فرجام حكمراني داخلي و برجام
علي صارميان
راستش هنوز جهان خلاصي از دست ترامپ ندارد. او مثل هر قماربازي برگي براي رو كردن دارد و لذا انتخابات براي او تمام نشده است. لذا دل بستن به تغيير زود هنگام يك فرضيه است تا نظريه. از آن طرف وقتي اكثريت يهوديان امريكا ميل به بايدن داشتهاند، معلوم نيست كه اين استقبال به چه واسطهاي است و بايد تحليل شود. در هياهوي خبرها، عنصر تعيينكننده گم ميشود؛ لذا بگذاريد با فرضهاي داخلي مساله را ببينيم. راهحل برونرفت داخلي از شرايط ناگوار هنوز شفاف نيست. گروه اول: ادامه برجام و حل مشكلات خارجي را راهحلي ميبينند كه مشكلات داخلي را نيز حل خواهد كرد. اين گروه گرچه درست ميگويند ولي پيوست داخلي ندارد. چه نوع حكمراني داخلي براي گذار از وضعيت فعلي وجود دارد؟ اقتصاد چگونه روي دوپايش ميايستد و شكاف دولت - ملت چگونه حل ميشود؟ چگونه ميتوان نااميدي و بيتفاوتي را پشت سر گذاشت و يك ملت را پشت تصميمات آورد؟ گروه دوم: مخالفان برجام هستند. آنها گرچه در دور آينده بنا را بر ادبياتي گذاشتهاند كه ايران را در تارعنكبوت قطعنامههاي فصل هفت برد و راهبردشان اشتباه است، ولي در يك مساله كه ساختار داخلي حكمراني موجب پريشاني اوضاع ايران است درست ميگويند. متاسفانه اين گروه با فتح مجلس و نيمنگاهي به برد حداقلي رياستجمهوري، فاقد راهحل هستند. آنها دخل و خرج كشور را بهتر ميدانند. وضعيت مشاركت مردم را ديدهاند. آثار سخت كرونا بر مردم و كم شدن يك صفر از ارزش پول ملي را تماشا كردهاند ولي بنا را بر نفي تعامل در قالب برجام نهادهاند. درواقع ايشان ضد برنامه را مسير خويش ميدانند در حالي كه كشور احتياج به برنامه مشخص و بعضا فوري براي خروج از شرايط بحران دارد. راهحلهايي كه جايگزين برجام شود، با شرايط fatf و تحريمهاي امريكا غير قابل دسترس است و ميدانند كه حتي طلب ما از عراق و كرهجنوبي و چين هم كه استقلال نسبي از امريكا دارند قابل وصول نيست. به نظر ميرسد يك گفتوگوي ملي براساس منافع ملي براي رسيدن به يك گارد كارآمد در داخل و صفآرايي واحد در مقابل شرايط آينده لازم است. شرايطي كه كل نظام - كل ملت را به آشتي برساند. از دل اين گارد واحد ميتوان برنامهاي سهزمانه براي كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت براساس برجام در رفع تحريمها و حكمراني خوب در سياست داخلي ارايه كرد و ارايهكننده ميتواند در چشمانداز سال آينده منتخب جمهور نيز باشد.