1918-1862)
كليمت به اندازه مونك خوش شانس نبود با اين حال، دچار سكته مغزي شد و در مدت زمان بستري در بيمارستان به ذاتالريه دچار شد و در ابتداي همهگيري آنفولانزا درگذشت. در اوج «دوره طلايي» نقاشان اتريشي، زماني كه در آثار خود به صورت نمادين از برگ طلايي استفاده ميكردند، بوسه (عاشقان) را نقاشي كرد كه دو عاشق همديگر را در آغوش گرفتهاند. اين نقاشي روغني كه داراي برگ طلا، پلاتين و نقره است، معروفترين نقاشي او محسوب ميشود.
هنرمند آلماني هانس هولباين جوان
(1543-1498)
هانس هولباين نقاش و طراح آلماني بود كه به دليل اصرار در دقيق بودن و واقعگرايي پرترههايش مشهور بود. وي با نقاشيهاي ديواري و آثار مذهبي و طراحي پنجرههاي شيشهاي رنگ آميزي شده شروع به كار كرد. او در جستوجوي كار به انگليس نقل مكان كرد و در اواخر 30 سالگي، نقاش مخصوص پادشاه كينگ هنري هشتم انگليس بود. هولباين سال 1543 در طي اپيدمي طاعون در لندن درگذشت، البته علت مرگ او بين طاعون و «يك عفونت» مورد جدل است.
نقاش دوره باروك، آنتوني فان ديك
(1641-1599)
فان ديك پس از نقل مكان از پالرمو، بيشتر اواسط دهه 1620 را در جنوا، ايتاليا مشغول به كار بود، شيوع طاعون او را مجبور به فرار از پالرمو كرد. او يك نقاشي بزرگ محراب به نام (Madonna Of The Rosary) را ناتمام رها كرد، اما پس از ارسال در جنوا تكميل و به پايان رساند. فان ديك در چند سال آخر عمر، كارگاه بزرگي در لندن برپا كرد و به همراه دستيارانش پرتره و نقاشي اساطيري بسياري براي دربار انگليس برجاي گذاشت. وي در دسامبر 1641 درگذشت و مقبره وي در كليساي جامع سنت پاول لندن در آتشسوزي بزرگ سال 1666 از بين رفت.
منبع: www.thestar.com