زنگ خطري براي روستاها
سينا قنبرپور
اتفاقي كه در روستاي چنارمحمودي از توابع لردگان در استان چهارمحال و بختياري روي داده و اينك اعتراض مردم اين روستا و ديگر هموطنانمان را در لردگان درپي داشته است ،بايد با تامل از نظر گذراند. موضوعي كه اينك با آن مواجه شدهايم موضوع سادهاي نيست. از طرفي ماجرا، شيوه اطلاعرساني و شيوه مواجهه با آن منجر به اعتراضاتي شده است كه ضمن توجه به آن اعتراضات نبايد از فرآيندي كه به اين اعتراضات ختم شده غافل شد. مثل هر بيماري ديگري يك ويروس در فضايي كوچك و محدود منتقل شده و عدهاي را مبتلا كرده است. از آنجا كه اين فضاي كوچك و محدود، يك روستا است مساله بيشتر برجسته شده و برخلاف اتفاقاتي كه در شهرهاي ما در حال وقوع است و در شلوغي و هياهوي روزمرگيهاي شهري از نظر دور ميماند به چشم آمده است. در ماجراي روستاي چنارمحمودي يك مساله شيوع بيماري و ضرورت رسيدگي پزشكي است و هيچ بحثي در اين زمينه وجود ندارد كما اينكه وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشكي هم براين موضوع تاكيد كرده است. اما آنچه در اين روستا رخ داده و پايش به رسانهها باز شده ميتواند در بقيه روستاها هم عدهاي را گرفتار و مبتلا كند و چه بسا همين الان هم گرفتار كرده باشد. فقط بحث برسر اين است كه چون روستاها فضاي كوچكتر و محدودتري دارند ممكن است زودتر نشانههاي آن بروز و ظهور يافته باشد. واقعيت اين است كه مدتهاست تركيب جمعيتي شهر و روستاهاي ما به شكل نامتجانسي تغيير يافته است. بسياري از روستاها خالي از جمعيت شدهاند و ساكنان آن به شهرها و حاشيه شهرها مهاجرت كردهاند تا پي كسب و كاري باشند. از سوي ديگر در اشكال ديگر اين مهاجرت بسياري از مردان روستا از خانواده خود جدا شده و به شهر آمدهاند تا وضعيت بهتري براي آنها فراهم آورند.
هر دو شكل مهاجرت آسيبهاي اجتماعي مختلفي را به همراه داشته است. از سوي ديگر تجمع جمعيت در شهرها همه برنامهها و سياستگذاريها را در شهرها متمركز كرده است. گواه اين موضوع را ميتوان در تبي جست كه نمايندگان بسياري از حوزههاي انتخابيه كوچك گرفتارش ميشوند تا وزارت كشور روستاها را به بخش و بخشها را به شهر و شهرستان تبديل كند. تمركز حدود 70درصد جمعيت در شهرها نبايد برنامهريزان و سياستگذاران و حتي قانونگذاران را از 30درصد ديگر جمعيت غافل كرده باشد. در دولت يازدهم شاهد بوديم كه زيرمجموعه معاون اول يك معاونت تحت عنوان معاونت توسعه روستايي شكل گرفت. دولت يازدهم تلاش كرد با اعطاي وام كمبهره به ويژه در روستاهاي مرزي سمت و سوي توليد را به روستاها بازگرداند. اينكه اين وامها به چه سرانجامي رسيد و چه ميزان توليدي از دل آن بيرون آمد معاون توسعه روستايي معاون اول رييسجمهور ميتواند گزارشي ارايه كند. اما واقعيت اين است كه در روستاها كه بعضا توليد سنتي و فعاليتهاي معمول و مرسوم از رونق افتاده مردم ساكن وقت خود را چگونه ميگذرانند؟ آيا برنامههاي تلويزيون و صدا و سيماي ما به كار فراغت روستاييان ما آمده است؟ اساسا فعاليت در روستا به ويژه روستاهايي كه توليدكشاورزي و نظاير آن مختل شده چيست و مردم چگونه روز خود را شب و شب خود را روز ميكنند. فراغت ساكنان روستا به چه كارهايي ميگذرد؟ آيا تحقيق جامعهشناختي در اين باره صورت گرفته است؟ آيا پژوهشي در بررسي وضعيت فراغت در روستاهاي ما توسط دانشگاهها انجام شده است؟ آنچه اينك از صداي اعتراضات مردم لردگان و توابع آن بايد شنيد همين موضوع است كه بايد نسبت به وضعيت روستاهايمان حواسجمعتر و مراقبتر باشيم. قطعا يكي از آسيبهاي سياستگذاريهاي كلان اين است كه يك نسخه براي كل كشور و فارغ از فرهنگ و مقتضيات جغرافيايي مردم هر منطقه پيچيده شده و به اجرا درآمده است. در ماجراي روستايي از توابع لردگان آنچه خود را به رخ كشانده همين است كه بايد براي شادي و فراغت روستاها برنامههاي بهتري درنظر بگيريم. ذرهاي غفلت براي رخنه اعتياد و ساير آسيبهاي اجتماعي و گاهي بيبندوباري اخلاقي كافي است. همه ميدانيم كه بيكاري و فراغت بدون برنامه آسيبزاست. بنابراين همه مسوولان بايد به سرعت موضوع توجه به فضاي فرهنگي و اجتماعي روستاها را در برنامه قرار دهند. دستكم معاون اول رييسجمهور ميتواند با شناختي كه از فضاي روستاها دارد وارد اين ماجرا شده و ضمن ترسيم وضعيت موجود چشمانداز لازم براي آينده را ترسيم كند.