شهادت سردار سليماني و رسانههاي غربي
رهبر نيروي قدس قهرمان ملي بود
محمود فاضلي
در هفته اخير آشوبها در بغداد و حمله به سفارت امريكا بازتاب وسيعي در رسانههاي غربي داشته است و با پوشش خبري گسترده نتيجهگيري ميكردند. تظاهرات وسيع مردم عراق در مقابل سفارت امريكا در اين كشور عملا نقطه ضعف امريكا را برملا كرده است. حمله به سفارت امريكا و حمله به مقرهاي نظامي مرتبط با دولت عراق نشان داد كه سياست فشار حداكثري امريكا فقط منجر به آشوب بيشتر شده است. حمله به سفارت امريكا از نظر تاريخي به عنوان يك نماد فروپاشي قدرت امريكا تبديل شد. حوادث اخير به اندازه تخليه سفارت امريكا در سايگون با هليكوپتر در سال 1975 يا تسخير سفارت اين كشور در تهران از سوي دانشجويان خشمگين ايراني كماهميتتر است. نيروهاي عراقي سرانجام براي حفاظت از سفارت حضور يافته و شخص سفير كه در تعطيلات بود، مجبور نشد با تحقير از پشت بام سفارت فرار كند، اما اين صحنه ضعف امريكا پس از صرف دو تريليون دلار در عراق، براي همه آشكار شد. فضاي اينچنين رسانهها با اين جمله تهديدآميز ترامپ كه «ايران هزينه بسيار بالايي به خاطر تظاهرات در مقابل سفارت امريكا در بغداد خواهد پرداخت» وارد مرحله جديدي شد. بعضي رسانهها صفحه اختصاصي به حمله بالگردهاي امريكايي به اتومبيل سردار سليماني و همراهانش اختصاص دادند و نوشتند: «ترامپ به اشتباه وارد بحراني با ايران شده كه خودش ساخته است. وقتي رييسجمهور امريكا وارد كاخ سفيد شد، هيچ خصومتي در منطقه وجود نداشت. اكنون به نظر ميرسد كه درگيريها در تمام خاورميانه ممكن است اتفاق بيفتد.» گروهي از رسانهها مدعي شدند ترور قاسم سليماني توسط امريكا ممكن است ضربه نهايي به اميد زنده نگه داشتن توافق هستهاي ايران تا انتخابات امريكا در سال آينده زده باشد. همچنين اين نگراني وجود دارد كه پارلمان عراق به دنبال اخراج 5000 سرباز امريكايي از عراق با پيامدهاي غيرقابل پيشبيني براي منطقه از جمله جنگ با داعش باشد. روزنامه واشنگتنپست با عنوان «مرگ سليماني تهديد يك فصل خطرناك جديد در خاورميانه است» نوشت: «قتل ژنرال قدرتمند ايران عواقب بهشدت گستردهاي براي ترامپ خواهد داشت. ترور سليماني يك اقدام جنگي صريح عليه يك قدرت قابلتوجه منطقهاي بود. نيم ميليون نفر نيروي مسلح موجود در اين سپاه آن را به قدرتمندترين نيروي نظامي تبديل ميكند كه امريكا پس از رويارويي 60 سالهاش با ارتش داوطلبانه مردم چين در كره با آن روبهرو ميشود. توافق چندجانبهاي براي مهار برنامه هستهاي ايران در سال 2015 و پيمان عدم تجاوز متقابل نانوشته از طرف سليماني منعقد شد و دو طرف وارد مبارزات مشترك عليه داعش در سوريه و عراق شدند. اين روزنامه از قول كرستن فونتنروز، مدير ارشد سابق خليجفارس در شوراي امنيت ملي ترامپ مدعي شد: «براي مدتي كه ما عمليات ضدداعش را انجام ميداديم، اساسا با او موافقت كرديم كه نيروهاي او، ما را هدف قرار ندهند و ما او را هدف قرار ندهيم. اما با خروج ترامپ از توافق هستهاي و فروپاشي خلافت داعش كه عمدتا يك دشمن مشترك را از بين برد، اين سليماني بود كه بهعنوان دشمن مقتدر امريكا ظاهر شد. او پيشبيني كرد در حالي كه شبهنظاميان تحت حمايت ايران ممكن است در عراق بلافاصله حمله كنند، تهران منتظر ميماند و زمان، مكان و نحوه قصاص را انتخاب ميكند. فكر ميكنم ما در حال بررسي يكسري حملات غيرقابل پيشبيني نامتقارن عليه منافع يكديگر هستيم. ترامپ به عواقب اقدامش فكر نكرده است. او اين كار را بدون مشورت با مقامات ديگر كاخ سفيد انجام داد. در طول سه سال گذشته، انديشمندان مستقل ترامپ را ترك كردهاند و آن دسته از دستياران كه نزديك ترامپ باقي ماندهاند به اين دليل زنده ماندهاند كه ميدانند چگونه سخنان او را تكرار كنند و تمركز خود را روي انتخاب مجدد قرار دادهاند. تصميم به قتل سليماني به احتمال زياد با انتخابات ماه نوامبر در ارتباط است، اينكه چگونه ميتواند به عنوان يك محور انتخاباتي مورد استفاده قرار بگيرد.
تاثير اقتصادي
گروهي از رسانههاي غربي تاثيرات اين اقدام امريكا را از نگاه اقتصادي مورد توجه قرار ميدهند. حمله امريكا باعث ايجاد نگراني از تشديد تنشها در خليجفارس و افزايش قيمت نفت تا 4درصد شده است. ديليتلگراف نتيجهگيري كرده است، كشتن رهبر ارشد نظامي ايران، قيمت نفت و ثبات شكننده خاورميانه را بار ديگر در معرض خطر قرار داد و قيمت نفت به سطح 70 دلار جهش پيدا كرد. قيمتهاي بالاتر نشاندهنده اين ترس است كه ايران بلافاصله به تاسيسات نفتي دشمنان خود در منطقه و به تانكرها در هرمز حمله خواهد كرد. رويارويي نظامي گستردهتر بين واشنگتن و تهران در خاورميانه ميتواند تاثير حتي بيشتري در جريان تجارت انرژي در منطقهاي داشته باشد كه هنوز يكپنجم از نفت جهان را توليد ميكند و نتيجهگيري ميكنند انتظار موجي از واكنش در خاورميانه وجود دارد.
هماهنگي يا بيخبري؟
گروهي از رسانههاي غربي تلاش دارند كه نشان دهند اين حمله بدون هماهنگي امريكا با متحدان خود صورت گرفته است. رييس كميته امور خارجه در پارلمان انگليس (تا قبل از انتخابات اخير) مدعي است «دولت انگلستان از قبل از قصد امريكا براي حمله هوايي براي قتل سليماني خبر نداشته است. معتقدم كه هدف از متحد بودن اين است كه بتوانيم دشمنان خود را غافلگير كنيم نه همديگر را. دولت امريكا اين موضوع را با ما در ميان نگذاشته و اين موضوع نگرانكننده است. از دولت امريكا ميخواهم كه خيلي بيشتر با متحدين بهويژه كساني كه در منطقه در حال جنگ هستند، از جمله با ما در تعامل باشد.» رهبر سابق حزب ليبرال دموكرات از ترامپ به دليل تشديد تنشها در خاورميانه انتقاد و مدعي شد: «ترامپ دوباره بهطور بيپروا تنش را در مناطقي افزايش داده كه حفظ صلح در آنها حتي تاكنون هم شرايط سختي داشته است. يك خطر واقعي وجود دارد كه اين امر منجر به درگيري بيشتر شود و صلح و ثبات در منطقه را تضعيف كند. انگليس نبايد از هر موضعگيري دولت ترامپ پيروي كند.»
اقدام تلافيجويانه
رسانههاي غربي گمانهزنيهاي مختلفي براي اقدامات تلافيجويانه ايران ارايه ميدهند و اين جمله را كه ترور فرمانده ارشد خود را بيپاسخ نخواهد گذاشت برجسته ميكنند و در مجموع نتيجهگيري ميكنند هنوز مشخص نيست آينده چه شكلي خواهد گرفت با اين حال بر ادعاي خود كه ايران نشان داد كه قادر به حملات پيشرفته و دور از خاك خود است تاكيد ميكنند. چنين طيف وسيعي باعث ميشود تا شهرهاي توريستي مانند دوبي در امارات در معرض خطر قرار گيرند. اما همزمان مدعياند اين ترور يك پيام غيرقابل چشمپوشي به تهران ميفرستد كه ديگر نميتواند امريكا و متحدانش را با مصونيت تهديد كند. روزنامه ديليتلگراف مينويسد: «تهديد ايران براي انتقام جدي تهديدي است كه اين كشور به عنوان يك نيرو در «جنگ نامتقارن» با استفاده از تاكتيكهاي غيرمتعارف براي هدف قرار دادن دشمنان خود ظاهر شده است. روزنامه تايمز لندن نيز نوشت: «اين عصر، عصر جنگ نامتقارن است و تهران خود را بهويژه براي اين كار آماده كرده است. ايران كاملا هم بدون دوست نيست. ايران اخيرا در رزمايش دريايي مشترك در اقيانوس هند با كشتيهاي چيني و روسي شركت كرد. بيتوجهي راهبردي امريكا ميتواند بهزودي به يك جنگ تمامعيار تبديل شود. قدرت ايران در خاورميانه ميتواند حملات عليه نيروهاي امريكايي و تاسيسات را در چند جبهه بسيج كند. در كشورهاي حوزه خليجفارس پايگاههاي امريكايي وجود دارد، سربازان امريكايي هنوز در سوريه، يك مجتمع سفارت امريكا، پايگاههاي نظامي داشته و شركتهاي نفتي در عراق حضور دارند. ايران ميتواند ترافيك دريايي را از طريق خليجفارس مختل كند و بدين ترتيب به اقتصاد جهاني ضربه بزند. روزنامه تايمز در گزارش ديگري با عنوان «واكنش انگليس در مورد ترور امريكا از قاسم سليماني چيست؟» نوشت: «دولت انگليس در تلاش است تا وقايع را درك كند. اين امر قابل درك است كه انگليس از اين اقدام غافلگير شد و بيخبر بود و به انگليس هشدار قبلي در مورد حمله هوايي داده نشده است. وزارت دفاع در حال بررسي اقدامات مربوط به حفاظت از نيروها و آمادگي سربازان، تاسيسات انگليس، شهروندان و ديپلماتهاي انگليسي در منطقه است.»
ستايش يا انتقاد؟
قاسم سليماني و نقش او در منطقه از سوي دشمناش مورد انتقاد و ستايش قرار گرفته است. روزنامه تايمز نوشت: «فرمانده در سايه ايران، قاسم سليماني فردي بود كه متهم به ايجاد شبكه نفوذ ايران در خاورميانه بود. او بيش از يك ژنرال بود، سوريه را از ورشكستگي نجات داد، دولتهايي را در عراق و لبنان روي كار آورد و به حوثيها در يمن آموزش داد. از ديدگاه رسانههاي غربي اهميت اين حمله اين است كه اين يك ترور اعلام شده يك افسر ارشد در كشور ديگري است كه امريكا با آنها درگير جنگ رسمي اعلام شده نيست و در قلمرو كشور ثالثي انجام شده است.» ديگر رسانههاي اروپايي با جملاتي همچون «رهبر نيروي قدس ايران حتي براي همه ايرانيان يك قهرمان ملي بود، مرگ او باعث وحدت همه خواهد شد، يكي از محبوبترين مردان ايران، نقش مهم او در مبارزه عليه نيروهاي راديكالي، يكي از شخصيتهاي اصلي در گسترش نفوذ ايران در خاورميانه، تلاش مستمر او در افزايش وزن سياسي تهران در عراق و سوريه، بهكارگيري هوش و استعداد خود در كشور همسايه عراق، نقش سليماني پشت هر پيشرفت سياسي و نظامي ايران، سليماني معروفترين نماينده و مشهورترين چهره ارتش ايران در خارج از كشور با شهرتي تقريبا افسانهاي و سليماني در ايران سربازي ممتاز محسوب ميشد» به ستايش از او پرداختهاند.