مخالف ناسيوناليسم، ناسيوناليست ميشود؟
مصطفي اعتزالي
علي مطهري، نماينده محترم مجلس، در آخرين پست اينستاگرامش نوشته است: «در ميان تيمهاي شركتكننده در جام جهاني فوتبال، تيمهايي را ميبينيم كه از بازيكناني با مليت ديگر استفاده ميكنند؛ به اين بهانه كه تابعيت آن كشور را دارند. اين قضيه رقابت بين ملتها را مخدوش و ناعادلانه كرده است. مثلاً تيم فرانسه كه در آن تعداد قابل توجهي از مليتهاي آفريقايي در آن حضور دارند در واقع تيم ملي فرانسه نيست بلكه تيم فرانسه و مستعمرات آفريقايي سابق اوست. اين مطلب را با شدت كمتري ميتوان درباره تيمهاي آلمان و بلژيك نيز صادق دانست. اينكه چند غول آفريقايي را در داخل تيم ملي خود قرار ميدهند نشانه ضعف فوتبال آن كشور است. ضمنا اين مطلب نشان ميدهد كه اگر كشورهاي آفريقايي امكانات كشورهاي اروپايي را داشتند قطعا قهرمان جام جهاني ميشدند. فيفا بايد اين نقص و بيعدالتي را برطرف كند بطوري كه تيم ملي هر كشوري فقط از همان مليت تشكيل شده باشد و حتي شامل بازيكنان دورگه نيز نباشد. تيمهايي مثل تيم برزيل و آرژانتين واقعا تيم ملي هستند. متاسفانه تيم ملي برزيل در اثر اشتباهات فردي يكي از بازيكنانش در حالي كه استحقاق برد را داشت به تيم چندمليتي بلژيك باخت و طرفداران فراوان خود در سراسر جهان را غمگين و جام جهاني را از بازي زيبا محروم كرد.»
نكته اصلي اين انتقاد علي مطهري از جام جهاني، بلاتشبيه حرف ژان ماري لوپن را تداعي ميكند. بيشك علي مطهري هم از نظر ديني و هم به لحاظ سياسي ربطي به لوپن ندارد و ما در اينجا قصد مقايسه او را با لوپن نداريم. صرفا به اين نماينده بزرگوار مجلس يادآوري ميكنيم كه ظاهر حرف او شباهتي با اظهارنظر لوپن در جريان جام جهاني 2006 دارد. لازم است به اطلاع خوانندگان برسانيم كه لوپن رهبر حزب «جبهه ملي» در فرانسه بود و مردم اين كشور در انتخابات رياستجمهوري سال 2002، از ترس به قدرت رسيدن وي، با شعار «دزد از فاشيست بهتر است»، به شيراك راي دادند. ژان ماري لوپن مهمترين چهره سياسي جريان راست افراطي در فرانسه آغاز قرن بيست و يكم بود و به همين دليل فرانسويان او را فاشيست ميدانستند. در انتخابات رياستجمهوري اخير فرانسه نيز مارين لوپن، دختر ژان ماري لوپن، رقيب امانوئل مكرون بود كه باز هم مردم فرانسه از ترس پيروزي او به مكرون راي دادند. در جام 2006، ژان ماري لوپن گفت وقتي به بازيكنان تيم فرانسه نگاه ميكند، اصلا احساس نميكند اين تيم، تيم كشور فرانسه است. در همان زمان، روزنامهنگاران فرانسوي بهشدت از سخن لوپن انتقاد كردند و حرف او را نژادپرستانه دانستند. روند دموكراتيك شدن جهان كنوني با چنين سخناني، كه مبتني بر دركي فرهنگي و نژادي از مفهوم ملت است، مغايرت دارد. ملت در جهان جديد مفهومي سياسي است. توضيح بيشتر اينكه در چند قرن اخير كه مفهوم ملت، مفهومي مهم در انديشه سياسي بوده است، دو درك كلي از اين مفهوم در نوشتهها و آراي سياسي متفكران و كنشگران سياسي مطرح بوده. هيتلر هم نميتوانست بپذيرد كه سياهپوستان ميتوانند جزيي از ملت آلمان باشند. اما اگر ملت به معناي سياسي كلمه مبناي داوري درباره آلماني يا فرانسوي بودن افراد قرار گيرد، هركسي كه شهروند يك دولت است، احدي از آحاد ملتي محسوب ميشود كه سنگبناي آن دولت است. پس نژاد و رنگ پوست و سابقه فرهنگي و اموري از اين دست، ربطي به اينكه تيري هانري يا كيليان امباپه فرانسوياند يا نه، ندارد. كسي كه در بلژيك به دنيا آمده و با ارزشهاي جامعه بلژيك تربيت شده و در جشن و شادي و غم و اندوه ملي بلژيكيها شريك است، بلژيكي محسوب ميشود ولو كه سياهپوست يا زردپوست باشد. اينكه علي مطهري ميگويد «تيمهايي مثل تيم برزيل و آرژانتين واقعا تيم ملي هستند»، البته كه ربطي به آن سخنان ندارد اما به هر حال قابل تامل است و شايد ناشي از همان تلقي فرهنگي از مفهوم ملت باشد؛ دركي كه بسيار مستعد فروغلتيدن به واديهاي غيردموكراتيك باشد. اگر حضور اعقاب يك فرد در يك سرزمين، ملاك تعلق آن فرد به ملت آن سرزمين باشد، پس با همين ملاك ميتوان سياهپوستان فرانسه و بلژيك و آلمان را هم بلژيكي و فرانسوي و آلماني دانست. يعني بايد اين بازيكنان را غيرفرانسوي و غيرآلماني بدانيم ولي نوهها و نتيجههاي آنها را متعلق به ملت فرانسه و آلمان قلمداد كنيم؟
وانگهي، ما جناب علي مطهري را مدافع مردمسالاري ميدانيم. اين حرف كه يك آفريقايي نبايد در تيم ملي فرانسه يا بلژيك بازي كند، اما با مردمسالاري بهويژه مردمسالاري ديني همخواني ندارد. آقاي مطهري كه هميشه از موضع اسلامگرايانه، نسبت به هرگونه ظهورات ناسيوناليسم در ايران حساسيت نشان ميدهند، خوب است كه در بحث از تيمهاي حاضر در جام جهاني، ملاكهاي اسلامي را مد نظر قرار دهند و با ملاكهاي ناسيوناليستي غليظ درباره اين تيم و آن تيم قضاوت نكنند. مگر نه اينكه سياهپوست و سفيدپوست ميتوانند عضو امت اسلام يا عضو ملت ايران باشند؟ پس چرا نتوانند عضو ملت فرانسه يا ملت آلمان و بلژيك باشند؟ مهم همكاري و تلاش دوستانه سفيدپوستان و سياهپوستان در كنار هم در قالب يك تيم است. بگذريم كه آفريقاييها اصولاً بازيكنان تراز اول فوتبال جهان نبودهاند. آفريقاييهايي هم كه در اروپا به دنيا آمده و فوتبال را آموختهاند، در بهترين حالت بازيكناني همتراز ساير بازيكنان بزرگ دنياي فوتبال بودهاند. اوزهبيو و ژرژ وهآ و زيدان و تيري هانري بهتر از جرج بست و ماركو فانباستن و پلاتيني و مارادونا نبودند. همگي، چه آفريقاييتبار چه اروپاييتبار، بازيكناني استثنايي بودند كه با امكانات اروپايي به بام فوتبال جهان رسيدند. اين تفكر هم كه سياهان در فوتبال بهتر از سفيدها هستند و مشكل قاره آفريقا فقط فقدان امكانات كافي است، باز مصداق ديگري از نگرش نژادي است.