امير محبيان، تحليلگر مسائل سياسي در گفتوگو با «اعتماد»:
تحقير ظريف بازي در زمين امريكا ست
گروه ديپلماسي | اعلام تحريمهاي جديد امريكا عليه شخص وزير امورخارجه جمهوري اسلامي ايران كه توانسته بود در مذاكرات با 6 قدرت جهاني، برجام را به نتيجه برساند، با موج واكنشها در داخل و خارج ايران مواجه شد. نهادهاي نظام و مقامهاي جمهوري اسلامي ايران، از جناحهاي مختلف سياسي و در سطوح مختلف، تحريم ظريف را محكوم كردند و علنا حمايت خود را از دستاوردهاي او تاكنون و اقدامات پيش رو در مقام رييس دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران، نشان دادند. در اين ميان، منتقدان ظريف هم ساكت نماندند، از يك سو امريكاييها ظريف را به فقدان اختيار و فاقد حق تصميمگيري متهم كردند، از سوي ديگر برخي منتقدان داخلي به نكوهش قرباني روي آوردند و تحريم ظريف را نتيجه عملكرد خود او در اعتماد به امريكا و ديپلماسي لبخند معرفي كردند. نشست خبري ظريف به مناسبت روز خبرنگار و ديدارهاي رييسجمهور، رييس مجلس و فرمانده سپاه قدس با ظريف در روزهاي گذشته، بهانهاي شد تا از امير محبيان، تحليلگر مسائل سياسي، در مورد دلايل و اعتبار انتقادهايي كه اين روزها از ظريف مطرح ميشود سوال كنيم. در ادامه متن گفتوگوي امير محبيان، تحليلگر مسائل سياسي را با روزنامه اعتماد مطالعه ميكنيد.
به گمان شما انتقادهايي كه اخيرا از وزير امورخارجه از سوي برخي منتقدان در مورد نتايج توافق هستهاي مطرح ميشود، تا چه اندازه منصفانه است؟
افرادي كه انتقاد دارند ميتوانند انتقادهاي خود را مطرح كنند. كسي مانع انتقاد كردن از سياست خارجي يا مجريان سياست خارجي كشور نيست. اما نبايد مبتني بر كژانديشي قضاوت و تحليل كرد. محمد جواد ظريف به عنوان رييس دستگاه سياست خارجي كشور، مجري سياستهاي نظام است و به عنوان فرمانده ميداني، با توجه به شناختي كه از محيط بينالملل دارد، شرايط را به رهبران كشور انتقال ميدهد و بعد از مشورت، تصميمهاي نهايي نظام كه در اختيار او قرار داده ميشود را اجرايي ميكند. البته قطعا شخص ايشان، فقط مجري نيست و در تصميمسازي و سياستگذاري ديپلماسي كشور نقش بازي ميكند و نظراتش در تصميمها و سياستهاي نهايي نظام موثر است.
گروهي از منتقدان تصميم اخير امريكا براي تحريم محمد جواد ظريف را نتيجه آنچه «ديپلماسي لبخند» و «اعتماد به امريكا» عنوان ميكنند، ميدانند. به نظر شما اين تعابير تا چه اندازه درست است؟
در ديپلماسي اصلي وجود دارد كه مذاكره، هيچگاه بر مبناي اعتماد نيست، بلكه بر مبناي احترام است. طرفين مذاكره بايد به يكديگر در حدي احترام داشتهباشند كه نظرات يكديگر را بشنوند و بحث كنند تا به نقطه مشتركي برسند. هيچگاه گفتوگوي جمهوري اسلامي ايران با ايالات متحده امريكا مبتني بر اعتماد نبوده و نيست. مشخصا ايالات متحده امريكا هيچگاه شواهد و سيگنالهايي ارايه نداده كه يك شريك مذاكره قابل اعتماد است. اينكه كسي صرف مذاكره را دليل بر اعتماد به امريكا تلقي كند، به معناي اين است كه شناختي نسبت به ماهيت ديپلماسي ندارد. ظريف به صورت اخص و جمهوري اسلامي ايران در كل، هيچگاه به ايالات متحده امريكا اعتماد نكردهاند. در نتيجه اصل اين ادعا كه صرف مذاكره ظريف با هر كشوري به معناي اعتماد است، يك ادعاي نادرست است. اينكه منتقدي بگويد محمد جواد ظريف به امريكا اعتماد كرده است و در نتيجه اين اعتماد است كه چنين رويدادهايي اتفاق افتاده است، اين يك برداشت نادرست و انتقاد بيمبناست.
تحريمها و مشكلات ناشي از عدم اجراي برجام را تا چه اندازه بر عهده ظريف و دستگاه سياست خارجي تحت مديريت او ميدانيد؟
خروج امريكا از برجام، به معناي عدم رعايت تعهدات و قوانين بينالمللي از سوي ايالات متحده امريكاست. اينكه منتقدان به جاي اينكه ايالات متحده امريكا را مورد نقد قرار دهند، رويشان را به سمت داخل برگردانند و فرماندهها و ژنرالهاي خودي را مورد نقد قرار دهند، نشاندهنده اين است كه درك صحيحي از مسائل سياسي و ديپلماتيك وجود ندارد.اينكه كسي بگويد آقاي ظريف تا چه اندازه توانسته است مطالبات كشور را در مذاكرات عملي كند و تا چه اندازه آنچه كه ميخواستيم به دست بياورد يا تا چه اندازه ناموفق بود، قطعا نقد واردي است. اتفاقا خيلي هم خوب است كه دستاوردهاي ديپلماتيك دستگاه سياست خارجي و رييس آن در بوته نقد و كميت و كيفيت آن مورد بررسي قرار گيرد. اما نقد براساس مباني ناصحيح و اتهامهاي غيرمنصفانه، نه جايز است و نه سازنده.
همزمان با اعلام تحريم وزير امورخارجه، وزير خارجه امريكا اين اقدام را به دليل «فاقد اختيار بودن ظريف» عنوان كرد. اين تعبير به نظر شما چقدر قابل قبول است؟
اختيار را بايد تعريف كرد. هيچ وزير خارجهاي در جهان اختيار مطلق ندارد. اساسا تعريف اين مقام، اجراي سياستهاي بينالمللي حكومت و نظامي است كه نمايندگي ميكند. وزير خارجه ايالات متحده امريكا هم كه چنين اظهارات بياساسي را در مورد ظريف بيان ميكند، خودش مجري سياستهاي كلي دولت خودش است. آقاي ظريف هم مانند همه ديگر همتايان خودش در سراسر جهان، در چارچوب تصميمهاي نظام داراي اختيار و قدرت تصميمگيري است. درست به همان اندازه كه گروهي از منتقدان در داخل كشور شناخت صحيحي از ديپلماسي ندارند، دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا هم درك صحيحي از ديپلماسي ندارد. هدف امريكاييها اين است كه به اين وسيله جايگاه و شخص محمد جواد ظريف را تحقير كنند و بگويند هدفشان اين است كه با آدمهاي اصلي و در راس كشور صحبت كنند.به گمان من كساني كه در داخل كشور تلاش ميكنند مسوول سياست خارجي كشور را تحقير كنند، دانسته يا ندانسته در چارچوب و زمين بازي امريكاييها بازي ميكنند.