نمايندگان مجلس از برخي دخالتها در كارِ وزارت امور خارجه و ديگر دلايل استعفاي ظريف گفتند
ايستاده در پايان راه ديپلماسي
عليرضا كيانپور
8 بهمنماه امسال، يعني درست يك ماه قبل جهانبخش محبينيا، نماينده ميانهروي مياندوآب در جريان طرح يك سوال از وزير امور خارجه، «مسوول اصلي سياست خارجه كشور را مطابق قوانين مصرح كشور، وزير امور خارجه است» دانسته و خطاب به محمدجواد ظريف گفته بود: «اگر حرف اول را نزنيد و سكان اداره سياست خارجي كشور را دست نگيريد، در روز قيامت مسوول خواهيد بود.» هر چند اينكه نمايندهاي از وزير امور خارجه كشور بخواهد سكاندار عرصه ديپلماسي باشد، بيشتر به بازگويي و بازخواني نص قانون ميماند اما واقعيت اين است كه ظريف، درست يا غلط، حرف اول و آخر سياست خارجي مملكت را نميزند و هستند نهادها و افرادي كه گاه، بيش و پيش از او در اين امور ورود دارند. شاهد اين مدعا نيز اظهارات علي اديانيراد، نماينده اصولگراي قائمشهر كه ازقضا در همان روز و همان نشست علني، علنا خلاف باور و اعتقاد محبينيا، ظريف را به بيتوجهي به نظرات برخي نهادهاي موازي در حوزه ديپلماسي متهم كرد و گفته بود: «قرار بود قطار برجام از ريل شرايط 9گانه رهبري و همچنين شرايط 9گانه مجلس خارج نشود. چرا چنين شده؟!»
هر چند مثال و نمونه براي اين مخالفتخوانيها عليه ظريف و آن دخالتها در كار وزارت خارجه بسيار است اما شايد يكي از آخرين نمونهها در مدت اخير، مربوط به حدود 20 روز پيش از آن جلسه علني روز هشتم بهمن ماه و زماني بود كه پايداريها شايعه كردند كه ظريف از ادامه همكاري با دولت كنارهگيري كرده است؛ شايعهاي كه پس از يكي، دو روز بياعتنايي ازسوي منابع خبري، بالاخره در ظهر روز جمعه، 21 دي ماه سالجاري در چند پايگاه خبري و كانال تلگرامي نزديك به جبهه پايداري منتشر شد و با اين حال، چنان بيپايه و غيرمستند بود كه وزارت امور خارجه احتمالا پيرو آن مثل قديم كه «تا نباشد چيزكي، مردم نگويند چيزها» و احيانا به اين دليل كه اين «تقريبا هيچ» در منابع خبري دلواپسان، گزكي به دست مخالفان داخلي و بهخصوص خارجي ندهد، حتي حاضر به تكذيب شايعه نيز نشد تا اينكه در روزهاي بعد، ظريف با ادامه فعاليتهايش در عمل ثابت كرد كه آن شايعات بيپايه و اساس بودهاند.
اديانيراد در بخشي ديگر از انتقاداتش عليه ظريف كه بهدليل آنچه بياعتنايي وزارت امور خارجه به انواع و اقسام نظارتها و دخالتهاي قانوني و فراقانوني مطرح شد، گفته بود كه اگر توضيحات ظريف درباره اوضاع برجام و ديگر مسائل و روابط خارجي كشور صحيح باشد، «مملكت، گل و بلبل است.» واقعيت اين است كه نه اكنون، اوضاع مملكت «گل و بلبل» است و نه طبيعتا آن روز سرد زمستاني در بهمن ماه، حال و اوضاع چنين بود اما در عين حال، بيراه نيز نيست اگر بگوييم آن روز، لااقل آن بخش از مسائل كشور كه به حيطه اختيارات ظريف و وزارتخانه تحتامرش وابسته بود و هست، اوضاعي بهمراتب روبهراهتر از امروز داشت؛ چراكه هرچه بود، ظريف سر كارش در «باغ ملي» حاضر ميشد و وزارت امور خارجه، با وجود تمام مخالفخوانيها و ضديتهاي گاه، غرضورزانه ازسوي پايداريها و دلواپسان و باوجود همين اختيارات نصفه و نيمه در داخل كشور، در عرصه بينالملل از اثرگذاري و صلابتي كمنظير برخوردار بود. جالب اينكه آنچه ما در شماره فرداي آن روز (9 بهمن ماه امسال) در همين روزنامه اعتماد، با طرح اين پرسش كه «ظريف كجاي كار ديپلماسي مملكت است»، نوشتيم نيز مشخصا تاكيدي بود بر آنچه از سوي نمايندگاني همچون بهرام پارسايي، غلامعلي جعفرزاده ايمنآبادي، مرتضي صفاري نطنزي و جلال ميرزايي، با تعابيري همچون «موازيكاري در عرصه ديپلماسي»، «عدم تمركز اختيارات در وزارت امور خارجه»، «دخالتهاي نابجا در فعاليتهاي وزارتخانه» و «خرابكاري و اقدامات سوء عليه سياستهاي كلي ديپلماسي كشور همچون حمله خودسرانه به سفارت عربستان در تهران» مورد تاكيد قرار گرفته بود.
با اين همه اما چنانچه در واپسين دقايق شامگاه پريروز و متعاقبا تمامي ديروز شاهد بوديم، ظريف ديگر نه حاضر است آن موازيكاريها و دخالتهاي نابجا را تحمل كند و نه، در مواجهه با بحث عدم تمركز اختيارات عرصه ديپلماسي در وزارت خارجه و البته، خرابكاريهاي احتمالي و اقدامات سوء «خودسرها» عليه منافع ملي و مصالح كشور سر خم كرده يا سكوت كند. چنانچه او در تمامي واكنشهايي كه پس از انتشار پست اينستاگرامي استعفاي خود نسبت به اين ماجرا داشته، مشخصا بر اين مهم نيز تاكيد كرده و چه در لفافه، چه به صراحه، خواستار بازگشت وزارت امور خارجه به جايگاه حقيقي خود شده است. اما بهراستي علت اين استعفا، فارغ از آنكه درنهايت به چه سرنوشتي دچار خواهد شد، چيست؟! آيا آنچه حالا اينچنين واكنش ظريف را برانگيخته، صرفا آن دخالتهايي است كه به باور ناظران و تحليلگران، گاهي مطابق روال و رويههاي قانوني و گاه، فراتر از آن از جايي خارج از دولت، در كار دستگاه ديپلماسي صورت ميگيرد يا احيانا چنانچه در متني كه به ادعاي برخي منابع خبري، بخشي از نامه استعفاي وزير امور خارجه است نيز مورد اشاره قرار گرفته، آنچه ظريف را اينچنين از ادامه همكاري با دولت نااميد كرده، تكرار اين دخالتها و بيتوجهيها به جايگاه و شأن وزارت امور خارجه، آن هم از درون دولت و رياستجمهوري است؟! آيا قانون اساسي، آييننامهها و دستورالعملهاي اجرايي دولت، آنچه «دخالت در كار و دستگاه ديپلماسي» عنوان شده را مجاز ميداند يا اين اقدامات علاوه بر اخلال در كار وزارت خارجه، نوعي تخطي و تخلف از قوانين نيز هست؟! و شايد مهمتر از تمامي اين مباحث و مسائل، اينكه سرنوشت اين استعفا چه خواهد شد؟! آيا ممكن است ظريف همچون اين سالهاي اخير، وزير امور خارجه ايران باشد و باز با آن لبخندِ ديپلماتيك، شخصيتِ كاريزماتيك و چهره فتوژنيك، تصاوير مبتني بر «ايرانهراسيِ» ساخته و پرداخته رسانههاي مخالف ايران را بياعتبار كند و از «ايرانمان» تصويري واقعيتر ارايه دهد؟!
آنچه در ادامه ميخوانيد پاسخ برخي نمايندگان مجلس است، به اين پرسشهاي «اعتماد» پاسخهايي متفاوت از اصلاحطلباني ازجمله عليرضا رحيمي، علي نجفيخوشرودي و بهروز بنيادي، ميانهروهايي از جنس مرتضي صفاري نطنزي و البته اصولگراياني همچون اسدالله عباسي. نمايندگاني از طيفهاي مختلف سياسي در مجلس كه با وجود اين رنگارنگي نظرات، تقريبا همگي بر يك نكته اتفاقنظر دارند و آن، اينكه «ظريف كارش را خوب بلد است.»