ادامه از صفحه اول
وقتي در مصرف رحم نداريم
تا چه اندازه اقلام پلاستيكي و يكبار مصرف را راهي سطل زباله ميكنيم. موضوع مصرف در كشورمان نيازمند يك رفتارشناسي است و بايد به شكلي عميق و جدي بپرسيم از كجا نسبت به منابع و داشتههايمان چنين مسرفانه دست به كار شدهايم. حتي اگر نعمتهاي خدادادي را حد و حصري نباشد پرسش اين است كه آيا اين منابع خدادادي صرفا براي نسل حاضر و معاصر بوده است؟ آيا ما در مورد اسكناسهاي درون جيبمان هم همين طور رفتار ميكنيم و آنها را بدون حساب و كتاب خرج ميكنيم؟ در مورد مصرفزدگي رفتارهاي بسياري را ميتوانيم مورد دقت و بررسي قرار دهيم. اما عجالتا در آستانه بارندگيهاي جديد و در اوج فصل سرما وقتي خبر از ثبت ركورد در مصرف گاز خانگي داده ميشود لحظهاي مكث بر نگراني هر شنوندهاي ميافزايد. مگر ما چقدر گاز داريم؟ اساسا اگر هم دومين توليدكننده گاز دنيا باشيم بايد اينچنين به جان مال و اموالمان بيفتيم؟ آن هم نه براي توسعه و توليد زيرساختهاي اقتصادي در كشورمان كه براي گرم كردن خانههايمان! آيا واقعا پوشيدن لباس مناسب در زمستان ايرادي داشته كه آن را كنار گذاشتهايم و همچون تابستان ميخواهيم در خانه بگرديم؟ اساسا فصلها را گم كردهايم يا محاسبهمان دچار ايراد شده است؟ موضوع اين نيست كه چه حكومتي بر نحوه اداره توليد و توزيع اين منابع تسلط دارد؛ مساله رفتار من و شماست. اگر روزي كسي به ما وعده داد كه نفت را سر سفرههايمان ميآورد و ما بيصبرانه منتظر 45 هزار توماني شديم كه سهممان از نفت باشد، هيچ وقت پرسيديم اين از جيب خوردن تا كي ادامه مييابد؟ در مورد گاز يك مقايسه ساده اين روزها مرتب از ذهن ميگذرد. ميگويند اروپاييها در قالب 58 كشور حدود 511 ميليون نفر جمعيت دارند و حدود نيمميليارد مترمكعب گاز مصرف ميكنند. ايرانيها هم اينك حدود 600 ميليون مترمكعب در روز گاز مصرف ميكنند. چگونه است كه ايرانيها با 80 ميليون نفر جمعيت به اندازه اروپاييها گاز مصرف ميكنند؟ دوستي گفت چون در اروپا بهاي برق بسيار كمتر از ايران است. باشد قبول، آيا چون برق در اروپا ارزان است آنها بيمحابا برق مصرف ميكنند؟ چرا اروپاييها به اندازه ما زباله توليد نميكنند؟ چرا اروپاييها آن هم در حوزه اسكانديناوي كه دنيايي آب دارند بارها و بارها آبچرخاني ميكنند و اجازه نميدهند آب به سادگي به فاضلاب رفته و از دستشان برود ولي ما در ايران خشك اصلا نميدانيم آبچرخاني چيست. ركورد زدن در مصرف منابع محدود هنر نيست. واقعا هيچ كس نميتواند مدت زيادي مصداق اين ضربالمثل باشد كه «از جيب بخورد.» هر حكومتي و هر دولتي سركار باشد فرقي نميكند من و شما قرار نيست تيشه به ريشه منابع خودمان بزنيم.
استيصال گردشگري
سفراي محترم ايران در كشورهاي مختلف ميتوانند مذاكراتي را انجام دهند كه از دايره توان و اختيارات ما خارج است و از مسير ديپلماسي عمومي و استفاده از ابزارهاي ويژه خودشان در اين راستا به كمك بيايند. موسسهها و انجمنهاي مردمنهاد در تعريف رويدادهاي مختلف و برنامهريزيهايي كه توجه را به سمت رخدادهاي فرهنگي و هنري ما جلب ميكند ميتوانند موثر باشند. فكر ميكنم بايد سخت كار كنيم تا اين فشار كاهش پيدا كند. كشورهاي ديگري را هم سراغ داريم كه اتفاقات بزرگي در آنها رخ داد و شاهد بوديم كه چگونه سعي كردند با حضور پررنگتري به صحنه برگردند. نكته آخر در مورد گردشگري داخلي است. اتفاقات اخير روي گردشگري داخلي هم تاثير گذاشته است. به دنبال اين حوادث، فروش خطوط هواپيمايي داخلي هم كاهش پيدا كرده و اصولا سفر دچار افت شده است. يك مسافر فكر ميكند اگر با ماشين شخصياش راهي شود حداقل روي همان فضا و وسيله نقليه كنترل دارد. درست است كه اتفاق يك بار رخ ميدهد اما اثر اين ترس و تبعاتش را نميشود انكار كرد. بايد پذيرفت كه آدمها تا مدتي از سوار شدن به هواپيما واهمه خواهند داشت. مانند وقتي كه قطاري از خط خارج ميشود يا اتوبوسهايي پشت سر هم تصادف ميكنند كه به دنبال خود ترس از استفاده از اين وسايل نقليه را به همراه خواهند آورد. همه تبليغ روي سفرهاي همگاني ما به دليل مطمئن و ارزانتر بودن با چنين اتفاقاتي بينتيجه ميشود و كساني كه ميتوانند رو به سفرهاي انفرادي با وسيله نقليه ميآورند كه آن هم مشكلات خودش را دارد، مانند محدوديت استفاده از بنزين. براي همين است كه صنعت گردشگري از همه طرف تحت فشار است. فروش هتلها، تورها و پروازها دچار افت شدهاند و بعد در چنين شرايطي ناگهان خبر ميرسد كه اگر كسي بخواهد سفر خارجي بكند بايد ماليات بپردازد! يعني اصلا فرصت نميدهند كه گردشگري بدون اتفاق باشد و هنوز از شوك اتفاقات بيرون نيامده، بايد شاهد اتفاق بعدي باشيم. در آستانه عيد بدنه نيمهجان گردشگري شايد ميتوانست با تعداد محدودي تور خارجي اندكي جان بگيرد كه چنين خبري رسيد. نميدانم دوستاني كه تصميم ميگيرند آيا ترازويي پيش روي خود دارند كه تبعات مثبت و منفي تصميمات خودشان يا چگونگي و زمان اعلام آن را بسنجند؟ خانواده بزرگي در حيطه گردشگري مشغول كار هستند، از راهنمايان گرفته تا فعالان حوزه حملونقل، آيتي، هتل و غيره. همه اين مشاغل و افراد دارند به استيصال در حوزه كاريشان ميرسند.
مداخله تركيه در ليبي
قرارداد تركيه و ليبي بستر همكاري اقتصادي بين دو كشور را براي استخراج گاز در منابع دريايي مديترانه شرقي فراهم ميكند. ولي تكيه براي به دست آوردن امتياز حفاري در آبهاي مديترانهاي ليبي بايد به حمايت نظامي از تريپولي بپردازد. تركيه پيشتر درصدد استخراج نفت وگاز در آبهاي مديترانهاي قبرس تركنشين است ولي با مخالفت شديد اتحاديه اروپا و امريكا مواجه شد. هر چند تركيه به اين مخالفتها اعتنايي ندارد و در آبهاي قبرس ترك نشين دست عمليات حفاري را ادامه ميدهد. از سوي ديگر امريكا تحريمها عليه نيكوزيا (قبرس يوناني) را لغو كرد و اجازه صدور سلاح به اين بخش قبرس را داد.
مداخله تركيه در حمايت از دولت تريپولي در تضاد با طرح روسيه در حمايت از حفتر است. تركيه و روسيه اكنون داراي پيوندهاي استراتژيك نظامي هستند و اين مساله بر روابط بين تركيه و روسيه اثر منفي ميگذارد. اردوغان به جاي تمركز بر منطقه قبرس ترك نشين، از يك بحران وارد بحران ديگر ميشود. مداخله تركيه در سوريه هيچ رهاوردي براي اين كشور جز صرف ميلياردها دلار، پذيرش ميليونها آواره سوري، از دست رفتن اعتبار منطقهاي، حمايت از گروههاي اسلامگراي افراطي و برخي پيوندهاي اقتصادي با داعش و همكاري در طرح غرب براي سرنگوني بشار اسد نداشت و اكنون تركيه پا به ليبي كانون توطئههاي بينالمللي براي تصاحب منابع نفتي و گازي، رقابت بين توتال فرانسه و اينوي ايتاليا دو شركت بزرگ نفتي و تخريب رابطه خود با روسيه ميگذارد. حضور نظامي تركيه در ليبي بسيار دير صورت ميگيرد و همهچيز براي تركيه با رفتن قذافي به پايان رسيده است. احتمال بسيار كمي براي موفقيت تركيه در دفاع از حكومت تريپولي وجود دارد و با سنجيدن قدرت در ليبي، ژنرال حفتر داراي قدرت بيشتري است. از سويي شايد انگيزههاي ايدئولوژيك تركيه، حمايت از حكومت تريپولي مورد حمايت برخي گروههاي اسلامگرا و تقويت جريان اخوانالمسلمين در اين كشور است.