يك دست هم صدا دارد!
فرزانه توني
شنيدهايد ميگويند با يك گل بهار نميشود يا يك دست صدا ندارد! پاسخ جملهآدمهايي است كه تا ميآييد نصيحتشان كنيد و از چنين و چنان عواقب فلانكار بگوييد، اين فقره ضربالمثلها را برايتان نسخه ميپيچند. من باب مثال وقتي ميآييد از حفظ محيطزيست بگوييد يا عملي را در اين راستا انجام دهيد، مدعياند يك نفر كه نميتواند دنيا را تغيير دهد. اما در پاسخ به اينان بايد گفت كه اين حكايات و ضربالمثلها در اين مورد جوابگو نيست. اگر تنها كمي گوش شنيدن يا چشم ديدن داشته باشيم، پي ميبريم كه محيطزيست به طرزي چشمگير توسط ما انسانها، در حال نابودي است. پلاستيك، اين ماده شكلپذير كه امروزه در صنايع مختلفي كاربرد فراواني دارد، از سوي ديگر به مادهاي مخرب و زبالهساز محيطزيست همه موجودات تبديل شده است. مصرف انواع ظروف و لوازم پلاستيكي يكبار مصرف به حدي اين روزها افزايش يافته كه حتي خانوادهها ديگر نه فقط براي مهمانيهايشان، كه در مصارف روزانهشان نيز از اين لوازم پلاستيكي يكبار مصرف استفاده ميكنند. عليايحال، بيشترين حجم زبالههاي شهري را همين مواد و بستهبنديهاي پلاستيكي تشكيل داده و همين عاملي است تا ايران به يكي از بزرگترين توليدكنندگان و مصرفكنندگان ظروف يكبار مصرف و نايلكس در دنيا تبديل شود. آيا ميتوان اين مدال افتخار را نتيجه كمكاري مسوولان و رسانهها و عدم فرهنگسازي به حساب آورد؟ پاسخ اين سوال كاملا واضح است؛ در دورهاي كه مردم در تمامي دورهميهاي خانوادگي و بسيار كوچكشان نيز از لوازم يكبار مصرف چون سفره و ليوان و بشقاب و ... استفاده و حجم بالايي از زباله را توليد ميكنند، قطعا با اين كار، استفاده از مواد پلاستيكي را براي نسل بعد معمول و عادي جلوه ميدهند. حال چطور ميتوان دست روي دست گذاشت و نسبت به نابودي محل زندگيمان بيتوجه بود؟ گاهي اوقات حتي ديدن سفرههاي پارچهاي براي فرزندان نسل جديد كمي عجيب و غريب به نظر ميرسد. در روزگاراني كه مردم در مهمانيهايشان سفرههايي از اين سر تا آن سر خانه پهن ميكردند و خبري از ماست، سسهاي يكنفره، سالادهاي فصل بستهبندي شده (فصل مشترك اين موارد، استفاده از ابزار پلاستيكي بلااستفاده است) و همچنين تجهيزاتي چون ماشين ظرفشويي و لباسشويي و آن همه ابزار آشپزخانه كه كار آشپزي را راحت ميكند، نبوده، قطعا حوصله و صبر مردمان آن زمان ميتوانست چارهساز تمام اين نبودها و مشكلات باشد. پرسش ديگر اين است كه اگر مردم نسبت به محيطزيست و اين حجم از توليد زبالههاي خودخواستهشان بيتفاوتند، چگونه ميتوانند نسبت به خوردن غذا در اين ظروف كه سلامت خود و خانوادههايشان را در معرض خطر انداخته، هم بيتفاوت باشند؟ خوشبختانه چند سالي است ظروف يكبار مصرف بر مبناي بافت گياهي به بازار آمده كه نه تنها جهت استفاده و نگهداري غذاي گرم ضرري نداشته، بلكه برخلاف ظروف مشابه پلاستيكي، جذب طبيعت شده و ضرري براي محيطزيست ايجاد نميكنند. اما با توجه به اينكه به نسبت ظروف پلاستيكي، قيمت قابل ملاحظهاي داشته، در مناسباتي با جمعيتهاي بالا، از لحاظ اقتصادي براي مردم مقرون بهصرفه نبوده و همان ظروف پلاستيكي مورد استفاده قرار ميگيرد كه عوارض خود را دارد. جاي بسي تعجب است كه حتي زماني كه شخصي برخلاف اين موج حركت كرده و با عدم استفاده از ابزار پلاستيكي يكبارمصرف و يادآوري لزوم استفاده از كيسههاي پارچهاي و تفكيك زبالهها در مواجهه با افرادي حتي تحصيلكرده كه فيالواقع بايد با اخبار و اطلاعات جديد بيشتر آشنا باشند، قرار ميگيرد، با سخنان و كلماتي دلسردكننده مواجه ميشود كه يعني ديگر نميتوان اين نگرش و فرهنگ را در خانوادهها تغيير داد و نميتوان يكتنه اينبار سنگين محافظت از زمين و محيط زيستمان را بر دوش كشيد، اما آنچه مبرهن است تاثير بالاي رسانههاي سمعي بصري و مجازي بر فرهنگ خانه و خانواده است و در همين جا بايد متذكر شد كه يك دست هم صدا دارد، هرچند كم و افراد جامعه بايد بتوانند با راهكارهايي جديد و مناسب و تبليغاتي در طيف وسيع، به حفظ محيطزيست براي منابع ملي و سلامت انساني ترغيب شوند.