• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4273 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۳ دي

روايت يك گسست

امين عظيمي

در تئاتر امروز ايران چيزي بايد در ميانه باشد كه نيست. در مسابقه‌اي بي‌هدف صدها و شايد هزاران نفر در كار توليد تئاتر هستند اما همه آنها گويي در غياب خود تئاتر است كه به تئاتر مشغولند. تئاتر در يك چرخش نابهنگام به چيزي مصرفي، دم‌دست و ارزان در حوزه ساخت بدل شده است. به پناهگاهي براي سرمايه‌داري نوظهور وطني و ميداني براي مبادله نمادين شأن كاذب طبقاتي. به بازي اخته‌وار تجربه‌گري‌هاي شتابزده و اغلب پرمدعا و... . در چنين فضايي پرسش از بنيادها ضرورتي مضاعف مي‌يابد. پرسش از چيستي تئاتر امروز ايران. اين همان حلقه مفقوده‌اي است كه باعث شده تجربه حركت تئاتر در كشور ما بيشتر شبيه به گام برداشتن بر جغرافيايي مدور باشد. با سرعت و پرشتاب در اين سال‌ها پيش رفته‌ايم. آفريده‌ايم، روي صحنه برده‌ايم، نوشته‌ايم، ديده‌ايم اما هنگامي كه مي‌خواهيم نيم نگاهي به ميراث اين جريان بيندازيم خود را در برابر نوعي انقطاع پيوسته مي‌بينيم. گويي دستاوردهايي كه از مدار تجربه و آزمون حاصل شده هرگز براي بعدي‌ها آن قدر ارزش نيافته كه بخواهند از طريق گفت‌وگويي سازنده با آن، حال را بسازند و درك كنند. اين گونه است كه در شرايط گذار بي‌پاياني دست و پا مي‌زنيم كه استقرار و ثبات ارزش‌هاي هنري و تبيين آنچه هستيم را به امري دشوار بدل مي‌كند.اگر از چنين منظري به نمايشنامه‌نويسي امروز ايران نيز نگاهي بيندازيم، مي‌توان نمود اين گسست و ناپيوستگي را شاهد بود. گسست نه به معناي جست‌وجوي خلاقانه شكل‌هاي تازه آفرينش، بلكه به معناي اثبات خود از طريق تدفين تجربياتي كه حتي نتوانسته‌ايم به درستي آنها را بخوانيم، درك كنيم و از امكانات زيبايي شناسانه آنها بهره شاياني ببريم. نمايشنامه‌نويس ايراني گويي اين عرصه را همچون ميداني مي‌بيند كه براي اثبات خود، براي دستيابي به بالاترين نقطه بناي تئاتر، تنها و تنها از راه نفي است كه پيروز خواهد شد. نفي گذشتگان و ماترك آنها و هر چه هست انگار همه ‌چيز را از نو اختراع كردن است . آتش را از نو يافتن، چرخ را دوباره ساختن آن هم در محدوده دولت مستعجل ماست. تجربياتي اغلب ناتمام. نيمه. اوج گرفتن‌هايي را به زوال گذاشته و پس از آن فراموشي، فراموشي و فراموشي. اين واقعيتي انكارناپذير است كه عمر فعاليت هنري يك نمايشنامه‌نويس در عصر پرسرعت حيات ما كفاف آن را نخواهد داد كه فرآيند آغاز و باليدن و تثبيت و انجام را در يك بازه زماني طي كند و اين گونه است كه حاصل كار چيزي نيست جز سياهه‌اي از گسست‌هاي مداوم. تجربياتي نرسيده، به ثمر نرسيده، نافرجام، بي‌فرجام، هضم نشده، شناخته نشده، درك نشده، خوانده نشده، ديده نشده، چرا كه هماره در حال ابداع آن بوده‌ايم كه از قبل بوده و تنها نقطه اشتراك ما در تكرار آن اشتباهات و خطاهايي بوده است كه ما نيز چشم بسته در ميدان آنها گام برداشته‌ايم، چرا كه نخواستيم يا نتوانستيم از امكاناتي كه آنها به عرصه درام ما بخشيده‌اند، بهره شاياني ببريم و در امتداد اين زنجيره كامل‌كننده راه ايشان باشيم. يا تبديل به ستايشگراني يكسره شيفته شده‌ايم كه رونويسي از آثار قبلي‌ها را سرلوحه كار خويش قرار داده‌اند و يا يكسره با زيرسوال بردن و انكار چيزي به نام نمايشنامه‌نويسي در ايران خودمان را به عنوان آفرينندگان سرآغاز آن معرفي كرده‌ايم . بر مدار افراط و تفريطي كه سخنش رفت، آنچه مي‌تواند نجات‌بخش باشد، ايجاد زمينه‌اي براي گفت‌وگوي انتقادي و خلاق با ميراث نمايشنامه‌نويسي ايران است، در بازه زماني 160 ساله‌اش است و اين همان رمز پيوستگي است. اين همان كنش مفيد براي رها شدن از چنگال سياه گسست است.

اينكه در مقابل نيروهايي كه زمينه‌ساز اين انقطاع‌ها بودند، نمايشنامه‌نويسان امروز ايران رسم گفت‌وگو را با ديگري دوره‌شان جدي بگيرند. گفت‌وگويي فراگير ميان تمامي اركان اين تئاتر، از نويسنده و كارگردان گرفته تا نمايشنامه‌نويس و نمايشنامه‌شناس تا در نهايت راهي گشوده شود براي باليدن و براي رسيدن به جرياني پيوسته و جاندار به نام نمايشنامه‌نويسي امروز ايران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون