كوتاه درباره مستند «نيلوفرهاي آبي اثر مونه»
نگاه مثبت به پيوند هنر و سياست
رسولآباديان
مستند«نيلوفرهاي آبي اثر مونه» يكي از آثار اكران شده در ايام برپايي سي و هفتمين جشنواره جهاني فيلم فجر بود. مستندي خوشساخت درگونه پرتره كه اتفاقا هيچ بحث و نظري دربارهاش مطرح نشد. اين مستند را ميتوان از از چند زاويه مورد بررسي قرار داد. فيلمساز در اين كار كوشيده است كه در درجه نخست، پيوند حوزه سياست و هنر را براي مخاطب توضيح دهد. اصرار او بر آشنايي يكي از برجستهترين نقاشان پيشرو امپرسيونيست يعني «مونه» با شخصيتي سياسي يعني «ژرژ كلمانسو» به عنوان سياستمداري تيزهوش و وزير جنگ كشور فرانسه در گير و دار جنگ جهاني اول، نشان ازاين دارد كه در نگاه او، عنصر هنر بدون پشتيباني سياست آنگونه كه بايد و شايد ره به جايي نخواهد برد. نكته جالب توجه نگاه مستندساز ايتاليايي به اين پيوند هنر و سياست، نگاه بسيار مثبت او به امري است كه ممكن است به مذاق بسياري ديگر از هنرمندان خوش نيايد. گر چه آشنايي مونه با كلمانسو تاكنون به عنوان امري مغفول در بين هنرمندان و سياستمداران مطرح بوده و كمتر كسي به بازگويي آن تمايل داشته اما فيلمساز در پي القاي اين حس است كه بدون كلمانسو، شخصيتي به نام مونه نميتوانسته زير فشارهاي زندگي دوام بياورد و به خلق اثر بپردازد. مخاطب دراين فيلم درمييابد كه وضعيت مالي مونه در مدت زماني كوتاه كاملا دستخوش تغيير ميشود و براي الهام گرفتن براي خلق اثر، باغي بزرگ درحومه پاريس ميخرد و حتي بركهاي مصنوعي از نيلوفرهاي آبي ايجاد ميكند كه تابلويي مشهور به همين نام، برگرفته ازحال و هواي همين بركه است. «جواني يرويلو»، كارگردان اين مستند گر چه در بخشي كوتاه از بيمهريهاي دوست سياسي مونه در اواخر عمر ميگويد اما فيلم را تا پايان بر مدار حقي كه كلمانسو بر گردن مانايي هنر امپرسيونيست در رشته نقاشي دارد نگه ميدارد. فيلمساز بدون درافتادن در شعارهاي هميشگي نفي سياست در دنياي هنر، از كلمانسوي جنگجو چهرهاي ديگر ارايه ميدهد و وجهي ديگر از شخصيت و نگاه او را پيش روي تماشاگر ميگذارد. شايد براي هر بينندهاي پذيرفتني نباشد كه مونه، به عنوان يك نقاش زبردست چگونه ميتواند زمينهاي روستاييان بيدفاع در آستانه بروز جنگي جهاني را به نفع گسترش بركه مشهورش از آب خالي كند و به دليل ارتباطش با سران قدرت به هيچ كس هم جوابگو نباشد زيرا اصولا حرف فيلمساز اين نيست. يرويلو در تلاش است كه از هنرمندي بگويد كه علاقه زايدالوصفي به عنصر آب دارد و بعدها به دليل تمكن مالي بسيار خوب، اتاق كار خود را به يك كشتي تفريحي شخصي منتقل ميكند و بسياري از آثار بزرگش را در عرشه همين كشتي و در حين رفت و آمد دررودخانه سن خلق ميكند. نكته جالب از نگاه فيلمساز، نگاه موثر غيرحذفياست. حسن مستند «نيلوفرهاي آبي اثر مونه» اين است كه تماشاگر را با اما و اگرهاي دست و پاگير مواجه نميكند و حرفش را به شكلي سرراست ميگويد و شخصيتي را به تصوير ميكشد كه نه سياه سياه است و نه سفيد سفيد اما ذات هنرمندانه و تلاش براي رسيدن به آنچه آرزويش بوده او را واداشته كه گاهي فقط به خودش نگاه كند و حتي گاهي زور هم بگويد.