آيا سريالهاي شبكه خانگي در روزگار بيرونقي تلويزيون ميتوانند جذاب و پرطرفدار باشند؟
حد وسط سريالهاي خودمان و سريالهاي تركيهاي
آنتونيا شركا
سريالهاي شبكه نمايش خانگي در ميانه راه سريالهاي صدا و سيما و مجموعههاي ماهوارهاي فارسي زبان قرار ميگيرند. به اين معني كه نه به اندازه سريالهاي صدا و سيما با محدوديت و معذوريت مواجه هستند كه نتوانند به بعضي موضوعات بپردازند و بعضي صحنهها را نمايش دهند و نه به اندازه سريالهاي ماهوارهاي - مثل اغلب مجموعههاي شبكه جم و سريالهاي تركيهاي كه پرطرفدار هم هستند - ولنگ و باز و خالي از ارزشهاي اخلاقي و خانوادگي هستند. برخي سازندگان سريالهاي خانگي خودمان بيشتر با نيم نگاهي به مجموعههاي ماهوارهاي موضوع انتخاب ميكنند و سريال ميسازند و به شكلي ميكوشند كه ما به ازاي وطني آن مجموعهها را توليد كنند. البته اين موضوع ميتواند پتانسيل خوبي براي تامين محتواي سريالهايي باشد كه بسياري از مخاطبان را راضي كند. يعني چنانچه صدا وسيما در سالهاي اخير نتوانسته جاي خالي مجموعههاي ديدني ملودرام را پر كند يا تلاش مجموعهسازان كافي نبوده يا حتي سريالها آنقدر جذاب نبوده كه مردم را به خود جذب كنند، اين وسط سريالهاي شبكه خانگي بار مسووليت به دوش گرفتهاند و مجموعههاي اين شبكه ضمن حفظ ارزشهايي كه به هر حال مورد تاييد فرهنگ و كشورمان است توانسته آن جذابيتهاي فراتر از سريالهاي صدا وسيما را ايجاد كند تا مردم مشتري اين شبكه شوند.
البته اين يك نگاه كلي است و بايد مجموعهها مورد بررسي قرار بگيرند. اينگونه نيست كه همه مجموعههاي اين شبكه خوب باشند. در ميان سريالهاي شبكه خانگي هم كيفيت خوب و بد و بدتر هم داريم، يعني مخاطب با طيفي از كيفيتها مواجه ميشود اما بهطور كلي سريالهاي شبكه خانگي يك گونه سريالي را در ايران بدعتگذاري كردهاند كه شايد پيش از اين نداشتيم به اين معني كه تكليف صدا و سيما سالهاست كه با خودش و مردم روشن است از سوي ديگر كيفيت سريالهاي ماهوارهاي هم واضح و مشخص است ولي مجموعههاي خانگي حد وسط قرار ميگيرند و فكر ميكنم با يك سياستگذاري و برنامهريزي درست در مسير جذب مخاطب بيشتر قرار بگيرند و بتوانند به صورت كاملا غيرمحسوس دانش و ارزشهايي را ترويج كنند كه در سريالهاي تركيهاي و آنور آبي وجود ندارد و بنابراين اين خلأ را پر كنند.