• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4584 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۳ بهمن

نگاهي به فاز دوم پروژه بين‌المللي يوز آسيايي

دلبر و كوشكي تحت مديريت پروژه يوز نبودند

گروه اجتماعي

پروژه حفاظت از يوز آسيايي يكي از پرمناقشه‌ترين پروژه‌هاي بين‌المللي است؛ در حالي كه كسي درباره ساير پروژه‌هاي بين‌المللي در ايران چه در حوزه تالاب‌ها، چه درباره جنگل‌ها (زاگرس و هيركاني)، چه در حوزه مديريت منابع آبي سوالي نمي‌پرسد. درباره بودجه‌اي كه در اين 18 سال صرف شده جامعه سوالات فراوان دارد. درباره تصميمي كه براي سرنوشت يوز بايد گرفته شود هم وضع به همين منوال است. در حالي كه درباره خرس سياه بلوچي، سمندر لرستاني‌ و ... جامعه حساسيت كمي دارد و حتي درباره وجود اين گونه‌ها افكار عمومي چندان علاقه‌اي نشان مي‌دهد، نوبت به تصميم‌گيري درباره يوز كه مي‌رسد حتي كساني كه هيچ دانشي درباره حيات وحش هم ندارند، خود را مكلف مي‌دانند در قالب استوري‌ها و مطالب در شبكه‌هاي مختلف اجتماعي نظر و ديدگاه‌شان را درباره اين گونه بيان كنند. اين حساسيت‌ها دو وجه مثبت و منفي دارد. چنين واكنش‌هايي نشان مي‌دهد پروژه بين‌المللي يوز آسيايي و ساير فعالان حيات وحش و علاقه‌مندان تا چه حد توانسته‌اند علاقه به يوز و نگراني از بقاي آن را در جامعه شكل دهند اما از سوي ديگر چنين موضوعي تصميم‌گيري را براي مديران سخت كرده و آنها را از دست زدن به هر كاري كه ممكن است درصدي از خطا باشد باز مي‌دارد، مبادا كه در معرض هجمه جامعه قرار گيرند. از آنجا كه طي سال‌هاي اخير مباحث مختلفي درباره پروژه‌، دستاوردها و هزينه‌كردهاي آن مطرح شده‌، پروژه بين‌المللي يوز آسيايي گزارش‌هاي فاز اول و دوم آن را در اختيار روزنامه اعتماد قرار داد كه خلاصه فاز اول يعني هفت سال اول آن (از سال 1380 تا 1387) سوم بهمن در اين روزنامه منتشر شد. آنچه مي‌خوانيد فاز دوم پروژه از 1387 تا 1397 را شامل شود.

در فاز اول پروژه بين‌المللي يوز آسيايي 725 هزار دلار هزينه شده كه تامين‌كننده آن صندوق كمك‌هاي كوچك سازمان ملل (GEF) بوده و در فاز دوم مبلغي بالغ بر 18/905906 دلار هزينه شده كه آن را UNDP/TRAC پرداخت كرده است. به اين ترتيب در اين 17 سال كل هزينه‌كرد پروژه 18/1630906 بوده است. آيا اين مبالغ در اختيار مدير پروژه قرار گرفته؟ بر مبناي گزارش پروژه در مكانيسم مالي UNDP، هيچ مبلغي از بودجه اختصاص داده شده نقدا در دسترس پروژه يا واحدهاي سازمان قرار نمي‌گرفت. فرآيند پرداخت، تنها در قالب قرارداد رسمي بين فروشنده كالا يا خدمات با UNDP امكان‌پذير است كه پس از تاييد نهايي مستقيما از سوي بخش مالي UNDP به شماره حساب طرف قرارداد واريز مي‌شد. صلاحيت فرد يا شركت طرف قرارداد نيز قبل از عقد قرارداد در خصوص موضوع كار، بايد به تاييد UNDP مي‌رسيد تا با هركسي كه در آن حوزه معتبر يا متخصص نيست نتوان قرارداد بست. اين موضوع حتي تنخواه دفتر پروژه را نيز شامل مي‌شد.

درباره كمك‌هاي سازمان حفاظت محيط زيست به پروژه كه پرسش‌هاي زيادي را هم ايجاد كرده است، در گزارش آمده كه پروژه به هيچ‌وجه بودجه‌اي از سازمان دريافت نمي‌كند. سازمان در قالب بودجه‌هاي سنواتي، تخصيص لازم را در چارچوب شرح عملياتي موافقتنامه‌هاي متبادله با سازمان برنامه و بودجه كه منطبق با برنامه‌هاي حفاظت از يوز است، ابلاغ يا در ستاد هزينه مي‌كند. مانند نگهداري دو قلاده يوزپلنگ كه در راستاي مطالعات زادآوري، در اسارت نگهداري مي‌شوند. به اين ترتيب مشخص است كه يوزهاي در اسارت يعني «كوشكي» و «دلبر» در اختيار دفتر حيات وحش سازمان حفاظت محيط زيست بوده و عمده انتقادهايي كه به پروژه از اين بابت مي‌شود ناشي از يك سوءتفاهم است. علاوه بر آن اگر تصورمان اين باشد كه پروژه يك دفتر عريض و طويل است، گزاره‌اي اشتباه را در ذهن داريم‌، پروژه تنها سه نيروي تمام وقت داشته كه حقوق آنها از محل اعتبار بين‌المللي (UNDP) در قالب قراردادهاي يك‌ساله تامين مي‌شده و تامين دفتر محل كارشان با سازمان حفاظت محيط زيست بوده كه در دفتر معاونت محيط طبيعي قرار دارد.

بر اساس آنچه در گزارش فاز اول آمد، اولين‌بار سرشماري‌هاي منظم با پروژه يوز در ايران شروع شد و توانست حداقل يك سوم از مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محيط زيست را پوشش دهد. در فاز دوم نيز سرشماري‌ها همچنان پيگيري شد و در كنار آن مناطقي كه احتمال حضور يوز در آنها داده مي‌شد نيز تحت پوشش قرار گرفتند. براساس پايش‌هايي كه همكاران پروژه در اين بازه زماني انجام دادند پارك ملي توران ركورددار زادوولد يوز در ايران شناخته شد. در اين منطقه حداقل 22 بار، تعداد 58 توله يوز در منطقه ديده شد كه ميانگين تعداد توله‌ها در توران 66/2 توله در هر زايمان بود. البته متاسفانه حداقل 8 يوز كه اغلب ماده‌ها و توله‌ها بودند در اثر تصادفات جاده‌اي و حداقل 8 يوز ديگر نيز توسط سگ‌ها يا دامداران از پا درآمدند. علاوه بر اين حداقل 2 يوز ديگر نيز توسط دامداران به اسارت گرفته شدند. پناهگاه حيات وحش مياندشت نيز با وجود وسعت كم، از مناطق مهم زادآوري يوز در ايران عنوان شد كه حداقل 11 بار 33 توله يوز در آن ديده شد و ميانگين تعداد توله هر زايمان 3 قلاده بود.

با اين حال در هر دو زيستگاه زادآور يوز مشكل حضور دام و تعارضات دام اهلي و سگ‌هاي گله با گوشتخواري مانند يوز وجود داشت. سگ‌ها مي‌توانستند يوزها را از پا درآورند و طعمه‌هايش را تلف كنند. حضور شترها يكي ديگر از مشكلات جدي بود كه پروژه از همان ابتداي فعاليت بايد با آن دست و پنجه نرم مي‌كرد، براي كنترل دام نيز پروژه ستاد دام را راه‌اندازي كرد. محورهاي اصلي فعاليت‌هاي ستاد و اكيپ‌هاي شكل گرفته از زمان آغاز پروژه، به ترتيب، سرشماري و كنترل پروانه دام و پيگيري تخلفات صورت‌گرفته در اين رابطه، كنترل بيماري‌هاي مشترك دام و حيات وحش و تهيه پرونده دامپزشكي و واكسيناسيون، همچنين كنترل تعداد سگ‌هاي گله مازاد بر نياز بود. در سال‌هاي آخر فاز دوم بود كه «كمپين يوز تا ابد» با مشاركت علاقه‌مندان به حيات وحش و يوز آسيايي شكل گرفت و توانست هشت آغل را در پارك ملي توران خريداري كند كه همچنان هم اين كمپين ادامه و در خروج دام در اين منطقه نقش اساسي دارد؛ به‌طوري كه حداقل شش هزار دام كمتر وارد توران مي‌شود. اين كمپين همچنين دايره فعاليت خود را در پناهگاه حيات وحش مياندشت نيز ادامه داده و دستكم 1700 دام كمتر وارد اين منطقه مي‌شود.

 

ايمن‌سازي جاده‌اي

يكي از نقاط آسيب‌خيز يوز در ايران جاده شاهرود به سبزوار است كه تعداد بالايي از تلفات يوز نيز در آن اتفاق افتاده‌، اين جاده بين دو زيستگاه توران و مياندشت قرار دارد. براي ايمن‌سازي اين منطقه و مشخص‌شدن نقاط آسيب‌خيز جاده، مطالعه‌اي به سفارش پروژه انجام و در آن نقاط داغ عبور يوز مشخص شدند. درباره تاسيس روگذر يا زيرگذر نيز مشاوره‌هاي مختلفي از كارشناسان حيات وحش ايراني و خارجي انجام و در نهايت زيرگذر انتخاب شد.

 

كاهش تخلفات و بيمه يوز

در فاز دوم پروژه يكي از اتفاق‌هاي قابل توجه مديريت تعرض به سمداران مناطق بود. تخلفات شكار طعمه‌هاي يوز در سال‌هاي مختلف روند كاهشي قابل توجهي داشت (سال 1391 به تعداد 75 فقره سال 1394 به تعداد 35 فقره سال 1396 تعداد 18 فقره و سال 1397 تنها 13 فقره) . در اين دوره همچنين با پيگيري‌هاي زياد، تفاهمنامه‌اي با بيمه دانا به منظور بيمه تلفات يوز اجرايي شد. در اين راستا با تلف‌شدن هر قلاده يوز مبلغ پانصد ميليون ريال براي جلوگيري از عامل تلفات از طرف بيمه اختصاص داده شد. همچنين در يك تفاهمنامه ديگر بيمه دانا به منظور خدمات بيمه تكميلي درمان 500 نفر محيط‌بان، خانواده‌هاي آنها، بيمه مسووليت و تجهيزات زيستگاه‌هاي يوز متعهد شد.

 

تكثير در اسارت

براساس گزارش پروژه گرچه در ابتداي امر يك سايت نگهداري و تحقيقات يوز در محل پارك پرديسان با كليه امكانات پايش و نيروهاي انساني مورد نياز از جمله دامپزشك فراهم شد و يك جفت يوزي كه در دو مناطق توران و مياندشت نگهداري مي‌شدند به پرديسان منتقل شدند تا برنامه تكثير آنها با جديت آغاز شود. اما از آنجا كه پروژه يوز بودجه و امكانات كافي را در اختيار نداشت، مديريت اين امر به دفتر حيات وحش سازمان سپرده شد و پروژه يوز نقش مشاور را برعهده گرفت. در اين جايگاه بود كه پروژه موفق به تهيه بانك اسپرم از يوزپلنگ نر پارك پرديسان با همكاري موسسه IZW آلمان شد. با وجود اين‌بارها شاهد بوده‌ايم كه پروژه يوز بابت «دلبر» و «كوشكي» مورد انتقاد قرار گرفته و بسياري با عدم اطلاع از نقش پروژه در اين موضوع‌، نوك پيكان حمله‌هاي‌شان را متوجه پروژه مي‌كردند.

 

ارتقاي سطح حفاظتي

در فاز اول پروژه ارتقاي سطح حفاظتي مناطق مدنظر قرار داشت‌، در اين دوره هم چند منطقه دربند راور كرمان و منطقه عباس‌آباد نايين به پناهگاه‌هاي حيات وحش ارتقا پيدا كردند و همچنين بيش از 60 عدد تابلوي فلزي هشدار‌دهنده در حواشي جاده‌هاي مرتبط با زيستگاه‌هاي يوز در استان‌هاي كرمان، خراسان جنوبي، سمنان و يزد به منظور كاهش تلفات جاده‌اي يوز نصب شدند.

 

محيط‌بانان

براي افزايش انگيزه محيط‌بانان زيستگاه يوز در اين دوره علاوه بر ارتقاي خدمات درماني‌، برگزاري تورهاي ويژه محيط‌‌بانان منتخب زيستگاه‌هاي يوز، تجهيزات آنها اعم از پوشاك، خودرو‌، موتوسيكلت، دوربين عكاسي و.. نيز ارتقا پيدا كردند.

 

پايش يوز

براي پايش جمعيت يوز در فاز دوم پروژه تلاش‌هاي مربوط به كارگذاري دوربين‌هاي تله‌اي با جديت از سوي پروژه با همكاري تشكل‌هاي غيردولتي در داخل زيستگاه‌هاي منتخب پيگيري شد. براساس همين پايش‌ها نتيجه گرفته شد كه وضعيت يوز در كالمند- بهادران، سياه‌كوه، كوير، عباس‌آباد و بافق منقرض شده و نقشه پراكندگي زيستگاه‌ها را بايد بدون آنها احتساب كرد. جمعيت يوز در دربند راور در ابهام كامل است چرا كه مشاهداتي از اين منطقه به دست نيامده و تاكنون تنها چهار يوز تلف شده در آن كشف شده است. اما از آنجا كه يوزهاي تلف شده در آن از تنوع ژنتيكي بالايي نسبت به ساير مناطق برخوردار بودند و از آنجا كه به دليل عدم امنيت منطقه پايش كامل آن ممكن نيست، بسياري بر اين اميدند كه شايد يك جمعيت كوچك در آن حضور داشته باشد كه البته آن هم ابهاماتي دارد، چرا كه مدلسازي‌هاي زيستگاه، مطلوبيت آن را بسيار اندك تشخيص داده‌اند. آريز، دره‌انجير و تمام مناطق اطراف مانند كم‌كي هم وضعيت كاملا نگران‌كننده‌اي دارند، چرا كه تمام مشاهدات متعلق به تنها دو و شايد سه يوز نر است. علاوه بر آن جزييات زيست‌محيطي زيادي از محل مشاهدات يوز در يك بانك اطلاعات مشاهدات ذخيره شد كه از مستندات آن براي ميزان مشاهدات مناطق، وضعيت زادوولد، تهديدات، انتخاب زيستگاه، جنبه‌هاي مختلف اكولوژي يوز و حتي عملكرد محيط‌بانان در پروژه و براي انجام پايان‌نامه‌هاي دانشجويي متعدد استفاده شده است.

 

پايان‌نامه و كتاب

در اين دوره موضوع حمايت از پايان‌نامه‌هاي دانشجويي و پژوهش‌هاي مرتبط با يوز پي گرفته شد و همچنين مجموعه كتاب‌هايي درباره يوز آسيايي و بيماري‌هاي حيات وحش با حمايت پروژه منتشر شدند.

نگاهي به آنچه در اين 11 سال صورت گرفته نشان مي‌دهد اگر در فاز اول پروژه برنامه‌هايي مانند ساخت پاسگاه‌هاي محيط‌باني، افزايش نيروهاي حفاظتي، اجراي برنامه‌هاي آموزشي با مشاركت جامعه محلي در اولويت قرار داشت‌، در فاز دوم هم برخي از اين فعاليت‌ها در مقياسي كوچك‌تر پي گرفته شد و در كنار آن موضوعاتي مانند بيمه يوز، رسيدگي به تصادفات جاده‌اي، خروج دام و... به شكل جدي‌تر مطرح شدند. با اين حال در اين فاز با وجود تشكيل ستاد دام به دليل عدم هماهنگي بين بخشي اين ستاد نتوانست به شكل پايدار به فعاليت خود ادامه دهد و تنها در برهه‌هايي كه پروژه براي تشكيل آنها ممارست مي‌كرد‌، جلسه‌ها تشكيل مي‌شدند. پايش يوزها براساس دوربين‌هاي تله‌اي هم نشان دادند كه جمعيت اين گونه با وجود تمام تلاش‌ها بهبود پيدا نكرده و زيستگاه‌هاي جنوبي عملا در حال خالي شدن از جمعيت هستند. علاوه بر آن نيروهاي حفاظتي يوز از 123 نفر در سال 1389 به 90 نفر در سال 1397 كاهش پيدا كردند كه با توجه به وسعت زيستگاه‌هاي اين گونه حتي نسبت به استانداردهاي ملي در سطح پايين‌تري قرار دارد. در اين دوره همچنان با پايش درستي در مناطق مواجه نيستيم. همين موضوع برآوردهاي جمعيت يوز را با اما و اگرهاي فراوان روبه‌رو كرده و باعث شده در حال حاضر كه موضوع تكثير در اسارت يوز به شكل جدي مطرح است‌، موضوع عدم پايش مناسب باعث شود گروهي با آن مخالفت جدي داشته باشند. درباره ايمن‌سازي جاده‌اي هم گرچه رايزني‌هاي مختلفي صورت گرفت اما همچنان با گذشت چندين سال از اين رايزني‌ها، همچنان فنس‌كشي انجام نشده و بودجه‌هاي مربوطه هم در بخش‌هاي ديگري از سوي ادارات استاني هزينه شده است.


نگاهي به آنچه در اين 11 سال صورت گرفته نشان مي‌دهد اگر در فاز اول پروژه برنامه‌هايي مانند ساخت پاسگاه‌هاي محيط‌باني، افزايش نيروهاي حفاظتي، اجراي برنامه‌هاي آموزشي با مشاركت جامعه محلي در اولويت قرار داشت‌، در فاز دوم هم برخي از اين فعاليت‌ها در مقياسي كوچك‌تر پي گرفته شد و در كنار آن موضوعاتي مانند بيمه يوز، رسيدگي به تصادفات جاده‌اي، خروج دام و... به شكل جدي‌تر مطرح شدند

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها