گزارش گاردين از پرونده شكايت سميرا احمد عليه بيبيسي
اين جنگ نشانه ضعف بيبيسي است
نويسنده: استفان استرن
مترجم: فريده وكيلي
مشاهده تحقير يكي از كاركنان شبكه خبري بيبيسي و تخريب عملكرد خود توسط اين شبكه در محكمه دوست من نمايش تكاندهندهاي بود. يكي از ارزشهاي محوري بيبيسي همانطور كه در شرح وظايفش بيان ميكند، اين است: اتفاقات بزرگ زماني روي ميدهد كه ما با هم كار ميكنيم. در واقع اين تفكر را محور مركزي ماموريت و هدف خود به عنوان يك رسانه دولتي ميداند.
بنابراين آنچه ميتوان برداشت كرد، اين است كه وقتي درون اين شبكه به عنوان يك كمپاني بزرگ با يكديگر همكاري نباشد، اتفاقات بزرگ هم روي نميدهد. اين يقينا يكي از نتايجي است كه من از تماشاي محاكمه استخدامي دوستم، سميرا احمد دريافتم. او عليه بيبيسي شكايت قانوني تنظيم كرده و خود را بابت عدم پرداخت حقوق يكسان، به ميزان 700 هزار پوند متضرر و طلبكار ميداند.
موضوع اين شكايت به نمايشي غيرقابل پيشبيني مبدل شده است. گمان نميكنم هيچ سازمان يا نهادي تا اين حد در جهت تخريب كار خود يا تضعيف كاركنان خود پيش رود و بر آن پا فشارد. موضوع پرونده شكايت عليه بيبيسي مرتبط با برنامه «نيوز واچ» است كه خانم احمد در شبكه «بيبيسي وان» مجري آن است. برنامهاي كه حقيقتا قابل مقايسه با برنامه «نقطه نظرات» (point of view) كه با اجراي «جرمي واين» ارايه ميشود، نيست. برنامه نقطه نظرات با تعداد تماشاگران بسيار كمتر در كريدورها فيلمبرداري شده در حالي كه برنامه نيوز واچ در محل استوديو ضبط ميشود.
مشاور حقوقي بيبيسي ميگويد: مجري برنامه نقطهنظرات را ميتوان به يك پيانيست در يك سالن كنسرت تشبيه كرد. در حالي كه مجري برنامه نيوز واچ، در مقايسه با آن بيشتر شبيه كسي است كه براي يك كلاس باله با ده نفر شاگرد خردسال پيانو مينوازد. لازم به ذكر است كه برنامه نيوز واچ، با پرونده «هاتن» شروع به كار كرد كه تضميني بود بر اعتبار اين شبكه و نوعي بيتوجهي به دستورات بالا. وكيل مدافع سميرا احمد نيز بسيار دقيق و متعهد نسبت به پرونده خواستههاي موكل خود را همراه با مدارك مطرح ميكند. براي مثال مدير ارشد كه مسوول و پاسخگوي بحث پرداختها به بانك بود- كسي كه سميرا معتقد است براي كار مشابه تقريبا هفت برابر بيشتر از او دريافت ميكند- در جايگاه صحبت نميكند. در عوض شخصي ديگر در مقام پايينتر مديريتي داوطلب ارايه مداركي ميشود از جمله، ايميلهايي كه ظاهرا مدتي بعد از آغاز بحث مورد نظر، رد و بدل شده بودند. بخشي از اين مدارك به صورت گزينشي از مطالب درج شده در ويكيپديا درباره «واين» استخراج شده بود و بيبيسي مناسب ديده بود از آنها به عنوان منبع اطلاعات بهره بگيرد. ظاهرا بيبيسي در سوابق خود مستندات مناسبتر نيافته بود. همه اينها مرا به اين فكر وا داشت كه آيا اين همان بلايي است كه به راحتي بر سر مديران سازمانهاي بزرگ پس از طي مراحل ترقي روي ميدهد. آيا الزاما با همكاران خود كمتر همدل ميشوند، كمتر انساني رفتار ميكنند؟
قطعا نبايد اينگونه باشد. البته كه در رقابت، افراد جاهطلب بيشترين تلاش خود را ميكنند و اين شرايط را دشوار ميكند. اما تصور اين است كه در سازمان بزرگي مانند بيبيسي، با شعار محوري «ما به يكديگر احترام ميگذاريم و به تنوع فرهنگي خود افتخار ميكنيم» اين قابليت برقرار باشد كه با كاركنان خود به روشي متمدنانه، فراتر از مرزها رفتار شود. اين دادگاه متاسفانه بخشي از ضعفهاي مديريتي بيبيسي را فاش ميكند. مانند دهها زن شاغل ديگر در بيبيسي، سميرا احمد نيز به دنبال دريافت حقوق يكسان در ازاي كار يكساني است كه توسط همكاران مرد صورت ميگيرد. از همه اينها گذشته اين قانوني است كه در سال 1970 به تصويب رسيده است.
وكيل مدافع احمد تلاش ميكرد تا وضعيت استخدامي «واين» را مشخص كند. در دادگاه گفته شد كه «واين» براي مقاصد مالياتي استخدام شده بود. استخدام به هر مقصودي، «واين براي هر اپيزود پانزده دقيقهاي، سه هزار پوند دريافت ميكرد، در حالي كه احمد براي ارايه برنامهاي با محتوا و زمان مشابه 440 پوند دريافت ميكند. يكي ديگر از شعارهاي ارزشي بيبيسي، «ما افتخار ميكنيم كه در ازاي پول ارزش و كيفيت ارايه ميدهيم».
هفته گذشته رييس بخش روابط انساني بيبيسي «والري هيوز» در كنفرانسي كه در منچستر برگزار شد درباره مديريت افراد گفت: نگاه ما نسبت به مهارتهاي افراد بسيار مثبت بوده و توام با همراهي و همدلي است. چند روز بعد از دادگاه سميرا احمد، صادقانه بگويم نتوانستم همدلي و همدردي را در منش و رفتار آنها پيدا كنم.
گاهي به نظر ميرسد كه بيبيسي پس از جنجال انتشار گزارشي از «لرد هاتن» نتوانسته از شوك از دست دادن مديرعامل سابق خود، «گرگ دايك» خارج شود. استعفاي او پس از نتايج دادرسي موجب دلسردي بسياري از كاركنان در آن زمان شد و بيش از هزار نفر را تا مرز اخراج كشاند. خيليها از او خواستند كه استعفا ندهد و آنجا را ترك نكند. آيا يك سازمان ميتواند از اختلالات و تنشهاي چنين آسيبي در امان باشد؟ بيبيسي از طرف سياستمداران تحريك شده است، همچنين به قطع جدي كمكهاي مالي تهديد شده است، به او راهكار دريافت مجوز رايگان شبكه تلويزيوني داده شده است و از طرفي مدير بخش فرهنگي ميگويد هزينه مجوز آن نيز ممكن است لغو شود. اينها اوقات مطلوبي براي يك رسانه نيستند و هنوز هم فقدان يك رهبري قابل اعتماد و باثبات، سازمان را در موقعيتي آسيبپذير و نابسامان قرار داده است. اين شرايطي است كه در آن تصميمات متزلزل سردبير، رفتارهاي نادرست مديريتي و تبعيضات فرهنگي رشد ميكند. محاكم استخدامي به ندرت خوشايند ميشوند. شما فقط در آنجا حضور داريد تا محكمه به يك يا چند دليل اثبات كند كه مورد شكايت قابل اثبات نيست. كارتهاي بازي اغلب به نفع استخدامكننده است. تنها يك حقيقت ساده و زيبا در صحبتهاي پاياني وكيل مدافع سميرا احمد وجود داشت: مدعي امروز اينجاست، زيرا او حقوق يكسان براي كار يكسان مطالبه ميكند و من از محكمه استخدامي استدعا ميكنم در احقاق اين حق به او كمك كند.
راي دادگاه استخدامي قبل يا بعد از كريسمس صادر خواهد شد. نتيجه هر چه باشد حمايت كاركنان بيبيسي از سميرا احمد و به همان ترتيب از «ناگا نونچگي» و «سندي تاكسويگ» يك چيز را مشخص كرد: «اتفاقات بزرگ زماني رخ ميدهد كه ما با يكديگر باشيم».