محمدرضا تاجيك، فعال و تحليلگر اصلاحطلب:
اصلاحطلبي موجود ديگر جواب نميدهد
عدهاي بايد در جريان اصلاحطلبي دامن خود را جمع كنند و كنار بكشند تا باد بيايد و بعد مشخص ميشود چه نسيمي اين پشت نهفته است.
عدهاي كل جريان تاريخي اصلاحطلبي را سنگش را بر كول خود گذاشتند و خودشان را حافظ و نگهبان چنين جرياني ميدانند؛ از اصلاحطلبي برج بابلي ساختند كه از آن به عرش قدرت ميتوان رسيد. به چرخش نخبگان در جريان اصلاحطلبي احتياج داريم و بايد اجازه بدهيم ژنرالها كمي استراحت كنند.
عدهاي برروي فضا چنبره زدهاند و منافع و قدرت خود را در اين فضا جستوجو ميكنند و نميخواهند روزنهاي براي حضور ديگري ايجاد شود.
بارها به آقاي خاتمي و عارف هم گفتهام كه اگر اسم من اصلاحطلب بوده، من ۹۵ درصد از اين اصلاحطلبها را نميشناسم؛ زيرا نه در يك جلسه حضور داشتهاند و نه يك مفهوم و نه يك كلمه به گفتمان اصلاحطلبي افزودند و نه آنجايي كه هزينه بوده، هزينهاي پرداخت كردند و نه آنجايي كه حصر و زندان بوده، سر و كلهشان پيدا شده است.
اگر ميخواهيم اصلاحطلبي در دهه پنجم خود حضور شكوفا و بالندهاي داشته باشد نخست بايد اصلاحطلبي را از چنبره و چنگ برخي از اصلاحطلبان و شبه اصلاحطلبان كه هدف آنها جز كسب قدرت و منفعت نيست؛ برهانيم.
به اعتقاد من اصلاحطلبي موجود ديگر جواب نميدهد و نميتواند در جامعه نقشآفريني داشته باشد. ديربازي است كه در جامعه اين جريان هستي خود را در فضاي قدرت تعريف كرده.
بايد اقتدار بيان گزاره جدي و تعريف مسلط راجع به اصلاحطلبي را از برخي گرفت؛ چه كسي اين اقتدار را به برخي واگذار كرده كه اصلاحطلبي را تعريف كنند؟ چه كسي به برخي اين اقتدار و مشروعيت و مقبوليت را داده كه كرانههاي جريان اصلاحطلبي و هويت آن را تعريف كنند؟ و بعضيها را خودي، ناخودي تعريف كنند.
قرار بود جريان اصلاحطلبي نقش نخ تسبيح را اجرا كند و نه نقش دانه تسبيح را. قرار نبود ديگ جوش باشد و همه هويتهاي متكثر را درونش بريزد و همه بهم شبيه شوند تا با آنها رابطه برقرار كند. قرار بود سي و سه دانه تسبيح را بهم وصل كند. پس ما نقش خودمان را گم كرديم. انصافنيوز