اسلام در نگاه ديگران
«نگرشهايي به اسلام در مطالعات اديان» به موضوع روششناسي مطالعات اسلامي در غرب طي چند دهه اخير اختصاص دارد و در پي اثبات اين نكته است كه روشهاي رايج در اين مطالعات، كه تاكنون بيشتر بر رويكرد تاريخي-زبانشناختي مبتني بودهاند، در تبيين بسياري از جنبههاي دين اسلام ناكارآمدند و محققان مطالعات اسلامي بايد به سراغ روشهاي جديد در مطالعات اديان بروند. اصل انگليسي كتاب «نگرشهايي به اسلام در مطالعات اديان» حاصل همايشي سهروزه است كه در ژانويه ۱۹۸۰ در دانشگاه آريزونا به همت ريچارد مارتين برگزار شد.نگرشهايي به اسلام در مطالعات اديان حاوي دوازده مقاله روششناسانه است كه در قالب پنج بخشِ «متن مقدس و پيامبر»، «مناسك و اجتماع»، «دين و جامعه»، «تحقيق و تفسير» و «چالش و نقد» سامان يافتهاند. يكي از نزاعهاي علمي مشهود در اين كتاب اختلافنظر ميان اندرو ريپين و فضلالرحمان است كه اولي متأثر از آراي جان ونزبرو و مدافع تحليل ادبي متون سيره و تفسير است و دومي بر تحليل تاريخي متون كهن اسلامي اصرار دارد؛ اين نزاع در مقالههاي نهم و دوازدهم كتاب بازتاب يافته است.از مهمترين مقالات اين كتاب مي توان به اسلام و مطالعات اديان: مقاله مقدماتي/ ريچارد مارتين/ ترجمه مهرداد عباسي اشاره كرد.«نگرشهايي به اسلام در مطالعات اديان» كه هفتيمن شماره از مجموعه «مطالعات قرآن و حديث» است به همت مهرداد عباسي ترجمه و توسط انتشارات حكمت منتشر شده است.
«حديث» به روايت مستشرقان
محققان غربي احاديث را دادههايي تاريخي براي شناخت و بازسازي جنبههاي مختلف تاريخ اسلام تلقي كردهاند و براي ارزيابي اعتبار و تعيين اصالت اين دادهها به تاريخگذاري آنها پرداختهاند. تاريخگذاري حديث مسالهاي در ميان گروهي از اسلامشناسان غربي است كه روشها و ابزارهايي متنوع را براي بررسي تاريخ پيدايش و رواج روايات اسلامي به كار ميگيرند.
«تاريخگذاري حديث: روشها و نمونهها» حاوي ترجمه فارسي بخشي از مهمترين نوشتهها در پيوند با اين مساله مهم در حديثپژوهي غربيان است كه با رهيافتها و نتايج متفاوت در طول چند دهه اخير منتشر شدهاند. خواننده كتاب حاضر علاوه بر آشنايي با روشها و نتايج پژوهشهاي نوين غربي درباره تاريخگذاري حديث، به امكانات و محدوديتهاي هر يك از اين روشها پي خواهد برد و همچنين پاسخهاي برخي محققان مسلمان به نتايج اين روشها را درخواهد يافت.
اين كتاب حاوي ترجمه فارسي مجموعهاي از مهمترين نوشتههاي محققان غربي در باب تاريخگذاري حديث با رويكردهاي متفاوت است كه همگي، به استثناي دو نوشتار، طي قريب به پنجاه سال گذشته منتشر شدهاند.
فارغ از نگرش و رهيافت خاص موتسكي كه در سراسر كارش پيداست، اين مقاله براي خوانندگاني كه با سير تاريخي شكلگيري و دگرگوني اين روشها آشنا نيستند حاوي اطلاعات ارزشمند است چراكه وي علاوه بر معرفي و طبقهبندي روشهاي مختلف، در توضيح هر روش به پژوهشهاي شاخص ناظر به آن روش نيز اشاره و نتايجشان را تحليل كرده است. خواننده ميتواند با مطالعه اين كتاب هم از مسائل و دشواريهاي تاريخگذاري حديث و هم از رويكردهاي مختلف و روشهاي متنوعي كه محققان غربي و مسلمان اتخاذ كرده و به كار بستهاند، اطلاع دقيق و جامعي به دست آورد و در گام بعد، بسته به علاقه و نياز خود، به مطالعه جديتر نمونههاي ديگر بپردازد.
سيدعلي آقايي سر ويراستار اين اثر در بخشي از مقدمه خود درباره چگونگي گزينش مقالات آن مينويسد: چنانكه پيداست در گزينش مقالات اين نكته را در نظر داشتم كه تنوع ديدگاهها و روشها در باب تاريخگذاري حديث بازنمايي شده و از يكجانبهنگري در اين باره پرهيز شود. خواننده مقالات اين كتاب هم با روشهاي گوناگوني كه محققان غربي و مسلمان براي تاريخگذاري حديث بهكار بستهاند آشنا ميشود و هم نقاط قوت و ضعف يا به تعبيري ديگر امكانات و محدوديتهاي آنها را در خواهد يافت. اين مجموعه طيف متنوعي از نويسندگان را در بر ميگيرد؛ از گلدتسيهر و شاخت به عنوان پيشكسوتان تحقيق در باب حديث و تاريخگذاري آن گرفته تا محققان معاصر و سرشناس غربي چون فان اس، ينبل و موتسكي و پژوهشگران مسلمان و نام آشنايي چون اعظمي. روشن است كه روش بحث و سبك نگارش اين نويسندگان يكسان نيست. بعضي از مقالات زباني ديرياب دارند و واژگان بعضي ديگر كاملا ابدايي است كه احتمالا براي خواننده اندكي نامانوس جلوه ميكند.
كتاب «تاريخگذاري حديث؛ روشها و نمونهها» به كوشش و ويرايش سيدعلي آقايي و به همت انتشارات حكمت منتشر شده و هماكنون در دسترس علاقهمندان و پژوهشگران علوم اسلامي قرار دارد.