چند جرعه شوكران
اما فارغ از تمام رويكردهاي موثر در شكلگيري آرايش غريب اين دوره از جشنواره در پايان اين ماراتن سنگين فيلمبيني و نقد و مباحثه و تضارب آرا ميتوان نگاهي كلي به مسير پيموده انداخت و چشمانداز كلي سينماي ايران در جشنواره سيوهشتم را بررسي كرد. با تاكيد روي اين نكته كه اساسا بازتابي كه از موجوديت سينماي ايران و جهتگيري جريانهاي سينمايي در اين دوره از جشنواره شكل گرفت، نياز به بازخواني و تحليل دوباره دارد، آن هم در فضايي آرام و با تمركز روي وجوه سينمايي فيلمها و نه حوادث روز... . فيلمهاي اجتماعي اين دوره عموما مضامين تلخ و فضاهايي تيره و مايوس را تصوير كرده بودند. موضوعاتي مثل فقر و بيماري و ناامني اجتماعي، بافت دراماتيك اغلب فيلمها را تحت تاثير قرار داده بود و قصهها با لحن تراژيك روايت ميشدند. شخصيتهاي اغلب فيلمها، آدمهايي تنها و گرفتار بودند كه همه درها به رويشان بسته بود و چارهاي جز نابودي و سقوط نداشتند. پديدههايي چون جنگ و آوارگي در قابهاي جانگداز و با تاكيد روي جنبههاي غمانگيز و ويرانگر ماجرا، تجسم بصري مييافتند و روي هم رفته دورنماي يك جامعه درگير در معضلات عميق شكل ميگرفت. درباره اين لحن تلخ و رويكرد گزنده فيلمهاي اجتماعي بايد از زواياي مختلف به تحليل و واكاوي نشست و البته نبايد فراموش كرد كه بخشي از اين تصوير تيره و تار، ريشه در واقعيت دارد و فريب و خدعهاي در كار نيست. اما بايد ديد چرا اين نگاه با اين حجم و گستره بيسابقه بر ذهن و قوه خلاقه هنرمند سينماي ايران مسلط شده و چگونه ميتوان در نمايش واقعيتهاي اجتماعي به تعادل و توازن رسيد. از لحاظ فني و مولفههاي تكنيكي و اجراي سينمايي، فيلمهاي اين دوره ادامه روند رو به رشد سالهاي اخير را تثبيت ميكنند و نشان از باروري سينماي ايران در رشتههاي فني مثل فيلمبرداري و تدوين و حتي كارگرداني دارند. ظهور چهرههاي توانمند و تازهنفس نه فقط در رشتههاي فني كه در بازيگري هم چشمگير است و امسال شاهد حضور بازيگران جديدي در نقشهاي سخت و پيچيده بوديم كه اولا نشانگر بضاعتهاي موجود در سينماي ماست ثانيا شكستن انحصار سالهاي اخير و حل مشكل تكراري بودن چرخه انتخابها در بازيگري را نويد ميدهد. ضمن اينكه امسال خيلي از فيلمها از محدوده آپارتمان و فضاهاي داخلي بيرون رفتهاند و استفاده خوبي از منظرهها و تنوع اقليمي شهرهاي مختلف شده كه خود امتياز بسيار مثبتي است. نماهاي خارجي چشمنواز و استفاده از قابليتهاي محيطي، كمترين دستاورد فيلمهايي است كه دوربينشان را در طبيعت بكر جنوب، كردستان و شمال كاشتهاند و از مايههاي فرهنگي و قومي به نفع تكامل داستانشان سود بردهاند. امسال شايد فيلمي كه با فاصله در صدر فهرست بهترينها جا بگيرد، نداشته باشيم ولي چند فيلم با كيفيت و چند فيلم متوسط قابل قبول نمايش داده شده و مهمتر اينكه حتي در فيلمهاي زير متوسط و متوسط هم سكانسها يا لحظههاي سينمايي خوبي وجود دارد. اغلب فيلمها در اجرا توازن دارند و بازيها و بافت بصريشان استاندارد است. گستره موضوعي و تنوع مضامين فيلمها چشمگير است و ايدههاي بديعي در تار و پود قصهها تنيده شده كه غناي نهايي آثار را افزايش ميدهد. اما مثل هميشه مشكل فيلمنامه و ضعف در قصهگويي و روايت يك داستان منسجم و اثرگذار، آفت كلي سينماي ايران است و خيلي از ايدهها و سكانسهاي خوب را در حد جزيرههاي سرگردان متوقف نگه ميدارد. در مجموع اين دوره از جشنواره هم مثل هر دوره ديگري نكات مثبت و منفي زيادي داشته و فراتر از تمام برداشتها و قضاوتها ثابت ميكند كه سينماي ايران پويا و زنده است و با وجود تمام مشكلات و موانع هيچ نيروي مخالفي نميتواند مسير حيات اين سينما را سد كند، نه از درون و نه از بيرون.