126 جوان اصلاحطلب نسبت به سازوكار نهاد اجماعساز اعتراض كردند
اصلاح جوانانه اصلاحات
جوانان: در تركيب نهاد اجماعساز، نسلهاي جديد اندك است
نهاد اجماعساز همچنان محور اصلي گفتوگوها و بحثهاي نيروهاي اصلاحطلب است. اين نوبت اما جمعي از اصلاحطلبان كمسن و سالتر دست به قلم شدهاند و با خطاب قرار دادن سيدمحمد خاتمي رييس دولت اصلاحات، دبيران كل 31 حزب اصلاحطلب عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات و اعضاي نهاد اجماعساز كه زاده همين شوراي هماهنگي است و چند روزي بيشتر از روز تولدش نيز نميگذرد، اعتراض و انتقاد خود را نسبت به چگونگي شكلگيري اين نهاد اعلام كردهاند. آنان هر چند در نامه خود تشكيل اين نهاد را امري ضروري خواندهاند اما در عين حال خواستار اصلاحات جديتر در اين جريان سياسي شدهاند. سنگ بناي نهاد اجماعساز با مصوبه شوراي هماهنگي اصلاحطلبان گذاشته شد. پيش از اين اصلاحطلبان تصميمات انتخاباتيشان را با محوريت شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان اتخاذ ميكردند كه ازقضا آن نهاد نيز زاده همين شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات بود. شورايي متشكل از بيش از 30 حزب اصلاحطلب كه حالا به نحوي والد و سازنده نهاد اجماعساز جديد اصلاحطلبان است. شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان اما به عنوان نهادي بالادستي ميان احزاب اين جريان شناخته ميشد كه در انتخابات چند سال گذشته ازجمله انتخابات مجلس دهم، شوراي شهر پنجم و البته رياستجمهوري دوازدهم كه همگي پس از روي كار آمدن دولت حسن روحاني برگزار شدند، نقش مركزي ايفا كرد. با پايان يافتن مجلس دهم اما اين شورا عملا از فعاليت بازماند. شورايي كه اگرچه دستكم در آنچه به نتيجه انتخابات اين چند سال مربوط است، بسيار موفق بود اما همواره مورد انتقاد جمعي از اصلاحطلبان نيز قرار ميگرفت كه اولا چرا سازوكار تشكيلش آنطور كه از يك نهاد اصلاحطلب و تحولخواه انتظار ميرود، دموكراتيك و شفاف نيست، ثانيا خروجي تصميماتش انتظار را از اين حيث برآورده نكرده و به آن ميزان كه بايد و شايد شفاف عمل نميكند و ثالثا نظارتي بر عملكرد كانديداي موردحمايتش ندارد؛ خواه اين حمايت در انتخابات مجلس صورت گرفته باشد، خواه انتخابات شوراها و حتي انتخابات رياستجمهوري. علاوه بر اين، بخش ديگري از اصلاحطلبان ساختار اين شوراي عالي را مورد انتقاد قرار ميدادند و نسبت به تركيب آن اعتراض ميكردند كه چرا و با چه سازوكار و منطقي سهميههايي را به احزاب ناهموزن و برخي اشخاص حقيقي اختصاص ميدهد. با پايان يافتن كار شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان كه البته باتوجه به روايت تنها دو روز پيش محمدرضا عارف، رييس اين نهاد بالادستي، هنوز هم نميتوان با قاطعيت از آن صحبت كرد، اصلاحطلبان بر آن شدند تا جاي اين نهاد بالادستي را با تشكيلاتي ديگر پُر كنند. آنها در تشريح اين تازهتاسيس ميگويند اين همان شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان است كه به اقتضاي شرايط ناشي از قانون جديد احزاب و البته برخي ديگر مسائل، تشكيل شده است. نهاد تازهتاسيس اجماعساز اصلاحطلبان بهغير از اعضاي حقوقي -كه دبيران كل يا نمايندگان تامالاختيار احزاب عضو شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات باشند- 15 عضو حقيقي هم دارد كه توسط كميتهاي 9 نفره انتخاب شدهاند و بنابر اعلام برخي اعضاي اين نهاد به زودي اولين نشست رسمي خود را برگزار خواهد كرد. اما پيش از آن، منتقدان دست به كار شده و حال در جديترين نمونه از اين رويكرد انتقادي، 126 نفر از جوانان اصلاحطلبان ضمن تاكيد بر ضرورت تشكيل اين نهاد تازهتاسيس آوردهاند: «براي اينكه اين نهاد بتواند اصلاحطلبان كشور را بهتر نمايندگي كند نيازمند گام برداشتن به سمت اصلاحات نهادي جدي در جهت شفافتر، دموكراتيكتر و كارآمدتر شدن است.» جوانان اصلاحطلب امضاكننده اين بيانيه به موضوع سرمايه اجتماعي اصلاحطلبان هم پرداختهاند.
آنهم درحالي كه از زمستان 96 و به خصوص از دي ماه آن سال به اينسو، موضوع ريزش سرمايه اجتماعي جريان اصلاحات به طور جدي مطرح بوده و هست. آنهم با اين استدلال كه عملكرد ضعيف دولت و وجود مشكلات بسيار در كشور به پاي اصلاحات نيز نوشته شده و چنانچه تغييري در وضعيت فعلي رخ ندهد، مردم نيز نسبت به تاثيرگذاري اين جريان سياسي در بهبود اوضاع دچار ترديد ميشوند.
اما با نزديك شدن به انتخابات، چهرههاي سياسي كمتر به اين مساله پرداختند و ديروز اين 126 جوان اصلاحطلب در نامه انتقادي خود بر نوسازيها، بازسازيها و توانمندسازيهاي گفتماني و تشكيلاتي در اين جريان سياسي تاكيد كردهاند.
آنان احزاب و نهاد اجماعساز اصلاحطلبان را دچار انواعي از اندكسالاري، ضعف سازماندهي و عدم شفافيت توصيف كرده و در ادامه نامه سرگشاده خود، استدلال كردهاند كه تركيبي كه اكنون در نهاد اجماعساز شكل گرفته، همه طيفهاي جريان اصلاحات را نمايندگي نميكند.
پيش از اين نيز برخي از ديگر اصلاحطلبان گفته بودند كه در تركيب نهاد اجماعساز، طيفهايي از اين جريان سياسي، مغفول ماندهاند. حال اين جوانان اصلاحطلب تاكيد كردهاند كه «در تركيب كنوني نهاد اجماعساز درصد نسلهاي جديد، زنان و غيرپايتختنشينانِ عضو بسيار كمتر از سهم جمعيتيشان و نامتناسب با توانايي اين نيروها است.»
آنان براي حل اين مساله راهكار ارايه داده و آوردهاند كه بهتر است اعضاي حقيقي چنين نهادي، از طريق رايگيري عمومي انتخاب شوند؛ «از اعضاي اين نهاد دعوت و مطالبه ميكنيم سامانهاي از اعضاي همه احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب كشور و نمايندگان مرجع گروههاي اجتماعي تشكيل دهند و در دورههاي بعدي انتخاب اعضاي حقيقي اين نهاد را به راي دموكراتيك همه اصلاحطلبان كشور بگذارند تا اين اعضا بهتر بتوانند بدنه اصلاحطلبان كشور را نمايندگي كنند. اينكه در اين دوره اعضاي حقيقي با راي نمايندگان احزاب و تشكلها انتخاب شدهاند يك گام دموكراتيكتر از انتصاب توسط يك فرد است، اما هنوز به قدر كافي دموكراتيك و با مشاركت همه فعالان اصلاحطلب كشور نيست.»
در بخش ديگري از اين نامه به مساله وزن نابرابر احزاب در اين جريان سياسي نيز اشاره شده و نويسندگان اين نامه معتقدند همه احزابي كه در اين نهاد حضور دارند، به يك اندازه توانمند نيستند؛ ضمن اينكه برخي از اين احزاب «اعضاي كمشماري دارند و فاقد حداقل نفوذ اجتماعي و وزن سياسياند.» نامهاي كه ديروز منتشر شد، 10 بند دارد كه در بندهاي انتهايي آن به مساله حمايت اصلاحطلبان از نامزدهاي انتخاباتي پرداخته شده است. در اين نامه آمده است: «در دورههاي پيشين جبهه اصلاحطلبان به نامزدهاي مورد حمايتاش عملا چك سفيد امضا داد.» جالب آنكه محمدرضا عارف نيز در گفتوگوي يكشنبه همين هفته خود، به اين موضوع اشاره كرده و گفته بود كه اگر قرار باشد در انتخابات آينده با نامزد ديگري ائتلاف شود، بايد براي آن چارچوب و شرط و شروط تعيين كنيم. هر چند نه عارف و نه البته 126 جوان اصلاحطلب، نامي از اين كانديداي انتخاباتي دورههاي گذشته نياوردهاند، اما روشن است كه منظورشان حسن روحاني است.
آنهم در حالي كه اخيرا انتقاد صريح صادق خرازي، دبيركل حزب نداي ايرانيان در اين رابطه با واكنش عجيب و جنحالي محمود واعظي، رييس دفتر رييسجمهوري مواجه شد و طي آن، واعظي صراحتا منكر نقش اصلاحطلبان در پيروزي روحاني شد!
جمع اصلاحطلبي كه پاي نامه اخير را امضا كردهاند اما در متن خود براي اين مساله حمايت مشروط از نامزدها راهكاري هم ارايه كرده و گفتهاند: «پيشنياز اين كار تدوين برنامههاي سنجشپذير و باكيفيتِ دموكراسيخواهانه، عدالتجويانه، آزاديخواهانه و بسطدهنده توسعه فراگير و پايدار و شناسايي و معرفي تيمي توانمند به نامزد نهايي و گرفتن تعهد از او براي استفاده از اين برنامهها و نيروهاي پيشنهادي است. انتشار ۵۰ برنامه سنجشپذير و دقيق اصلاحطلبان در سال ۹۸ گامي به پيش بود و بعد از اين نيازمند تقويت حضور برنامهمحور و تيممحور در رقابتهاي انتخاباتي هستيم.»
اين 126 جوان اصلاحطلب همچنين تاكيد كردهاند كه نهادهاي اجماعساز اصلاحطلبان در دورههاي پيشين كارنامه قابلدفاعي در «شفافيت عملكرد» نداشتهاند و درنتيجه ضروري است در اين دوره، از ابتدا فرآيندهاي تشكيل و معيار عضويت اعضا و تصميمگيري نهاد تازهتاسيس اجماعساز اصلاحطلبان در قالبهايي سهلالوصول و شفاف به اطلاع اصلاحطلبان كشور و عموم شهروندان برسد و زمينهساز رفع تعارض منافع و حاميپروري و افزايش مشاركت اصلاحطلبان براي ارتقا و اصلاح اين نهاد شود.
126 نويسنده اين نامه كه ديروز منتشر و ظاهرا چندي پيش تدوين و امضا شده، اغلب جوانان اصلاحطلبند و جالب آنكه دستكم دو نفر از اين 126 جوان اصلاحطلب، عماد بهاور و محمدرضا جلاييپور هستند كه به نمايندگي از جوانان اصلاحطلب، در جمع 15 عضو حقيقي نهاد اجماعساز حضور دارند. با اين همه، بايد منتظر ماند و ديد كه واكنش نهاد اجماعساز و البته شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات به اين مطالبات و انتقادات چيست.
اما باتوجه به زمان اندك باقي مانده تا روز سرنوشت و موعد برگزاري انتخابات رياستجمهوري 1400، ميتوان گفت كه بسيار بعيد است اصلاحطلبان تصميمي ديگر گرفته و مسيري جز نهاد اجماعساز تازهتاسيس را در راستاي دستيابي به اجماع انتخاباتي پي بگيرند.
اعلام موجوديت جوانان اصولگرا
جريان گام دوم انقلاب اسلامي با صدور بيانيهاي اعلام موجوديت كرد و اين در حالي است كه در بيانيه جريان گام دوم انقلاب اسلامي آمده است: «جوانان مومن و انقلابي كه فكر و عقيده واحد دارند، درپي هدف واحدند و براي يك مقصود در حال تلاشند، بايد بيش از پيش در مقام همبستگي، هماهنگي و همافزايي برآيند و به همان اندازه كه اصول انقلاب اسلامي را قبول دارند با يكديگر مرتبط و متصل شوند.» به اين ترتيب بايد اين بيانيه را بيانيه اعلام موجوديت جوانان اصولگرا دانست. آن هم در يكي از بندهاي پاياني بيانيه خود به «دولت جوان حزباللهي» اشاره كرده و آوردهاند كه اين دولت، «عزيمت جوانان مومن و انقلابي آتش به اختيار براي سازمان يافتن در قالب دولت و در يك كلمه «دولتسازي اسلامي» است» و بر اين پايه معتقدند: «اين است كه بايد گام دوم و تشكيل دولت جوان حزباللهي را لازم و ملزوم يكديگر دانست»، چراكه به باور آنان، «مسووليت برداشتن گام دوم انقلاب، با جواناني است كه پرورش يافته مكتب امامين انقلاب و ميوه و ثمره نظام اسلامي هستند.»