ادامه از صفحه اول
مديريت به وقت بحران
به جاي آنكه از امكانات و توانمنديهاي خود متناسب با اين واقعه بگوييم سطح توقعات را بيشتر از حد توانمان بالا برديم. بايد يادمان باشد در اين راستا اولين قدمي كه برميداريم هماهنگي است و قدم دوم كنار گذاشتن دعواهاي جناحي و گروهي است. متاسفانه در اين وقايع به كرات شاهد بوديم كه برخي به دليل همجناحي بودن با يك وزير اشتباهات را ناديده ميگيرند يا بالعكس به دليل اختلافات حزبي هر اقدام و خدمتي را در سيبل انتقادات قرار ميدهند. بهتر است يادمان بياوريم چه انتقاداتي درباره سدسازيهاي صورت گرفت و البته افرادي كه منتقد ساختن سدها بودند امروز ميگويند چرا سد ديگري ساخته نشد. اين صحبت به معناي آن نيست كه هيچ قصوري وجود ندارد يا هيچ نارسايي نيست اما اگر قرار است تحليل كنيم همه موارد را بايد كنار هم ببينيم؛ از تحريم گرفته تا وسعت حادثه. به عنوان كلام آخر بايد گفت همه اين وقايعي كه رخ داد يك تجربه ارزشمند براي ما باقي گذاشت و آن اينكه در زمان بحران فقط به بحران بينديشيم، پس از رفع آن با تحليلهاي درست و بررسي علل و عوامل، راه وقوع دوبارهاش را براي هميشه ببنديم.
مهلتي كه مخرب است
هرچه هست نشاني از زندگي دوباره در اين تالاب خشكشده است. شايد بگوييد خشكساليها امان از تالابهاي بينالمللي هامون بريده بوده و سد «كجكي» در افغانستان. اما فراموش نكنيم كه ما براي تامين آب زاهدان سادهترين راه را انتخاب كرديم و از زابل و چاهنيمههايش آب را به زاهدان برديم و از سوي ديگر چون تاريخ به ما ميگفت زابل انبار غله بوده گمان برديم هنوز هم در بيآبي ميتوان آنجا گندم به شيوه سنتي كاشت. بله تالابهاي بينالمللي هامون از ساخت و سازها و اتفاقاتي كه در شيراز و معمولان رخ داد تا از آنچه بر سر هورالعظيم با ميدان نفتي آزادگان آمد در امان بوده است اما تصميم درست درباره وضعيت آب و سيستان چه بود؟ تقويت كشت گندم؟ انتقال آب به زاهدان؟ يا تلاش براي تغيير الگوي كشت و استفاده بهينه از همين اندك آب به نفع حفظ طبيعت؟ بهتر است تا دوباره تابستاني داغ و طولاني سايه بر هامون نيفكنده به فكر اصلاح كارهايي باشيم كه كردهايم و بيش از گذشته به طبيعت و قوانينش توجه كرده، احترام بگذاريم.