• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4584 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۳ بهمن

درنگي بر رفتارهاي توهين‌آميز با فيلمسازان پيشكسوت در جشنواره فيلم فجر

ظاهرا جايي براي پيرمردها نيست

اسماعيل ساغري

جشنواره فيلم فجر امسال هم به پايان رسيد و طبعا مانند هر دوره ديگري از اين جشنواره و به‌طور كلي مانند هر جشنواره ديگري با حواشي خاص خود روبه‌رو بود. اينكه در نشست‌هاي خبري جشنواره امسال چه اتفاقاتي رخ داد و حواشي و جنجال‌ها از چه جنسي بود، نكته‌اي نيست كه موضوع نوشتار حاضر قرار گرفته باشد. اگر چه هر دوره‌اي به فراخور موقعيتي كه به لحاظ زماني در آن قرار دارد از رويدادها و حال‌ و هواي حاكم بر آن سال تبعيت مي‌كند و فيلم‌هاي به نمايش‌ درآمده تا حد زيادي برآيند و بازتاباننده اوضاع عمومي كشور در آن سال‌ يا - قدر متوسع‌تر اگر نگاه كنيم- سال‌هاي منتهي به جشنواره است، البته كه امري طبيعي است و جز اين اگر بود بايد محل پرسش باشد. به همين تناسب بايد گفت اينكه بخش زيادي از حواشي به وجود آمده در طول روزها و شب‌هاي برگزاري جشنواره پاي در وقايع اجتماعي بيرون از حوزه سينما داشته باشد هم به هيچ رو امر غريبي نيست.

اين‌ها را نوشتم كه بگويم نوشتار حاضر اگر چه ناظر بر يكي از حواشي جشنواره امسال است اما ابدا در حيطه انواع برشمرده شده در سطرهاي بالا نيست. بناست زاويه‌اي تعبيه كنيم براي ديدن و قدري درنگ بر چالشي كه نه‌تنها مختص سي‌وهشتمين دوره جشنواره فيلم فجر نيست بلكه چه‌ بسا اگر دقيق‌تر شويم ردي از عارضه نهفته در آن را در ساير عرصه‌ها و حوزه‌هاي فرهنگي و هنري اين سرزمين هم مي‌بينيم. در روزهايي كه جشنواره امسال در جريان بود، خبرهاي متعددي از نشست‌هاي خبري آن منتشر مي‌شد حاكي از آنكه فلان يا بهمان فيلمساز نام‌آشنا هنگام اكران فيلمش مورد استهزاي تماشاگران قرار گرفت و به اصطلاح عاميانه كه در عنوان خبرها هم به كار رفته، «هو شد.» در اينجا ابتدا مروري مي‌كنيم به اين رفتار در قبال هنرمنداني كه به جاي نقد شدن، مسخره شدند.

 

مسعود كيميايي؛ صداي نا‌آشنايي كه نفي مي‌شود

طبعا يكي از مهم‌ترين نام‌هايي كه امسال هم مانند يكي دو دوره ديگر از جشنواره در سنوات گذشته در كانون رفتارهاي استهزاآميز قرار گرفت، مسعود كيميايي بود. او امسال فيلم «خون شد» را در جشنواره داشت. فيلمي كه علاوه بر لوكيشن‌هايي در سوادكوه و قائمشهر مازندران در مناطق مختلفي از تهران از جمله كوچه‌پس‌كوچه‌هاي خيابان ري كه محله زادگاه كيميايي است، مي‌گذرد. خود كيميايي بنا به همان روحيه شاعرمسلكي كه دارد در مورد قصه فيلم به جاي دادن خطي از داستان يا خلاصه قصه، با به كار بستن تخيلي كه در او سراغ داريم، در اين باره گفته است: «داستان خون شد به مثابه خانه‌اي قديمي است كه همه چراغ‌هايش خاموش بوده و هيچ ‌كس نيز در اتاق‌هايش ساكن نيست در اين ميان يكي از ساكنان اين خانه مي‌آيد و همه چراغ‌ها را روشن مي‌كند.» فيلم اما جداي از اين تشبيه مرتبط يا نامرتبط، قصه مردي به نام فضلي را به تصوير مي‌كشد كه به دادخواهي خانواده‌اش برخاسته و در اين دادخواهي دست به كارهاي خشونت‌باري از همان جنس عصيان دهه 40 و 50 و «قيصر» و ضامن‌دار مي‌زند و حتي يك مورد آدم‌سوزي و چندين قتل در آن ديده مي‌شود. منتقدان و مخالفان «خون شد» مي‌گويند فيلم در فضايي گل‌درشت روايت مي‌شود و ديالوگ‌‌هايي چنان ناهمخوان با فضا و حال‌ و هواي روزگار ما دارد كه مجموعه كار عوامل را به اثري نه چندان قابل اعتنا تبديل كرده است. با اين‌ همه كسي به اين نقدها خرده‌اي نمي‌گيرد. حتي دلدادگان سينماي كيميايي كه هر اثر او را در خور توجه و در صدر توليدات آن سال قلمداد مي‌كنند و معتقدند كه به اصطلاح «هر چه آن خسرو كند شيرين بُود» نيز ديگر اين سال‌ها كمتر گلايه‌اي از روي بر تافتن تماشاچيان امروز سينماي ايران از فيلم جديد كيميايي ندارند. موضوع بر سر نحوه ابراز مخالفت‌ها با سينماي كيميايي است. آنها مي‌گويند كسي كه كارنامه‌اي حاوي «قيصر»، «گوزن‌ها»، «دندان مار» و... دارد، چرا بايد اين گونه مورد بي‌احترامي قرار بگيرد و به اصطلاح «هو» شود؟ واقعيت اين است كه تنها مسعود كيميايي كه وجود چند فيلم بسيار قابل‌اعتنا در كارنامه‌اش حتي بر مخالفانش هم پوشيده نيست، بلكه هر فيلمسازي با هر كيفيت هنري به مجرد فيلمساز بودن و مهم‌تر از آن انسان بودن، حق مسلمي به نام «احترام عمومي» دارد. كيميايي پيش از اين نيز به خاطر فيلم‌هاي ديگري از جمله «متروپل» مورد اين رفتار استهزا‌آميز قرار گرفته بود. در اتفاقي كه براي كيميايي در جشنواره امسال افتاد، به هيچ رو اتفاق تازه و بي‌سابقه‌اي نه براي او بود و نه براي جامعه فيلمسازان ايران. پيش از اين فيلمسازاني مانند داريوش مهرجويي به خاطر فيلم «اشباح»، كيومرث پوراحمد به خاطر فيلم «۵۰ قدم آخر»، رسول صدرعاملي بابت ساخت فيلم «در انتظار معجزه»، فريدون جيراني به خاطر فيلم «پارك‌وي»، سيروي الوند بابت فيلم «اين سيب هم براي تو» و... از جمله فيلمسازاني هستند كه مورد رفتار مشابهي قرار گرفتند. رفتارهايي نظير هو شدن يا كف و سوت زدن‌هاي عمدي براي به هم خوردن جو سالن نمايش فيلم.

 

شهاب حسيني؛ حرف يامين‌پور به بياني ديگر

بخش ديگري از حواشي فيلم كيميايي در جشنواره امسال به مخالفت شهاب حسيني با او برمي‌گردد. حسيني كه خود در مقام تهيه‌كننده يكي از فيلم‌‌ها در نشست خبري حضور يافته بود، در بخشي از حرف‌هايش كه با مسائل اجتماعي پيوند خورده بود، تلويحا تعريضي هم به اقدام مسعود كيميايي كه امسال تصميم گرفته بود به جشنواره نيايد، داشت. حسيني حرفش اين بود كه كيميايي چون مي‌داند فيلمش مورد توجه قرار نمي‌گيرد و مخالفت‌ها با آن در جشنواره بالا خواهد گرفت، تصميم گرفته به جشنواره نيايد اما تظاهر به اين كرده است كه نيامدنش را به مسائل اجتماعي و سياسي كشور ربط بدهد.

حرف‌هاي اين بازيگر سرشناس عليه كيميايي، همان حرف‌هايي بود كه پيش از اين چهره اصولگرايي چون يامين‌پور درباره اقدام كيميايي زده بود. با اين تفاوت كه يامين‌پور از عبارت «نان بازوي خودت را بخور» خطاب به كيميايي استفاده كرده بود اما حسيني با به كار بردن ضرب‌المثل «روغن ريخته را خرج امام‌زاده كردن» در توصيف كار كيميايي، درصدد استهزاي اين فيلمساز پيشكسوت برآمد. حرف‌هاي حسيني واكنش‌هاي زيادي را بين هنرمندان و اهالي سينما به دنبال داشت. از آن ميان مي‌توان به حرف‌هاي منيژه حكمت، فيلمساز اشاره كرد كه گفته «آقاي حسيني هنوز حرف زدن و ادب نياموختي» يا يغما گلرويي ترانه‌سرا كه با عبارت «سنگ مفت، گنجشك مفت» به او كنايه زده و همين ‌طور حامد اسماعيليون، نويسنده كه در واكنش به ادعاي او مبني بر در كنار مردم بودن و اشاره به وقايع اخير كشور، گفته: «ما خودمان راه سوگواري را بلديم.» جواد نوروزبيگي، تهيه‌كننده «خون شد» هم به ‌شدت از حرف‌هاي حسيني عليه كيميايي انتقاد كرد و گفت: «گويا صندلي خالي آقاي كيميايي هم براي بعضي‌ها مساله شده است.»

 

دعوت تلويحي حاتمي‌كيا به كناره‌گيري

از فيلمسازي

فيلمساز ديگري كه نشست خبري فيلمش در جشنواره امسال با حواشي مشابهِ فيلم كيميايي روبه‌رو شد، ابراهيم حاتمي‌كيا بود. او كه امسال بيستمين فيلم بلند سينمايي خود را با نام «خروج» به جشنواره آورده بود، بابت اين فيلم مورد انتقاد قرار گرفت. نوع و جنس رفتارها در قبال فيلم حاتمي‌‌كيا يا به گونه‌اي بود كه او را نيز عصباني كرد و برخلاف كيميايي كه اصلا در جشنواره حضور نداشت تا واكنشي به موضوع نشان بدهد، حاتمي‌كيا دقايقي طولاني را به پاسخ به خبرنگاراني اختصاص داد كه از فيلمش انتقاد كرده بودند. گرچه لحن انتقاد به فيلم حاتمي‌كيا به اندازه انتقادها و «هو» كردن‌هاي اين سال‌هاي سينماي ايران از جمله در برابر فيلم امسال كيميايي تند نبود اما يكي از انتقادها به او كه با لحني كنايي و وامدار ديالوگي از فيلم «آژانس شيشه‌اي» به حاتمي‌كيا گفته بود «دهه شما گذشته» بسيار مناقشه‌برانگيز شد. از درستي يا نادرستي اين حرف درمي‌گذريم كه خود فرصت ديگري مي‌طلبد و بهانه مستقلي؛ چيزي كه در گزاره آن خبرنگار خطاب به حاتمي‌كيا نهفته بود، دعوت تلويحي او بود به كناره‌گيري از فيلمسازي. آنچه باز مانند واكنش‌هاي تمسخرآميز به فيلم كيميايي در اين اظهارنظر راجع به فيلم حاتمي‌كيا نيز مشهود است، خشونت و تخريبي است كه در اين گزاره وجود دارد. اينكه فيلمسازي با سابقه حاتمي‌كيا كه تعدادي از فيلم‌هاي ماندگار و به يادماندني سينماي چهار دهه گذشته ما را ساخته به خاطر فيلمي كه شايد در قواره آثار مهم كارنامه‌اش نباشد، در مقابل اظهارنظري چنين خشن و عصبي قرار بگيرد، نشان از چه چيزي جز همان روحيه سلبي و قائل به حذف ما دارد كه دست بر قضا در اين سال‌ها روز به ‌روز بيشتر شده است؟ اگر چه ممكن است به حاتمي‌كيا مانند هر فيلمساز ديگري انتقاداتي وجود داشته باشد و موضع‌گيري‌هاي بعضا تند و عصباني او در مقابل اظهارنظرهاي مخالفانش در سال‌هاي اخير منتقدان پر و ‌پاقرصي داشته باشد اما اين ربطي به نوع مواجهه با او از جنسي كه در نشست خبري فيلم «خروج» شد، ندارد. تو گويي مرز ميان انتقاد با تخريب و نقد با تمسخر روز به‌ روز در حال كمرنگ شدن و از بين رفتن است. انگار ضرورت است كه برگرديم و يك‌ سري از مفاهيم را كه گويا در نظام فكري ما اهالي فرهنگ به اشتباه جا افتاده و مورد غلط‌خواني واقع شده، بازخواني كرد. سينماي يك كشور برآيندي از وضعيت عمومي آن كشور بايد باشد و سينماي ايران امروز مانند ساير حوزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي ما نيازمند نقد و تحليل است. نيازي كه دستيابي به آن از رهگذر شفاف‌سازي مرز ميان نقد و غرض، نقد و تخريب و نقد و بي‌احترامي مي‌گذرد. آن‌ وقت شاهد فضايي خواهيم بود كه صرف عوض شدن سليقه‌هاي يك نسل، منجر به تخريب هنرمنداني از نسل گذشته توسط آنها نمي‌شود و شاهد نسل تازه نفس، خلاق و بي‌عقده‌اي خواهيم بود كه هميشه جايي براي پيرمردها دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها