نگاهي به واكنش سياسيون و كاربران فضاي مجازي
به ماجراي توقيف نفتكش انگليسي
نفتكشسواري در آبي توييتر
روزنامهنگاران جمعهها هم كار ميكنند. جمعه اين هفته هم مثل جمعههاي قبل و بعد، براي شماره صبح روز شنبه، نخستين روز هفته به تحريريه رفتيم و طبق معمول تا حدود 10 شب هم مشغول كار بوديم كه صدايي از اتاق سردبيري آمد كه «ماجراي نفتكش جديد چيست؟! مثل اينكه يك نفتكش جديد گرفتهايم!» خبرگزاريها را بالا و پايين كرديم اما آن دقايق، بهجز خبري بسيار مختصر در خبرگزاري فارس، هنوز خبري نبود. فارس هم البته تنها از تغيير مسير يك نفتكش بريتانيايي به سمت آبهاي ايران خبر داده و اضافه كرده بود كه انگليسيها اعلام كردهاند از اين موضوع آگاهي دارند. اشتباه در ترجمه بود يا خبري كه هنوز رمزگشايي نشده اما آن چند كلمه توضيحات مبهم، از زلزله رسانهاي كه از ساعتي بعد، فضاي مجازي بهويژه تايملاين توييتر را زير و رو كرد و همزمان به خبر يك رسانههاي جهاني تبديل شد، نشاني نداشت. هر چند شايد حالا كه به ماجرا نگاه كنيم، بتوانيم بگوييم كه آن يك جمله به نوعي در حكم پيشلرزه اين زلزله چند ريشتري سياسي بوده است.
هر چه بود تا حدود ساعت 22 و 15 دقيقه كه ما تحريريه را ترك كرديم و نسخه شماره صبح شنبه «اعتماد» نيز راهي چاپخانه شد، هنوز خبري مستند و قطعي از توقيف نفتكش انگليسي توسط نيروهاي سپاه پاسداران نبود. اما هنوز به خانه نرسيده بوديم كه اين زلزله سياسي-رسانهاي آغاز شد و تا زمان نگارش اين گزارش حدود عصر روز شنبه ادامه يافت و همچنان نيز ادامه خواهد داشت. در اين ميان اما نكاتي جالبتوجه نيز به چشم ميآمد. اينكه اگرچه در جريان اين غائله سياسي-رسانهاي نيز همچون موارد مشابه گذشته، بودند سياستمداران، فعالان مجازي، خبرنگاران و روزنامهنگاراني كه درنهايت هم دلشان رضا نداد لااقل در اين شرايط حساس، بازيهاي جناحي و بهويژه حمله و هجمه به دولت، اصلاحطلبان حامي دولت و البته دستگاه ديپلماسي و شخص وزير امور خارجه دولت را كنار بگذارند و آنها را هدف طعنهها و كنايههاي سياسي قرار ندهند اما واقع امر آن است كه درمجموع فضايي كه بر فضاي مجازي حاكم شد، فضايي توأم با حس همدلي و وحدت ميان ناظران و اظهارنظركنندگان بود. چنانكه برخي نوشتند كه به نظرشان اين ماجرا نيز همچون موارد مشابه پيشين، لااقل ارتباط ميان جناحهاي سياسي و البته آحاد مختلف ملت و شهروندان را مستحكمتر ميسازد. چنانكه چنين نيز شد و بحثي كه ابتدا بوي جنگ از آن به مشام ميرسيد، تا طلوع خورشيد شنبه، ديگر سوژه طنز و مطايبه كاربران فضاي مجازي شده بود.
بر اين اساس بود كه «نيما شفيعيزاده»، در توييتي مختصر با هشتگ «نفتكش»، نوشت: «كشتي نوح ۲، تايتانيك ۱» اشارهاي به انتشار خبرهايي درخصوص توقيف نفتكش دوم انگليسي؛ ساعتي پس از خبر نخست در مقابل توقيف يك نفتكش ايراني در منطقه جبلالطارق در روزهاي گذشته. هر چند چنانچه «جواد دليري» سردبير روزنامه ايران و البته بسياري ديگر از رسانهها نوشتند، اين نفتكش دوم پس از مدتي از توقيف خارج شد: «نفتكش مصدر آبهاي ايران را ترك كرد.»
شوخيها و طنزهاي توييتري اما طي ساعات بعد چنان كاربران فضاي مجازي را سرگرم كرده بود كه «عباس كلاهدوز»، از سردبيران پيشين تسنيم با هشتگ «سپاه» و «نفتكش انگليسي» توييت كرد: «اوضاع بدجوري خوبه و امشب خوابيدن خيلي حيفه!» و ساعتي بعد نيز «حسن اسدي زيدآبادي»، فعال سياسي اصلاحطلب هشتگ زد «تنگه هرمز» و در حساب كاربرياش نوشت: «بيزحمت بقيه كار جمعآوري نفتكشها بمونه براي فردا؛ خيلي خوابمون مياد.» همزمان «الميرا شريفي» ازجمله مجريان شبكه خبر نيز در توييتي كنايهآميز، نوشت: «آقايان مكرون و ترامپ تلفني گفتوگو كردند. يكي دنبال پهپاد، يكي هم دنبال نفتكش!»
در اين ميان البته برخي فعالان سياسي شناختهشدهتر نيز اقدام به اظهارنظر و موضعگيري توييتري كردند. محمد حسيني، فعال سياسي اصولگرا و وزير فرهنگ دولت احمدينژاد كه از پركارهاي ديشبِ توييتر فارسي بود در چند توييت جداگانه به اين موضوع واكنش نشان داد. او با هشتگ «تنبيه ملكه» نوشت: «سران انگليس نميخواهند با واقعيتهاي زمان خود را تطبيق دهند و بپذيرند كه دوره سروري آنها تمام شده، تصور ميكنند عصر قجر است كه روزي رضاخان را بر تخت نشانده و روزي هم تبعيد كردند. حالا كور خوانده و با دم شير بازي كردهاند؛ بايد نفتكش ما را رها كنند تا ما هم رها كنيم.» حسيني همچنين در توييتي ديگر نوشت: «عناصر مومن (نيروي دريايي سپاه) با مطالبه مردم و رهبري يك نفتكش انگليسي را توقيف كردند تا به دزدان و راهزنان دريايي انگليس تفهيم شود كه زمان قلدري و باجگيري سپري شده است! حتما بدترين روزها براي انگليسيها در انتظار خواهد بود؛ زيرا كارنامه درخشاني از حضور در منطقه ندارند و همچنين وضعيت داخلي كشورشان نيز مناسب نيست.» البته اين شوخطبعي تنها مختص كاربران ناشناختهتر فضاي مجازي نبود و سياسيون نيز در اين رابطه كم نگذاشتند. آنجا كه حسيني در يكي ديگر از توييتهايش با اشاره به خبري از بلومبرگ مبني بر توقف نفتكشي متعلق به شركت «بريتيش پتروليوم» در آبهاي عربستان در خليجفارس از آنچه «بيم از توقيف شدن توسط ايران» عنوان شده بود، نوشت: «خود توقيفي از ترس توقيف نفتكش انگليسي توسط ايران» و ادامه داد: «چرا عاقل كند كاري كه باز آرد پشيماني؟!»
همزمان محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام و ازجمله فرماندهان ارشد ايران در جنگ تحميلي در حساب كاربرياش در توييتر نوشت: «ما بهدنبال جنگ نيستيم ولي در «مقابله به مثل» كوتاه نخواهيم آمد، چه صدام باشد، چه ترامپ چه ملكه!» اشاره رضايي به اصل «مقابله به مثل» ازجمله اصول اساسي حقوق بينالملل درحالي مطرح شد كه اين مهم، محور بسياري از مباحث حقوقدانان داخلي و خارجي در تحليل مشروع بودن اقدام ايران قرار گرفت. عباسعلي كدخدايي، سخنگوي شوراي نگهبان نيز با اشاره به اين موضوع توييت كرد: «قاعده مقابله به مثل در حقوق بينالملل امري است شناخته شده كه در مقابل اقدامات خلاف يك دولت مورد استفاده قرار ميگيرد. اقدام صحيح دولت ايران براي مقابله با جنگ اقتصادي نامشروع و توقيف نفتكشها ازجمله مصاديق اين قاعده است و منطبق با حقوق بينالملل.» در اين ميان اما شايد يكي از جالبترين توييتها، توييتي بود كه حجتالاسلام محمدعلي ابطحي، رييس دفتر سيدمحمد خاتمي در دوران اصلاحات، نوشت. اين فعال سياسي اصلاحطلب با اشاره به تقويت حس همدلي ميان شهروندان و البته كاربران فضاي مجازي توييت كرد: «ايرانيها قوم مغرور و پرتاريخي هستند. شايد چيزي نميگفتند اما اين سه هفتهاي كه كشتي ايراني در جبلالطارق توقيف بود، مثل بچهيتيمها شده بودند. از ديشب كه سپاه پاسداران اعلام كرده يك كشتي انگليسي را توقيف كرده، تهدل هر ايراني خوشحال شد، حتي آنها كه به روي خود نميآوردند.»