اي كاش، اي كاش، ارادهاي، ارادهاي
علي كربلايي|باشگاهداري دولتي در ايران به اندازه تمام عمر ورزش حرفهاي قدمت دارد، اما در چند دهه اخير شاهد تسلط كامل نهادهاي دولتي بر باشگاههاي فوتبال بودهايم. در تمام اين سالها سرمايههاي اوليه هنگفتي از بودجه عمومي در اختيار مديران تيمهاي بزرگ فوتبال قرار گرفته تا تيمها به حيات گلخانهايشان ادامه بدهند. ايرادات اين سيستم از همان سالهاي اول مشخص شد و بيش از دو دهه پيش تصميم گرفته شد تيمهايي مثل استقلال و پرسپوليس به بخش خصوصي واگذار شوند. از سال 1380 بحث خصوصيسازي اين دو تيم به وعدههاي انتخابي كانديداهاي رياستجمهوري هم كشيده شد و حتي رييسجمهورهايي كه براي دومين دوره نامزد ميشدند با استفاده از شعار خصوصيسازي استقلال و پرسپوليس به دنبال جذب محبوبيت بين هواداران ميليوني اين دو تيم بودند. در دهه 90 بارها وعده عرضه سهام اين دو تيم در بورس و فرابورس مطرح شد كه تا امروز عملي نشده و اين باشگاهها به همان شيوهاي اداره ميشوند كه 30 سال قبل اداره ميشدند.وزير ورزش در پنج سال اخير مدام در تيررس انتقاد هواداران دو تيم قرار داشته و بعد از اتفاقاتي مانند رفتن برانكو، رفتن استراماچوني، ماجراي جذب يا خروج بازيكنان و موضوعاتي با اهميت كمتر شاهد تجمعاتي مقابل ساختمان دو باشگاه و وزارت ورزش بودهايم. يكي از مهمترين مسائلي كه در اين اعتراضات بيان ميشود، اين موضوع است كه اگر ارادهاي براي واگذاري دو باشگاه به بخش خصوصي وجود ندارد حداقل ارادهاي براي نظارت بر عملكرد مديران انتصابي وزارتخانه وجود داشته باشد.
هواداران در دو دهه اخير شاهد حضور بازيكنان و مربيهاي خارجي عجيبي در اين تيمها بودهاند و در كارنامه هر مديري جذب حداقل دوجين بازيكن و يك مربي بيكيفيت خارجي ديده ميشود. ميليونها دلار از بيتالمال به اين شيوه هدر رفته و تا امروز هيچ مديري بابت اهمالكاريهايش بازخواست نشده است. مالك مشترك دو تيم كه در دهه اخير وزارت ورزش بوده، نهايت برخوردي كه با مديران اين تيمها كرده درخواست استعفا بوده. حرف هواداران اين است كه اگر فسادي صورت نگرفته، حداقل كمكاري يا سوءمديريتي رخ داده كه اين بازيكنها و مربيها جذب شدهاند و سوالشان اين است كه چرا هيچ ارادهاي براي توبيخ و بازخواست مديران بيكفايت وجود ندارد؟ اگر مديري با كارنامهاي ننگين از باشگاه خارج شود و هيچ بازخواستي در كار نباشد، عملكرد مدير بعدي تحت تاثير قرار نميگيرد؟ بحث اصلي هواداران همين است كه از سوي مالك باشگاهشان هيچ دلسوزي مشهودي نميبينند. آنها ميخواهند حالا كه ارادهاي براي واگذاري نيست، ارادهاي براي نظارت دقيق و موشكافانه بر عملكرد مديران انتصابي وجود داشته باشد.