تلاش براي اقناع افكار عمومي
عبدالرضا فرجيراد
طي روزهاي اخير بريتانياييها صحبت از حضور بيشتر نظامي در خليج فارس براي حمايت از كشتيهاي خود كردهاند و از طرفي ديگر برخلاف دولت پيشين بريتانيا، دولت بوريس جانسون چراغ سبز به امريكا در زمينه همكاري امنيتي در خليج فارس براي مقابله با ايران نشان داده است. اما واقعيت آن است چندان نميتوان انتظار داشت كه مجموعه اين صحبتها و اقدامات به سمت يك تنش جدي و ائتلاف جديد در منطقه پيش برود مگر اينكه حادثه جديدي در اين زمينه رخ دهد تا كشورهاي اروپايي تمايل پيدا كنند، ائتلافي را به همراه بريتانيا ايجاد كنند و از كشتيهاي تجاري خود در خليج فارس و تنگه هرمز محافظت كنند. فعلا در شرايط كنوني، اتفاق جديدي رخ نداده و طرف ايراني هم همواره تبليغ كرده و تاكيد داشته كه حافظ امنيت تنگه هرمز است. بنابراين چنين صحبتهايي به گوش آنها ميرسد. از همين رو نه امريكا چندان تمايل دارد كه مساله را حاد كند و نه اروپاييها تمايل به افزايش تنش با ايران دارند. امريكا به اين دليل كه قصد دارد، فشار اقتصادي به ايران وارد كند به دنبال آن نيست كه وارد درگيري نظامي با ايران شود. همانگونه كه قابل مشاهده است هر روز در يك گوشه از دنيا مانند برزيل، سنگاپور و حتي جبلالطارق به نحوي به ايران فشار وارد ميكند. از همين رو به دنبال آن است كه اقتصاد ايران را فلج كند. آنها نميخواهند تنش نظامي در منطقه افزايش پيدا كند چون فعلا تصميم به درگيري نظامي ندارند چراكه اين احتمال وجود دارد كه فضا از كنترل آنها خارج شود. بنابراين ناوي كه بريتانيا به خليج فارس اعزام كرده در راستاي اقناع افكار عمومي است تا نشان دهد يك كاري را صورت داده است. اين به آن معني است كه نتوانسته از متحدين خود در اين راستا كمك بگيرد بنابراين نميتوان تصميم جديد بريتانيا را در اين خصوص در راستاي حادتر شدن فضا در منطقه ديد. اما اگر بخواهيم در خصوص چراغ سبز آقاي بوريس جانسون به امريكا درباره همكاري با يكديگر سخن بگوييم، اين طبيعي است كه پس از روي كار آمدن آقاي جانسون چنين اتفاقي رخ دهد. او روي كار آمده كه برگزيت را نهايي و روند آن را تسهيل كند و چراغ سبزي براي بهبود روابط با امريكا نشان دهد. اگر غير از اين اتفاقي رخ دهد، موضوع عجيبي است. از زمان روي كارآمدن دونالد ترامپ در امريكا، او به دنبال شكاف در درون اتحاديه اروپا بوده است. در بريتانيا نيز يك رفراندوم برگزار شده و مردم راي به خروج دادهاند و همين عامل باعث شد كه اكنون بوريس جانسون، نخستوزير بريتانيا شود. طبيعي است كه آقاي جانسون به عنوان يك متحد فراآتلانتيكي و به عنوان يك متحد اول امريكا در اروپا ظاهر شود و عمل كند. بنابراين ما غير از چنين رفتاري از سوي دولت بريتانيا نبايد انتظار چنداني داشته باشيم. اما موارد خاصي وجود دارد كه آنها بعضي مواقع استثناهايي قايل شوند. به طور مثال دنبال آن نيستند كه به دليل توقيف نفتكش بريتانيا توسط ايران، وارد يك درگيري جدي شوند. زيرا اكنون دولت با اين انتقاد مواجه است كه پس از توقيف نفتكش ايراني در جبلالطارق پيشبيني ميشد كه ايران اقدامي مشابه را انجام دهد پس چرا اقدام عملي براي جلوگيري از چنين اتفاقي صورت نگرفت. حضور ناو بريتانيايي در خليج فارس نيز در واقع يك حضور است كه بايد به داخل بريتانيا و مردم اين كشور نشان دهند. ضمن اينكه حزب رقيب نيز در حال فشار به دولت براي برگزاري انتخابات زودهنگام در بريتانياست. بوريس جانسون هماكنون با راي ملي مردم بريتانيا نخستوزير اين كشور شده است و تنها در يك رايگيري داخلي در حزب محافظهكار توانست پيروز و نخستوزير شود. به همين دليل فشار زيادي روي او وجود دارد تا انتخابات زودهنگام برگزار كند. طبيعي است كه بايد مانورهايي انجام دهند اما چشماندازي براي افزايش تنش ميان طرفين وجود ندارد. ضمن اينكه تلاشهايي هم جريان دارد كه بين ايران و بريتانيا روابط بهبود پيدا كند. همچنين كشورهايي مانند عراق و عمان كه روابطي دوجانبه دارند، پيامهايي را ردوبدل ميكنند و دنبال آن هستند كه اين دو كشتي آزاد شود و تنش افزايش پيدا نكند. اما نبايد انتظار داشته باشيم تا زماني كه بحران ما با امريكا ادامه دارد و به احتمال زياد اين بحران شديد تا پايان دوره دونالد ترامپ وجود خواهد داشت، مشكلات ما با بريتانيا حل شود و به احتمال زياد نيز با اين كشور در تنش خواهيم بود و نبايد انتظار بهبود رابطه را داشته باشيم. اما به هر حال بريتانياييها نميخواهند كه تنش افزايش پيدا كند به اين دليل كه اين كشور در خليج فارس منابعي دارد و به دنبال اين نيستند كه امريكا را به جنگ بكشانند و از درون اين جنگ مسائلي مطرح شود كه مجبور به مداخله و ورود به جنگ شوند يا به منافع آنها در كشورهاي عربي مانند امارات و عربستان لطمه وارد شود. از طرفي ديگر آنها هر چه با امريكا متحد باشند به شخص ترامپ اطمينان ندارند چراكه ميدانند اگر با ترامپ در يك مسالهاي همراهي كنند ممكن است در وسط راه مساله را به نحوي تخريب كند و اجازه اجراييسازي طرح را ندهد. ضمن اينكه در مذاكراتي كه روز يكشنبه در كميسيون مشترك برجام صورت گرفت، بريتانيا نيز جزو كشورهايي بود كه خواهان حفظ برجام است. هر تنش و درگيري كه در خليجفارس افزايش پيدا كند، برجام را در معرض خطر جدي قرار ميدهد و در تلاش هستند كه به نحوي اينستكس را عملياتي كنند و از همين رو آنها جزو كشورهاي اروپايي هستند كه اولويت حفظ برجام براي آنها بسيار مهم است. از طرفي هر چند وزيرخارجه جديد بريتانيا عنوان ميكند كه امكان تبادل نفتكشها وجود ندارد اما در نهايت اسم آن را ميتوان تبادل نگذاشت و به نحو ديگري موضوع را حل كرد.
مساله اين است هنگامي كه آنها ابتدا نفتكش ايراني را توقيف كردهاند سپس نفتكش بريتانيايي با توجه به نقض قوانين توسط ايران توقيف شده، طبيعي است كه اكنون آنها بدهكار هستند ولي به نحوي به دنبال حل اين موضوع هستند. اكنون مثل شرايطي است كه دونالد ترامپ در خصوص برجام دارد چراكه با اين سوال مواجه است كه چرا از اين توافق خارج شده كه اين همه هزينهتراشي بينالمللي ايجاد شده است. اكنون در بريتانيا نيز اين سوال مطرح ميشود چرا نفتكش ايراني توقيف شده كه حالا نفتكش بريتانيايي توقيف شود و مجبور به مبادله شويم. به هر حال نفتكش ايراني بايد آزاد شود. اگر بريتانيا به دنبال آن است كه نفت ايران را به اسراييليهايي كه از آن كشتي شكايت كردند، بدهد بايد منتظر حوادث ديگري هم بود. اما نهايتا اگر اوضاع متشنج نشود اين دو كشتي با يكديگر به نحوي تبادل ميشود تا موضوع حل شود.