آقاي صفارينطنزي، شما تقريبا از ابتداي انقلاب تا همين چندسال قبل، در دولتهاي ميرحسين موسوي، هاشمي، خاتمي، احمدينژاد و البته سالهاي اول دولت يازدهم سفير ايران در كشورهاي مختلف همچون اسپانيا، مجارستان و... بوديد؛ به نظر شما، در تصميمگيريهاي درون وزارت خارجه از انتخاب سفير گرفته تا سياستگذاريهاي ديگر عوامل بيروني چقدر نقش دارند؟
ساختار سياسي كشور ما ساختاري تعريف شده است و وظايف ارگانهاي مختلف هم مشخص است. مجري سياست خارجي ما وزارت خارجه است اما ممكن است سياستگذار نباشد؛ چر اكه سياستگذاري در روابط خارجي، رهبري است و تصميمات سياسي هم در شوراي عالي امنيت ملي گرفته ميشود كه بايد به تاييد رهبري برسد و در نهايت وزارت خارجه آن را اجرا ميكند؛ اين تعريفي است كه از ساختار و سيستم پيگيري روابط خارجيمان در طول دهههاي بعد از انقلاب دنبال ميشود. دخالتهايي كه ديگران در اين زمينه ميتوانند داشته باشند از اين طريق ميتواند اعمال شود كه چنانچه موضوعي خارج از حيطه وظايف وزارت امور خارجه بود، ابتدا در شوراي عالي امنيت ملي مطرح شود و نتيجه جمعبندي و مصوبه شوراي عالي امنيت ملي از طريق وزارت امور خارجه پيگيري شود. اين امر امروز هم دنبال ميشود. درمورد انتخاب سفرا هم بايد بگويم كه رويه كار از اين قرار است كه معمولا وزير امور خارجه، سفرا را به رياستجمهوري معرفي ميكند و چنانچه نظري داشته باشند، مطرح ميكنند و در نهايت آن سفير معرفي ميشود.
البته منظور مقامهايي كه بنابر قانون موظف به ورود به مباحث سياست خارجي هستند، نيست. جنابعالي پيش از اين هم به «اعتماد» درباره دخالتها در وزارت امور خارجه گفته بوديد. آيا مواردي كه بهصورت فراقانوني اعمال نفوذ شود، وجود دارد؟
همان طور كه گفتم ممكن است ارگانهاي ديگري هم نظراتي داشته باشند اما اين نظرات بايد هماهنگ باشد. اگر هر ارگاني قرار باشد نظراتش را به صورت جداگانه و ناهماهنگ دنبال كند، نتيجهاش ميشود اتفاقاتي كه در برخي كشورها و سفارتهاي اروپايي رخ داد و فشار بسياري بر كشور ايجاد كرد. اتفاقي كه در جريان ديدار با بشار اسد رخ داد نيز ميتوانست بهتر مديريت شود.
يعني شما ميگوييد آن چيزي كه موجب ناراحتي ظريف شد، ماجراي ديدار با بشار اسد است؟
احتمال زياد همين موضوع است. ارزيابي من اين است كه وزارت امور خارجه در اين موضوع دور زده شده و اين راهكار درستي نبوده است. به هر حال دستگاه سياست خارجي بخشي از دستگاه حاكميت ما است و بايد جايگاه آن حفظ شود. اگر تضعيف شود، نميتواند موضع قوي داشته باشد.
اما گويا دعوت از اسد از سوي دولت انجام نشده و طبيعتا مسوول هماهنگي نيز دولت نبوده است؟
آقاي رييسجمهور هم در اين ديدار حضور داشته و با اسد ديدار كرده. البته احتمالا مجري هماهنگيهاي اين ديدار، دوستان وزارت خارجه نبودند بلكه دوستان سپاه بودند. آنها بيشتر درگير ارتباط با سوريه و عراق هستند و احتمالا آنها اين سفر را تنظيم كردند.
اما آيا براي دعوت از يك رييسجمهور و تنظيم جلسات وزارت خارجه نبايد اقدام كند؟
اين همين موضوعي است كه امروز به آن اعتراض ميشود. درست است كه ما بعضي از اختيارات پيگيري ديپلماتيك در سوريه و عراق را به سپاه قدس تفويض كرديم و احتمالا بر اساس اين اختيار است كه مسائل را دنبال ميكنند اما در اين مورد بهخصوص، به نظر يك ناهماهنگي رخ داد. بالاخره اگر دستگاه ديپلماسي ما هم در جريان قرار ميگرفت، هم انعكاس بهتري داشت در دنيا هم اين مسائل داخلي ايجاد نميشد.
اين خبر شبيه به يك زلزله بود و در دنيا هم انعكاس بسياري داشت. اين بعيد است كه آقاي ظريف به اين موضوع واقف نبوده و بنابراين بايد بگوييم تصميمش براي استعفا كاملا جدي است؛ چقدر اين احتمال وجود دارد كه ظريف دوباره به وزارت خارجه بازگردد؟
شنيدههاي من اين است كه تلاشهايي درحال انجام است تا ايشان دوباره بازگردد.
يعني فشار براي ماندن از طرف دولت است؟
من شنيدهام هم از طرف دولت و هم از طرف مراكز ديگر براي ماندن ظريف تلاشهايي ميشود.
به نظر شما آيا ظريف با توجه به بازتاب گسترده خبر استعفايش حاضر به بازگشت با اين شرايط خواهد بود؟
نكته درستي است؛ ايشان خودش را تضعيف شده ميبيند و نگاههاي ديگران هم در آينده ميتواند متفاوت باشد.
اين موضوع چه تاثيري در مسائل بينالمللي خواهد داشت؟
به هر صورت اين اتفاق اثرات منفي به همراه خواهد داشت و از آنجا كه ما دشمن كم نداريم و همواره اين تلاش وجود داشته تا ايران نتواند به آرمانهاي خود دست پيدا كند و حتي از درون دچار فروپاشي شود، در چنين شرايطي نبايد ضعفي از خودمان نشان بدهيم.
آيا با توجه به اينكه فشارها بر وزارت خارجه را تاييد ميكنيد، ظريف چارهاي جز استعفا داشت؟
به نظرم آقاي ظريف ناچار به استعفا شده است و به اين نتيجه رسيده است كه شايد كنار برود، بهتر باشد.
فشارها در آينده براي حضور ظريف به چه سمتي خواهد رفت؟
به نظرم بايد صبر كنيم تا ببينيم نتيجه چه ميشود. شايد اصرارها بتواند ظريف را متقاعد كنند كه ايشان همچنان در سمت وزير امور خارجه باقي بماند. اگر اينچنين نشود، شرايط تغيير ميكند تا اينكه كسي ديگر بخواهد اين مسووليت را قبول كند.
آيا گزينههايي همچون اميرعبدالهيان جدي هستند؟
نه! هنوز كسي مطرح نشده است.