• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4427 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ مرداد

پيكرتراش عشق و مرگ

مسعود فراستي

به مناسبت تولد

اينگمار برگمان

برگمان تنها فيلمسازي است كه تا آخر عمرش توانست در ميان دورنماي كودكي خود گردش و همچنان نورها، بوها، اشيا، اتاق‌ها، آدم‌ها و تاريكي را تجربه ‌كند. اين تجربه به نزد او فقط تثبيت نشده، بلكه غني و بارور و به يك جهان تبديل شده؛ يك جهان يكه رويايي.

برگمان در -و با- آثارش به يك مولف بزرگ روشنفكر تبديل شده كه از روشنفكري عبور كرده و به سوژه خود منحصربه‌فرد رسيده. برگمان تنها روشنفكر سينما -به معني خوب و غايي‌اش- است كه دنيا و آثارش را همچنان دوست مي‌دارم. تنها روشنفكر مدرني كه جهانش سبكمند است و جهاني دارد پرگنجايش و سرشار از فرم. فرمي كه به زندگي هنري جان مي‌بخشد و تنها در ضمير فعال ناخودآگاه آدمي ريشه و ماوا دارد.

فيلم‌هاي او در عين خودنگاره - و اتوبيوگرافيك- بودن، قائم به ذاتند و زنده و با وجود تثبيت جهان تجربي-زيستي او، هر يك منشي خاص و مستقل دارند؛ نه وابسته به مولف اما رد پاي واقعي او. فيلمسازي براي برگمان، شيوه و نحوه زندگي كردن است و زندگي برايش تمرين فيلمسازي است. در سينماست كه زندگي مي‌كند؛ زندگي را تحمل كرده و مي‌تواند دوام يابد و تا 84 سالگي فيلم بسازد. سينما برايش هم نياز مبرم است به برون‌ريزي خود و هم مكاشفه است. مكاشفه خود، ديگري و جهان. سينما براي او مديومي است براي شناخت و درك لابيرنت‌هاي انسان: اندوه، عذاب، تنهايي، دلتنگي و هجوم اشباح و «جن‌هاي» درونش را با آن كنترل مي‌كند و التيام مي‌بخشد. سينما برايش اصل لذت است: شور، سودا و هيجان. شوري كه در زندگي‌اش وجود ندارد.

سوال قديمي او: «آيا خدا هست؟» نه از اطوارها و آلودگي‌هاي روشنفكري و فلسفه‌زدگي‌هاي مد روز كه از بطن زندگي‌اش، از كودكي تا مرگ برآمده و به پرسش كليدي «آيا عشق هست؟» بدل شده و مرگ كه ذهن‌مشغولي هميشه‌اش بوده، شكل ديگر به خود گرفته. مرگ ديگر يك مفهوم مجرد نيست. مرگ از پس مردن و آدم عزيز از دست رفته برمي‌خيزد. مرگ پايان نيست؛ گذار است. به كجا؟ نمي‌داند - نبايد هم بداند.

اگر مرگ نبود قطعا برگمان به عنوان سينماگر نيز نبود، زيرا به علت مرگ است كه به جنبش درمي‌آييم و به آفرينش. مرگ تعين زندگي است. بدون مرگ، زندگي بي‌معناست. اگر مرگ نبود، نه عشق بود نه هنر. عشق و هنر با مرگ ملازمند و با برگمان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون