فوتبالي كه ديگر زيبا نيست
نويد خرمخورشيد
نميتوانيد متني در ستايش فوتبال بيابيد كه از نقش ويژگي دراماتيك فوتبال در محبوبيت و زيبايي سحّار اين ورزش سخن نگفته باشد؛ از اينكه داستان فوتبال داستان زندگي است و پر از فراز و نشيب. روزي شكست و روزي پيروزي اما در انتهاي هر روز تنها عشق ميماند و بس. فوتبال يكي از معدود پديدههايي است كه اين روزها حالمان را خوب ميكند.
بياييد فوتبال را نه به عنوان پديدهاي جهاني و فرامرزي كه به عنوان پديدهاي ملي و محصور بين مرزهايمان نظاره كنيم. حالا زمان تمامي افعال به كار رفته در بند بالا را از حال به گذشته تبديل كنيد چراكه اين فوتبال ديگر نه ميخواهد و نه حتي اگر بخواهد توانايي آن را دارد كه حال ما را خوب كند. مگر سراغ داريد پديدهاي آغشته به چرك و لجن و انواع كثافات، بتواند بهبودي در وضع خراب كسي حاصل كند؟ فوتبالي كه اين روزها از ريشهاش گرفته تا تكتك شاخههايش به توحش آلوده است. چيزي براي عرضه ندارد كه بخواهد تجربه زيست ما را حتي براي لحظهاي از حال بد به حال خوب دگـرگون كند.
فوتبال در كشور ما ديگر تنها يك درام نيست؛ گويي به داستاني ترسناك تبديل شده كه نه تنها براي همه ردههاي سني مناسب نيست بلكه تنها به طبقهاي خاص تعلق دارد كه اعضايش علاوه بر زور بازوي زياد و دهان هرز، سلاح سرد هم حمل ميكنند. فوتبال ما به داستاني تبديل شده كه هيچ قهرماني ندارد. تمامي نقش اين داستان تهوعآور را ضد قهرمانها اشغال كردهاند. اگر اينگونه نبود اين اتفاق نميافتاد كه در برگزاري يك مسابقه فوتبال آمار مصدومان و مجروحان به عددي نزديك به ۳۰۰ نفر برسد.
اتفاق روز جمعه، يكباره رخ نداده است. سالهاست كه دومينوي خشونت در فوتبال كشور آغاز شده است و متاسفانه مسوولان نهادهايي كه وظيفهشان برخورد با چنين اتفاقهايي است در حال برخورد با تتو و مدل موي بازيكنان هستند. سالهاست كه زور دغدغه پوشاندن تتوي بازيكنان به پيگيري اوباشگري، شرطبندي، زدوخورد و خونريزي در سكوهاي تكتك شهرهاي ايران ميچربد.
اگر آن روز كه منشا دست روي هوادار بلند ميكرد يا روزي كه شجاع خليلزاده آن تكلهاي ناجوانمردانه را روي پاهاي بازيكنان ساير تيمها ميزد يا روزي كه برانكو بازيكن حريف را پس از بازي هل ميداد بهشدت تنبيه ميشدند ورزشگاه به چنين جايي تبديل نميشد كه هواداران روي سكوها خون يكديگر را بريزند و مربيان پس از بازي يقه داوران را بگيرند و بازيكني چون بيرانوند چنان وقيحانه به بازيكن حريف توهين كند.
اگر قرار است اين روند كثيف متوقف شود، كميته انضباطي، كميته اخلاق يا هر نهادي كه تا كنون به جز سرك كشيدن به زندگي شخصي بازيكنان هيچ كاري نداشته است، بايد محكم و قاطع با متخلفان ديدار پرسپوليس و سپاهان برخورد كند. به عنوان يك پرسپوليسي توصيه ميكنم با محروم كردن برانكو و بيرانوند و تماشاچيان خاطي (چه سپاهاني و چه پرسپوليسي) اين روند را آغاز كنند تا بازيكن هيچ تيمي جرات نكند به سبك الواط بيسر و پا عدهاي از مردم را تهديد كند كه اگر به فلان شهر بيايند خونشان پاي خودشان است.