• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3234 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۳ ارديبهشت

در تفكر مطهري، انقلاب بخشي از اسلام است

محسن غرويان٭

شهيد مطهري دوران طلبگي خود را از فريمان و خراسان در حوزه مشهد شروع كرده و سپس به قم منتقل شدند. عمدتا دوره‌اي كه به قم وارد شدند به فضاي فكري وسيع‌تر با تنوع فكري-فلسفي بيشتري قدم گذاشتند چرا كه حوزه خراسان نسبت به قم حوزه بسته‌تري است اما علامه طباطبايي كه به عنوان مدرس فلسفه در قم و در زمان امام خميني(ره) انديشه‌هاي فلسفي را مطرح مي‌كردند با فيلسوفان جهاني مثل هانري كربن آشنايي داشتند و انديشه غرب در حقيقت در حوزه مطرح بود. شهيد مطهري نيز از طريق علامه طباطبايي با انديشه‌هاي جديد آشنا شدند و يك بينش و نگرش جهاني پيدا كردند. اين دوره، دوره اوج انديشه‌هاي شهيد مطهري بود به‌خصوص از آنجا كه ايشان با ديدگاه‌هاي فلسفه ماترياليسم و ماركسيسم آشنا شدند، به نقد و بررسي آنها پرداختند و كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» را تاليف كردند و پاورقي زدند. دوره «مقدمه‌اي بر جهان‌بيني اسلامي» را نوشتند كه اينها فرازها و مقطع‌هاي خاص در زندگي استاد مطهري بودند. البته ايشان خود به‌طور مستقيم بر متون انگليسي تسلط نداشتند اما از ترجمه‌ها بهره مي‌بردند. در زماني كه ايشان دست به قلم بردند همان مقدار كه از طريق ترجمه آثار فيلسوفان غرب به تفكر غرب تسلط داشتند ثمرات زيادي را به دنبال داشت. شهيد مطهري شاگرد علامه طباطبايي بودند و ايشان نيز متفكر اسلامي بود كه در مكتب ملاصدرا و سنت فلسفه صدرايي رشد كرده بود. مي‌توان گفت شهيد مطهري نيز در همين مكتب صدرايي و حكمت متعاليه شكل گرفت و شخصيتي برجسته و فيلسوفي اسلامي شد كه توانست بر جامعه تاثيرگذار باشد. به گمان من اگر حيات شهيد مطهري ادامه مي‌يافت همان تفكر آزادانديشي را دنبال مي‌كردند چرا كه جامعه مطلوب از ديدگاه ايشان جامعه‌اي بود كه در آن مكاتب و فلسفه‌هاي مختلف مطرح شود و افراد با آزادي تفكر و انديشه بتوانند مكتب فلسفي خود را انتخاب كنند. البته همه اينها در همان حوزه مكتب فلسفه اسلامي است اما با آن تفكر صدرايي و انديشه ولايت فقيه براساس خوانشي كه استاد مطهري از آنها داشت. شهيد مطهري يك متفكر بودند و معناي واقعي تفكر در انديشه ايشان صادق است يعني انديشمند بودند و توليد علم، نظريه‌پردازي و تئوري‌پردازي داشتند. شايد از اين جهت گفته مي‌شود كه نظام ما بر اساس ارزش‌هاي شهيد مطهري استوار است. در واقع خوانش فيلسوفانه ايشان از اسلام، زيربناي تئوري ولايت فقيه و نظام اسلامي است. از اين جهت شهيد مطهري را تئوريسين انقلاب مي‌دانند و امام خميني(ره) نيز به خاطر قدرت تفكر و نظريه‌پردازي كه شهيد مطهري داشتند ايشان را به عنوان رييس شوراي انقلاب منصوب كردند. اگرچه شهيد مطهري به دليل روحاني بودن شخصيتي حوزوي بود اما حوزه فكر و انديشه ايشان از درس‌هاي رايج حوزه علميه در زمان خود بسيار وسيع‌تر بود. در واقع مي‌توان گفت شهيد مطهري يك استثنا در حوزه بوده است. پرداختن به فلسفه در زمان ايشان حرام بود اما ايشان بر اساس اجتهاد خود به ضرورت فلسفه مي‌رسد. همچنين فلسفه‌هاي غرب و پرداختن به آراي فيلسوفان اروپايي در زمان ايشان حرام بوده اما شهيد مطهري توجهي به اين حرف‌ها نمي‌كند و با منطق و نگاه خود به اين فلسفه‌ها پرداخته، از اين لحاظ مي‌توان گفت يك استثنا بوده است.  شهيد مطهري شخصيت جامعي داشتند يعني فقط بعد احساسات، هيجانات و انقلابي‌گري در اسلام را نمي‌ديدند بلكه جهان‌بيني اسلام، فلسفه، كلام، فقه، اصول، تاريخ، تفسير و همه علوم اسلامي را با هم مي‌ديدند و اعتقاد داشتند كه ما بايد انقلاب را بر اساس همه جوانب اسلام پي‌ريزي كنيم، نه اينكه فقط اسلام انقلابي و ابعاد انقلابي‌گري، نهضت و مبارزه در اسلام را ببينيم. به‌طور مثال، اسلام دكتر شريعتي فقط اسلام انقلابي و ابوذري و اسلام هيجان و احساس بود اما شهيد مطهري مي‌گفت انقلاب اسلامي به اين معناست كه انقلاب بخشي از اسلام است و اسلام ابعاد ديگري هم دارد.  گاه شبيه‌سازي‌هايي بين شخصيت‌هاي مختلف در دوران ما انجام مي‌شود كه بايد گفت اين شبيه‌سازي‌ها از يك بعد خاص است. در واقع دقيقا نمي‌توان دو شخصيت را عين هم و منطبق با يكديگر دانست اما از يك بعد خاص مي‌توان وجه شبهي بين دو فرد مطرح كرد به‌طور مثال گفت يك شخصيت از اين جهت خاص مثل مسائل فرهنگي يا فلسفي شبيه به شهيد مطهري است اما از همه ابعاد به هيچ‌وجه چنين امكاني وجود ندارد. فرض كنيد بگوييم آيت‌الله جوادي آملي از جهت تبيين فلسفه اسلامي شبيه به استاد مطهري است ولي جهات تفاوت نيز وجود دارد و نمي‌توان دو شخصيت را در دو زمان كاملا منطبق با يكديگر دانست. شاگردان علامه طباطبايي در حال حاضر حضور دارند، جامع‌ترين شخصيت ادامه‌دهنده راه علامه طباطبايي به اعتقاد من آيت‌الله جوادي آملي هستند كه در ابعاد مختلف فقه، حقوق، فلسفه، كلام و تفسير از جامعيت بسيار بالايي برخوردار هستند و باز شاگردان ايشان الان همان راه و نگاه را دنبال مي‌كنند. مي‌توان گفت جريان فكري شهيد مطهري را آيت‌الله جوادي آملي در يك سطح بالا و وسيع ادامه مي‌دهند. در دنياي امروز اگر نگاهي همچون بينش شهيد مطهري در جامعه وجود داشته باشد، مقداري بازتر نگاه كرده، دنيا را ببينيم، نيازهاي آن را بسنجيم، اسلام را در كنار انديشه‌ها، مكتب‌ها و فلسفه‌هاي ديگر ببينيم و نگاه تطبيقي داشته باشيم مي‌توانيم باز هم شاهد ظهور شخصيت‌هايي همچون استاد مطهري باشيم. البته در حوزه كساني هستند كه واقعا شهيد مطهري را الگوي خود مي‌دانند و همان راه را دنبال مي‌كنند اما عده‌اي نيز هستند كه محدود و بسته نگاه مي‌كنند. در واقع ما اين دو نگاه متفاوت را در حوزه و در حال رقابت داريم اما من فكر مي‌كنم كساني هستند اگرچه كم و اندك هستند ولي راه شهيد مطهري را دنبال مي‌كنند.  پس از انقلاب با فرمايش امام خميني(ره) كه فرمودند همه آثار شهيد مطهري را بدون استثنا تاييد مي‌كنم و توصيه به خواندن آنها كردند، گام‌هاي بلندي براي شناساندن ايشان برداشته شد اما در هشت سال اخير(92-84) يك مقدار فروكش كرد و متاسفانه تفكر فلسفي و آزاد انديشي مورد هجمه قرار گرفت و تفكر بسته‌اي بر دولت حاكم شد كه به اعتقاد من بر عدم شناخت نسل جوان نسبت به انديشه‌هاي شهيد مطهري تاثير زيادي گذاشت. بنابراين لازم است يك حركت فرهنگي وسيع و تازه براي معرفي آثار شهيد مطهري و نگاه نظام‌واره‌اي كه به اسلام داشتند انجام بگيرد.
٭ استاد حوزه علميه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون