فتاح به رسانه نياز دارد
سينا قنبرپور
«عمدا از دانشكده خبر شروع كرديم تا خبرش به گوش همه برسد، عزم جدي است!» اين جملهاي است كه «سيدپرويز فتاح» رييس جديد بنياد مستضعفان در حساب توييترياش در توضيح پلمب و بعد دادن مهلت به دانشكده خبر نوشت. 3 فرض را ميتوان درباره اين نوشته فتاح از نظر گذراند. نخست اينكه اين مدير عملگرا از زيرمجموعهاش خواسته بوده شروع به بازپسگرفتن اموال و طلبهاي بنياد مستضعفان كنند و وقتي اين كار شروع شده آن هم با دانشكده خبر و فشار رسانهاي زيادي توليد شده آن را بهانه قرار داده و اين جمله را بيان كرده است. در اين فرض او باز هم هوشمندانه رفتار كرده است. اما فرض دوم اين است كه واقعا نيت پشت توييتش همان است كه گفته؛ يعني برنامهريزي كرده و ...
براي آنكه به وعدههايش يعني بازستاندن اموال بنياد مستضعفان از نقطهاي شروع كرده كه پيامي صريح به ديگر مخاطبانش بدهد. همانهايي كه فتاح در توصيفشان در توييتر خود نوشته است: «اموال مستضعفان دست هر مقام و منصبي باشد بايد برگردد.» اگر اين فرض را بپذيريم حكايت از توجه «سيدپرويز فتاح» به قدرت رسانه دارد. قدرتي كه ميتواند به قلدران و گردن كلفتهايي كه اموال مستضعفان را گرفته يا تصاحب كردهاند، پيام برساند. شايد گفته شود چرا با دانشجويان دانشكده خبر بدرفتاري شد و چرا با آنها نظير تصاحبكنندگان رفتار شد. اين موضوع را بايد بررسي كرد و اتفاقا از روحيه فتاح ميتوان اين انتظار را داشت كه در قبال بدرفتاري نيروهاي تحت امرش توضيح دهد و حتي دلجويي كند. اما پرسش ياد شده روي ديگري دارد؛ چرا فتاح از همان ابتدا سراغ آنهايي كه مورد نظرش بودهاند، نرفته است؟ به نظر ميرسد اينجا با چاشني خوشبيني ميتوان اين گونه انتظار داشت كه فتاح با وعدهاي كه داده بود ذهن و حواس جامعه خبري را با پلمب كردن دانشكده خبر به خود فراخواند. اين فراخواندن فقط به جلب توجه ختم نميشود. اگر قرار است فتاح به وعده خود عمل كند حالا بايد سراغ صاحب منصباني برود كه اتفاقا زورشان خيلي بيشتر از دانشجويان، استادان و مديران دانشكده خبر است. بنابراين عملا او انتظاري در ميان اهالي رسانه ايجاد كرده است كه حالا نورافكن و ذرهبين اهالي مطبوعات و رسانه روي گام بعدي او متمركز ميشود. كاري كه اگر پشتيباني و همراهي رسانهها به عنوان ركن چهارم دموكراسي و ابزاري ضدفساد نباشد، فتاح قادر نخواهد بود وعده خود را عملي كند. خاصيت شفافسازي رسانهها چيزي نيست كه صاحبان زر و زور به راحتي از پس آن برآيند. بنابراين اگر فرض اول و دوم صحيح نباشد به حالت سومي ميتوانيم برسيم كه باز هم به نفع مردم و به طور خاص مستضعفان است. فتاح در نخستين اقدام خود دست به كاري زد كه رسانهها و جامعه خبري گوش به زنگ ايستادهاند تا او را رصد كنند و ببينند آيا در قبال صاحبان زر و زور كه اموال بنياد را تملك كرده يا منابع آن را ميبرند، ثابتقدم است؟ رسانهها دقيقا مثل ذرهبين ميتوانند عملكرد خرد و ريز را برجسته كنند و مثل نورافكن به جاهاي تاريك نور بتابانند تا واقعيت نمايان شود. هر چه باشد اين انتظار عمومي برجستهتر شده است كه اموال مستضعفان بايد زودتر و صريحتر بازگردانده شود.