در 50 سال گذشته، هيچگاه تيم ملي ما در چنين برههاي از لحاظ تغيير سرمربي قرار نگرفته بود. به دليل اينكه براي نخستينبار يك شخص 8 سال مربي تيم ملي ايران بوده است. در 50 سال گذشته هيچ وقت يك تفكر و يك ايده اين همه وقت در تيم ملي حكومت نكرده بود. هيچگاه سابقه نداشته است كه يك نفر 8 سال نظراتش را بر تيم ملي تحميل كرده باشد. اين اتفاق با كيروش رخ داد. 8 سال همه تفكرات تيم ملي دست ايشان بود. ايشان نظرات متفاوتي كه در مورد ليگ داشت اعمال كرد، نوع انتخابهايي كه براي تيم ملي داشت انجام داد، سن تيم ملي را در برههاي بالا برد و از حد نرمال گذراند. ايشان همه اين پروسهها را طي كرد. كيروش در آخرين روزهايي كه مربي تيم ملي ايران بود، ميدانست كه بعد از جام ملتها امكان ادامه همكارياش وجود ندارد؛ چرا كه تضادش با سيستم، فدراسيون و مطبوعات و غيره بيش از حد بالا گرفته بود. او حتي در خلال جام ملتهاي آسيا مذاكراتي هم با ديگر كشورها انجام داد. بعد از 8 سال او اميدوار بود كه با آخرين تفكراتش كه به درون تيم ملي و به درون بازيكنان تزريق كرده است، بتواند نتيجه بگيرد. به همين دليل تقريبا ديگر تيم ملي را نو نميكرد. ديگر بازيكنان جديد به تيم دعوت نميكرد و با همان گذشتگان كارش را انجام داد. بنابراين بعد از بازي ژاپن و آن اتفاقي كه افتاد عملا يك گسست بسيار عميقي در تيم ملي ما اتفاق افتاد و تيم، مانند يك كريستال كه اگر ضربهاي به آن بخورد فرو ميريزد، فرو ريخت. شما ميدانيد كه وقتي به يك كريستال ضربه ميزنيد، دو حالت دارد. يا فراضربه است يا فروضربه. اگر فروضربه باشد كريستال نميشكند و ترك هم نميخورد. اما اگر فراضربه باشد كريستال خرد ميشود. من از اين مثال استفاده ميكنم كه ببينيم ما به مربي جديدي كه براي تيم ملي آورديم چه چيزي قرار است تحويل دهيم و منصفانه بررسيهايمان را انجام دهيم. منظورم از بررسي منصفانه اين است كه مطبوعات و خوانندگان و آنهايي كه اخبار تيم ملي را تعقيب ميكنند، بدون اغراق يا تخفيف ببينند كه چه چيزي تحويل مربي جديد دادهايم بعد ويلموتس را تحليل كنيم. يعني كاريزما، سابقه و قدرت مربيگرياش را بسنجيم.
ويلموتس برآمده از يك سبك درست فوتبال
از نظر من فدراسيون فوتبال خيلي هوشيارانه و بجا، مربياي با يك سبك درست انتخاب كرده است. يعني از كشور بلژيك كه فوتبالي روندهتر، سريعتر و روبه جلوتر از فوتبال پرتغال دارد. فوتبال بلژيك فوتبالي است كه خود ويلموتس وقتي در آن بازي ميكرده از آن ياد گرفته است. هر انساني با توجه به زيستش ميانديشد و رفتار ميكند. از اين نظر انديشه خوبي در بلژيكيها وجود دارد. دوم اينكه ايشان خيلي اكتيو و مثبت فوتبال بازي كرده است. هم در سطح تيم ملي و هم در سطح باشگاهي. از طرف ديگر حضور ايشان روي نيمكت تيم ملي بلژيك رزومه بسيار خوبي است. همچنين ويلموتس دو بار سابقه سرمربيگري در تيمهاي ديگري نيز داشته است. البته در آن تيمها او ظاهرا مقداري از لحاظ نتيجه ناموفق بوده است؛ البته اگر تعريف موفقيت فقط برنده شدن باشد. اما همين قدر كه ويلموتس با سني كم براي مربيگري تيمهاي ملي بلژيك و ساحلعاج مطرح شده بوده به نظرم امتياز كاملا مثبتي در كارنامه ويلموتس محسوب ميشود. او همچنين الان از نظر سني در جايي قرار گرفته كه شروع آرامش فكرياش است. يعني در اين سن و سال نه خيلي تند و عصباني است و نه خيلي هم پير و فرتوت و دلزده از فوتبال. خودش انگيزه برنده شدن و مطرح شدن دارد. چون در ابتداي راه مربيگري است. بايد 15 سال ديگر براي فعاليت در عرصه مربيگري مبارزه كند تا به مرز 65 سالگي برسد. در اين راستا نيز او بستر خوبي به نام تيم ملي ايران را انتخاب كرده است.
ما به ويلموتس چه ميدهيم؟
تيم ملي ما از سه لايه تشكيل شده است. به دليل رفتار خاصي كه كيروش داشت، تيم ملي ما لايهلايه شده است. لايه اول بازنشستههاي سني هستند. آن چيزي كه به نام تيم ملي داريم، اگر روي كاغذ بياوريم و فهرست كنيم، ميبينيم كه برخي از بازيكنان اين فهرست كاملا بازنشسته هستند. يعني اگر قرار باشد يك خط قرمز روي اسامي بازنشستهها بكشيم، چهار تا پنج نفر از بازيكنان تيم ملي را به لحاظ سني بايد تمامشده دانست. از كسي اسم نميآورم زيرا ممكن است، ويلموتس بعضي از آنها را براي معماري اوليه تيم ملي، براي اينكه تيم مبنايي داشته باشد، بخواهد. با اين حال اينها افرادي هستند كه ديگر نميتوانند براي تيم ملي در جام جهاني 2022 حضور پيدا كنند؛ چه در مسابقات راهيابي به جام جهاني، چه در خود جام جهاني. پس اگر اين مربي را مسوولان براي جام جهاني 2022 آوردهاند، بدانند تيمي در اختيار او قرار دادهاند كه با اين وضعيت مواجه است. لايه دوم كساني هستند كه الان پير نيستند اما براي ادامه كار در 2022 سنشان ميرسد به شرايطي كه در مقدماتي وضعيت مناسبي دارند ولي جام جهاني برايشان دير است. يعني 31 سال به بالا ميشوند. با توجه به اينكه در حال حاضر عمر فوتبال جهاني حدود 2.5 سال كاهش پيدا كرده است، اين بايد زنگ خطري براي ما باشد. كما اينكه ميبينيم آژاكس در مسابقات اروپايي با ميانگين سني پايين و كاپيتان 19 ساله و بازيكنان 21 ساله تمام تيمها را آزار داد چون سن فوتبالي جهان كم شده است. حالا ما نميگوييم كه ميانگين سني تيم بشود 21 سال، ولي بالاخره نبايد بيش از 26 يا 27 سال باشد. اين گروه دوم را با هايلايت نارنجي مشخص ميكنيم. بر اين اساس سه تا چهار نفر هم لايت نارنجي ميگيرند. پس تا اينجا شد 8 تا 9 نفر. لايه سوم تيم ملي ما كساني هستند كه نه پير هستند و نه پا به سن گذاشتهاند اما يك چيز عجيب هستند. اين بازيكنان در طول سال بدون اينكه 15 تا بازي باشگاهي كنند، به تيم ملي دعوت ميشدند. سليقه كيروش اين شكلي بود. شايد آقاي ويلموتس اين سليقه را بپسندد يا نپسندد و حتي تعجب كند وقتي كه ليست تيم ملي را ببيند و بفهمد بازيكني در تيم حضور داشته كه تعداد بازيهاي ملياش از بازيهاي باشگاهياش بيشتر بوده يا در تيم باشگاهياش، چه داخلي چه خارجي، فيكس نبوده. همه ميدانند چه كساني را ميگويم و نيازي نيست اسمشان را ببريم. اين از 3 لايه تيم ملي، كه تقريبا يك تيم كامل را تشكيل ميدهد. اما اين تيم يك لايه چهارمي هم دارد و آن هم لايه مخفي تيم است. افرادي كه ظاهرا براي جوانتر شدن تيم ملي دعوت ميشدند اما اساسا بازي قابل بحثي براي تيم انجام نميدادند. دقايق بازي اينها در حد 3 دقيقه، 8 دقيقه و 15 دقيقه است. اينها هم دو سه نفر هستند كه حتي به مقدمات جام جهاني هم رفتند اما آنجا خط خوردند. اينها آدمهايي هستند كه اسم تيم ملي را يدك ميكشند اما نميتوانند معماري 2022 ما را جواب دهند.
به ويلموتس فرصت بدهيم
اگر قرار است ايشان معماري جديدي براي تيم ملي درست كند، بايد صبر كنيم و با حوصله برخورد كنيم. از مطبوعات و تحليلگران و برنامههاي تلويزيوني و همه يك فرصت معقول و شرافتمندانه به ويلموتس بدهيم. اگر درست نگاه كنيم، ما الان چيزي به عنوان معماري تيم ملي نداريم. براي روشن شدن موضوع اين را هم اضافه كنم كه آقاي كيروش براي 4 نفر خط دفاعي از هر 8 نفر حاضر در اردو استفاده كرد و آخرش دفاعي كه لازم بود را پيدا نكرد. دفاع راست دو نفر، دفاع چپ دو نفر، دفاع وسط راست دو نفر و دفاع چپ وسط هم دو نفر. همچنين جابهجايي دفاعهاي وسط با هم. يك بار مجيد حسيني و پورعليگنجي، يكبار منتظري و كنعانيزادگان و خلاصه همه كاري كرد. پس كسي كه جديد آمده است بايد فرصت داشته باشد. اين 8 سالي كه فدراسيون كيروش را نگه داشت، دستش درد نكند اما اين عواقب را هم دارد كه الان ظرفي به نام تيم ملي نداريم.
بازي با كره جنوبي اشتباه است
مساله بعدي بازيهاي دوستانه پيش روي تيم است. براي شروع اشكالي ندارد كه با تيم ملي سوريه بازي تداركاتي كنيم. اما بازي با كره جنوبي اشتباه است. چرا در شروع كار مربي جديد، ميخواهيم احتمال يك باخت را برايش بگذاريم در حالي كه قرار است ما چهار سال با او ادامه دهيم؟ كيروش براي بازيهاي تداركاتي چه كار ميكرد؟ ميرفت 4 تا آفريقايي پيدا ميكرد، لباس تن اينها ميپوشاند و ميگفت اين تيم است و ميخواهم با اينها بازي تداركاتي بكنم. يا ميرفت اميد ازبكستان را ميآورد و ميگفت تيم ملي ازبكستان است و با اينها بازي كنيم. براي كساني كه بازيهاي تداركاتي را ترتيب ميدهند، تذكر ميدهم كه همين اول ضربه كشنده به تيم ويلموتس وارد نكنند. كافي است ويلموتس با باخت شروع كند. مطبوعات هم كه رحم ندارند، آن وقت وضعيت به هم ميريزد. پس مسوولان فوتبال ايران بايد مدتي ويلموتس را تيمار كنند. نبايد اجازه دهند كه ايشان خيلي سريع زير بار فشار مطبوعات و رسانهها قرار بگيرد. بازي با كره جنوبي اشتباه است و اگر از مسوولان كسي اين نوشته را ميخواند بازي با كره جنوبي را حذف كند.
ويلموتس بايد در همه چيز تجديدنظر كند
حال ببينيم منظورمان از زمان شرافتمندانهاي كه بايد به ويلموتس بدهيم چيست. جامعه ميتواند تحت تاثير رسانهها و مطبوعات رفتارش را اصلاح كند. جامعه مطبوعاتي و رسانهاي ايران بايد با صبر و حوصله بنويسند و جو را آرام نگه دارند. آقاي ويلموتس بايد دو، سه ماه نوارهاي ويديويي بازيهاي ايران را ببيند. بعدش چند بازي دوستانه بگذارد تا ببيند فوتبال ايران چه چيزهايي بلد است. تازه بعد ليگ شروع خواهد شد. او بايد برود به همراه دستيارانش ليگ را با دقت ببيند تا به شكل ملموس بفهمد فوتبال باشگاهي ايران چقدر با فوتبال ملي تفاوت دارد. ويلموتس نبايد فكر كند هر كس را از ليگ ببرد، ميتواند در عرصه ملي بازي كند. كيروش اين كار را نميكرد. او خيلي باهوش و زيركانه بازيكن را مليپوش ميكرد. مثلا مهدي ترابي را يك بار دعوت نميكرد، يك بار دعوت ميكرد خط ميزد، يك بار ميبرد و چند دقيقه به او بازي ميداد تا بالاخره كمكم بوي ملي بگيرد. فرصت شرافتمندانه فرصتي است كه نياز است براي پر كردن اين همه خلأ در لايههاي تيم ملي. اگر صريح بگويم، ويلموتس كار بسيار سختي پيش رو دارد. به نظر من حتي در ريزترين امور تيم ملي هم بايد تجديد نظر كند. حتي در چارچوب دروازه. چون اتفاقاتي در آنجا افتاد كه به تيم ضربه زد. همه ما ديديم چه توپهايي را گل ميخوريم. كارشناسان آسيا هم ديدند كه ما چه توپهايي را گل ميخوريم. ما حتي در بازيهاي جام باشگاههاي آسيا هم ديديم كه چه گلهايي ميخوريم. بايد در اركان تيم ملي تجديد نظر شود. از دروازه گرفته تا سنتر فوروارد؛ اين هم كار ميبرد. ما بايد اين زمان را بدهيم و اميدوار باشيم كه ايشان با انرژي كامل كارش را انجام دهد. البته ويلموتس انرژي كامل ميگذارد، چون يك تيم بزرگ آسيايي را تحويل گرفته و جايگزين يك مربي بزرگ دنيا شده است و همه اينها به او انگيزه ميدهد كه كارش را به نحو احسن انجام دهد.
ليگ برتر تيم ملي را تغذيه نميكند
در مورد ليگ ايران به عنوان مصالح اصلي كار وليموتس هم بايد بگويم كه او نميتواند الان از ليگ يار بگيرد. تنها كاري كه ايشان الان ميتواند انجام دهد اين است كه با انبارگرداني تيم آشنا شود. حالا تكنولوژي اين جابهجايي اين است كه بازي دوستانه برايش گذاشتهاند تا او بازيكن دعوت كند و كارش را پيش ببرد. حتي ممكن است براي اينكه زودتر به موضوع پي ببرد آخرين آرايش تيم ملي را دست نزند، چون زود است بخواهد تفكراتش را پياده كند. خيلي كار دقيقي است اما راهش باز است و آنهايي كه حرفهاي هستند راهش را بلد هستند. اما آقاي ويلموتس بايد مهارت ادراكشناختياش را ارتقا دهد. اين مهارت متدولوژي دارد براي نحوه اشراف بر چيزي كه در حال تحويل گرفتنش است. مثلا ويلموتس ميگويد من دفاع وسط راست نياز دارم. حالا ممكن است به او پيشنهاد شود يا او خودش برود بگردد و تازه ببيند كه ما اصلا دفاع وسط راست نداريم. بعد متوجه ميشود كه چرا مربي قبلي هشت نفر را تغيير داد تا دفاع را درست كند. ما وقتي ميخواهيم دفاع راست وسط براي تيم برداريم، بايد اول از تيم نخست كشور برداريم. ميبينيم نميشود. از تيم دوم هم نميشود برداريم. وقتي از تيم اول و دوم كشور در ليگ نتوانيم بازيكن دفاع وسط راست برداريم، ميرويم و ميرويم و ميرويم تا تيمهاي پايين جدول و فلان بازيكن را بر ميداريم. بعد سوال اين است كه آيا براي جام جهاني 2022 حد و اندازه دفاع وسط تيم ملي ايران بايد در سطح تيمهاي پايين جدول ليگ باشد؟ حالا اگر بخواهيم از نظر كارشناسي ليگ را بررسي كنيم، فارغ از اينكه آقاي ويلموتس چه نقطهنظرهايي در مورد بازيكنان دلخواهش دارد، بايد بگويم من به عنوان يك كارشناس نميتوانم نظراتم را عريان بگويم. اما ميتوانم به صورت كلي بگويم كه ليگ ايران تيم ملي را تغذيه نميكند. شايد سرمربي جديد خيلي زود خودش متوجه اين موضوع شود و شايد هم شش ماه بعد بگويد كارشناسان ايران اشتباه ميكردند كه ميگفتند ليگشان نميتواند تيم ملي را پشتيباني كند. اما فعلا ميگوييم كه ليگ ابزاري براي تيم ملي توليد نميكند. در نتيجه بايد اين ابزار وصله پينه شود.
اگر قرار است ويلموتس معماري جديدي براي تيم ملي درست كند، بايد صبر كنيم و با حوصله برخورد كنيم. از مطبوعات و تحليلگران و برنامههاي تلويزيوني و همه يك فرصت معقول و شرافتمندانه به ويلموتس بدهيم. اگر درست نگاه كنيم، ما الان چيزي به عنوان معماري تيم ملي نداريم. براي روشن شدن موضوع اين را هم اضافه كنم كه آقاي كيروش براي 4 نفر خط دفاعي از هر 8 نفر حاضر در اردو در جام ملتهاي آسيا استفاده كرد و آخرش دفاعي كه لازم بود را پيدا نكرد. اين 8 سالي كه فدراسيون كيروش را نگه داشت، دستش درد نكند اما اين عواقب را هم دارد كه الان ظرفي به نام تيم ملي نداريم.
بازي با كره جنوبي اشتباه است. چرا در شروع كار مربي جديد، ميخواهيم احتمال يك باخت را برايش بگذاريم در حالي كه قرار است ما چهار سال با او ادامه دهيم؟ كيروش براي بازيهاي تداركاتي چه كار ميكرد؟ ميرفت 4 تا آفريقايي پيدا ميكرد، لباس تن اينها ميپوشاند و ميگفت اين تيم است و ميخواهم با اينها بازي تداركاتي بكنم. يا ميرفت اميد ازبكستان را ميآورد و ميگفت تيم ملي ازبكستان است و با اينها بازي كنيم. براي كساني كه بازيهاي تداركاتي را ترتيب ميدهند، تذكر ميدهم كه همين اول ضربه كشنده به تيم ويلموتس وارد نكنند.