ادامه از صفحه اول
اختلافات امريكا-روسيه
در همين مدتي كه ترامپ بر مسند امور قرار داشته هرگاه قصد داشت تا گامي براي بهبود رابطه بردارد شاهد مخالفتهاي جدي داخلي حتي در ميان حزب جمهوريخواه بوده است. موضوع دوم به ساختار دستگاه اطلاعاتي و امنيتي ايالات متحده بازميگردد. نظاميان و دستگاههاي اطلاعاتي ديدگاه مثبتي نسبت به روسيه ندارند. در گزارشهاي سالانه اين دستگاهها كه به صورت علني منتشر ميشود شاهد آن هستيم كه روسيه جزو اولين رقبا و دشمنان امريكا شناخته ميشود. در نتيجه ميتوان گفت كه اين ساختار نيز مانع بهبود اين روابط بوده است و در نهايت ميتوان گفت كه افكار عمومي داخلي امريكا نيز در راستاي بهبود رابطه با روسيه ترامپ را همراهي نميكنند. تبليغاتي كه هم در دوره جنگ سرد و هم پس از آن عليه روسيه در رسانههاي امريكا انجام گرفته افكار عمومي اين كشور را نسبت به روسها حساس كرده است. در اكثر نظرسنجيهاي صورتگرفته در امريكا مردم كماكان روسيه را اولين دشمن خود ميدانند. از همين رو در افكار عمومي نيز ديدگاه مثبتي نسبت به بهبود رابطه با روسيه وجود ندارد. نكته چهارم اينكه به حدي چالشها و اختلافات در مسائل متعدد بين دو كشور زياد است كه حل و فصل اين مسائل بسيار زمانبر خواهد بود و تا وقتي كه تكتك اين اختلافات و چالشها حلوفصل نشود نميتوان صحبت از بهبود روابط كرد. بهطور مثال زماني كه در مساله اوكراين رييسجمهور ايالات متحده بخواهد عقبنشيني را در برابر روسيه انجام دهد و الحاق كريمه به روسيه را رسميت ببخشد، خود را در برابر كشورهاي اروپايي قرار خواهد داد. بنابراين متنوع بودن مسائل بين دو كشور به عنوان عامل بازدارنده روابط ميان دو كشور عمل ميكند و اجازه نميدهد حتي فردي كه با ايده بهبود رابطه با روسيه در جايگاه رياستجمهوري قرار ميگيرد كاري را از پيش ببرد.
در حال حاضر در مسائلي كه روسيه و امريكا درگير آن هستند چشمانداز بسيار مبهمي براي آينده آن وجود دارد. به اين دليل وقتي كه در تكتك حوزههاي مورد چالش دو كشور ورود پيدا ميكنيم شاهد آن هستيم كه اختلافنظر بين دو طرف بسيار زياد است. در مساله ونزوئلا روسيه و امريكا روبهروي هم قرار گرفتهاند. روسيه از دولت قانوني مادورو حمايت ميكند و امريكا در تلاش براي كودتاي سياسي در اين كشور است. در نتيجه اين دوگانگي و تضاد در همه عرصهها قابل مشاهده است. در مورد سوريه شاهد چنين روندي هستيم. در حالي كه روسها از دولت قانوني اسد حمايت ميكردند، امريكاييها از راههاي مختلف تلاش كردند تا دولت اسد را سرنگون كنند. در خصوص ايران و شرايطي كه امريكاييها حتي تهديد به درگيري نظامي ميكنند و تمامي توافقنامهها با ايران را زيرپا گذاشتند و نقض كردند مشاهده ميكنيم كه روسها نگاه ديگري دارند و از ايران در سطح بينالمللي حمايت ميكنند. در رابطه ميان امريكا و ايران، روسها همواره بازيگر تعيينكنندهاي بودند. اگرچه در دوره اخير مذاكرات كه به برجام منتهي شد و بيشتر مذاكرات ميان ايران و امريكا بود، اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه روسها در مواقع حساس نقش خود را ايفا ميكنند. آنها يا به عنوان ميانجي يا به عنوان بازيگري كه سعي داشته نزديك به ايران عمل كنند وارد صحنه شدهاند اما در حال حاضر ميتوان گفت با توجه به افزايش تنش ميان ايران و امريكا هنوز روسيه وارد فاز كاهش تنش ميان طرفين نشده است. ولي مواضع سياسي روسها در سطح بينالمللي روشن و مشخص است. آنها تا زماني كه اوضاع بغرنجتر و پيچيدهتر نشود ما شاهد تحرك جدي از سوي روسها نيستيم چرا كه آنها بر اين عقيده هستند كه تنش هم از سوي ايران و هم از سوي امريكا كنترل ميشود. اكنون اوضاع از كنترل هيچ يك از طرفين خارج نشده است. آنها زماني وارد اين بحث به صورت جدي ميشوند كه اين احساس را داشته باشند اوضاع در حال خارج شدن از كنترل طرفين است و احتمال وقوع يك درگيري نظامي بسيار بسيار افزايش پيدا ميكند. در آن شرايط است كه بايد منتظر ورود روسها و تحرك آنها باشيم. در حال حاضر روسها موضوع را به اين شكل نگاه ميكنند كه امريكا يك تعهد بينالمللي را نقض كرده و به ايران نيز حق ميدهند كه بخواهد بخشي از تعهدات خود را كنار بگذارد و انجام ندهد. اما اينكه بگوييم در حال حاضر روسها بخواهند به صورت جدي ايفاي نقش كنند، در چنين شرايطي وارد اين عرصه نميشوند؛ البته اين امكان وجود دارد پيامهايي را از سوي طرفين منتقل كنند اما اگر شرايط پيچيدهتر و حساستر شود يا اينكه مساله به مذاكرات جديدي منتهي شود در آن صورت ميتوان گفت كه روسها نقش خود را ايفا ميكنند.
بايدهاي اصلاح ساختار
ولي باز هم عملا بين دستگاهي كه عملكرد موفق و قابل قبولي داشته و دستگاهي كه از اين مهم بيبهره است، تفاوتي ديده نميشود و هر دو به يك صورت از بودجه عمومي كشور استفاده ميكنند. اصلاح ساختار بودجه، نياز امروز و فرداي ايران است. نميتوانيم با وابستگي تمام و كمال كشور به نفت فرداي فرزندان خود را به خطر اندازيم. با اصلاح ساختارها و تغيير رويهها و بهبود اولويتبنديها، ميتوانيم منابع مورد نياز كشور را از محلي غير از نفت تامين كرده و درآمدهاي نفتي ايران را صرف آباداني شهرها و روستاهاي كشور كنيم.