ما روزگاري مردم را باب بحثهاي خانوادگي - سياسي، در ادارهشان توبيح و بازخواست ميكرديم. ما از آنجا، بيخودي و اللهبختكي كه به اينجا نرسيدهايم. با عمل صحيح در دايره مقدورات و ممكنات خود را به اينجا رساندهايم.
س- اين يك مغالطه است. مردم در همه جا رشد ميكنند و اين رشد را نبايد به پاي فعاليت سياسي اين گروه و آن گروه گذاشت.
ج- مردم البته كه رشد ميكنند، اما به اين سوالم خوب گوش بدهيد. اگر جواب نميدهيد دربارهاش تامل كنيد. مردم وقتي به صحنه آمدند و حماسه دوم خرداد آفريدند بيشتر رشد كردند، يا وقتي كه از انتخابات مجلس هفتم قهر كردند و به كسي راي ندادند؟ مردم رشد ميكنند. سلمنا. اما اين رشد در قهر انتخاباتي سال 84 بيشتر اتفاق افتاد يا آشتي 92 ؟
س- اتفاقا قهر انتخاباتي يك فعاليت سياسي است. قبول نداريد؟
ج- يك بار، يك نمونه، نه فقط در ايران بلكه در جهان به من نشان دهيد كه حرف شما را ثابت كند و بگويد مردم به فلان دستاورد رسيدند وقتي كه در انتخابات شركت نكردند. ما وقتي در 84 با صندوق راي قهر كرديم چه چيزي به دست آورديم؟ معني فعاليت سياسيمان چه بود؟ همينطور در مجلس هفتم و نهم؟
س- وقتي در مجلس دهم شركت كرديم چه به دست آورديم؟ مگر مردم به نداي تكرار سران اصلاحات گوش نكردند و پاي صندوق نيامدند؟ چه به دست آوردند؟
ج- مراقب باشيد كه بعضي از گزارههاي رقيب از فرط تكرار تبديل به بديهيات نشوند و در ذهنتان جاگير نشوند. سه، چهار سال بيشتر است كه مدام ميگويند اين مجلس دستاوردي نداشته و كاري نكرده. مدام ميگويند دولت روحاني بدون كارنامه است و هيچ موفقيتي نداشته. اين حرفها از فرط تكرار تبديل به بديهيات شده. اما هر جمله بديهي، واقعي نيست. واقعيت اين است كه هم مجلس و هم دولت در حد توان خود كارهاي مهم و به نفع مردم اقداماتي كردهاند. حرفم به اين معنا نيست كه از آنها راضي هستيم و هيچ نقدي را به ايشان وارد نميدانيم. نه. اتفاقا اشتباه زياد كردهاند و من به عنوان روزنامهنگار به سهم خودم تا آنجا كه زورم رسيده و صدايم شنيده شده انتقاد كردهام و عيبشان را گفتهام. اما انصاف نيست كه همه زحمات و تلاششان را ناديده بگيريم. يكي از مهمترين اقدامات دولت اين بود كه نسبت مردم و مسوولان را تغيير داد و مردم را بر مسند مطالبهگري نشاند؛ مسندي كه ديگر كسي نميتواند ما را از آن پايين بياورد.
س- ولي اين دستاورد چيزي نيست كه بشود مردم را به حضور پاي صندوق ترغيب كرد.
ج- قبول دارم. اتفاقا مشكل جدي دولت و مجلس همين است كه توان داكيومنتسازي ندارند و نميتوانند كارنامه خود را به استحضار مردم برسانند. مشكل رسانهاي دولت مشكل مجلس هم هست. اما من روزنامهنگار مبتني بر خبرها و دادهها حرف ميزنم و حرفم غيرواقعي نيست. اين مجلس و دولت با همه ضعفها و فتورشان درجهت رشد مردم و ارتقاي سطح عمومي اقدامات قابل تحسيني كردهاند. شما را ارجاع ميدهم به پروندههايي كه در همين «اعتماد» فراهم آورديم. البته حواسم هست كه مردم اين روزها حوصله مطالعه ندارند و جز ديدن و باور كردن پستهاي اينترنتي و كامنتهاي احساسي كار ديگري نميكنند.
س- كار ديگرشان اين است كه آگاهانه در انتخابات شركت نميكنند.
ج- بازي با كلمات كمكي به ما نميكند. شركت نكردن نيازي به آگاهي ندارد بلكه ريشه در تنبلي و يأس يا سرخوردگي دارد. متاسفانه بحث سرخوردگي جدي است و من زورم نميرسد با آن مقابله كنم. فقط به كسي كه حرفم را ميشنود برادرانه و متواضعانه توصيه ميكنم كه در اين جمله درنگ كند: ما با شركت نكردن در انتخابات چه چيزي را به دست ميآوريم؟
س- با شركت كردن چه چيزي را؟
ج- دموكراسي راهي است كه بايد قدم قدم آن را پيمود. من معتقدم كه اصل انتخابات يك دستاورد مهم است كه فقط از همين طريق راي دادن ميشود حفظ و حراستش كرد. با راي ندادن مخالفان انتخابات قدرت ميگيرند.
س- با راي دادن هم مخالفان انتخابات قدرت ميگيرند.
ج- ما فقط نبايد به اين دوره و به خودمان و به امروز و فردا نگاه كنيم. مردمسالاري و آزادي راهي است به نسبت طولاني. بايد به اصل انتخابات توجه كنيم و چراغ آن را نگذاريم كه خاموش شود. شركت نكردن در انتخابات باعث بيرونق شدن اين دستاورد دموكراتيك ميشود.
ج- اينها شعار است. براي اينكه شركت كردن هم دردي دوا نميكند.
س- اختلاف ما در همين جاست. من همه ترسم آن است كه شركت نكردن مردم، زير دندان مخالفان مردمسالاري مزه كند؛ رفته رفته مقدمات خاموش شدن اين چراغ را فراهم آورند. به تجربههاي تاريخي نگاه كنيد. به سابقه پارلمان و انتخابات در ايران نگاه كنيد؛ تنها چيزي كه ميتواند از اين دستاورد مهم حراست كند حضور مردم است.
س- حاضر شوند كه به چه كسي راي دهند؟
ج- مهمتر از چه كسي، اصل انتخابات است. اصل جمهوري اسلامي. اصل راي مردم. اصل پارلمان...
مجارها و توران گرايي
دولت كنوني مجارستان، ويكتور اوربان با تقويت روابط فرهنگي با روسيه و تركيه و استفاده از نظريه ريشه تركماني مجارها، سياست نوين خود را ارايه ميدهد. اين سياست ميتواند مبتني بر تغيير علايق ژئوپوليتيك مجارستان باشد. اوربان ميگويد مركز اتحاديه اروپا بوداپست است و در عين حال چشم به مزاياي اقتصادي ارتباط با روسيه و تركيه دارد. هيچ چيز در اين لحظه براي روسها بهتر از اين نيست كه مجارها ريشههاي خود را در شمال قفقاز بجويند و به جهان اورال آسيا بپيوندند. براي روسيه اتحاديه اورال آسيا به ديلي در مقابل اتحاديه اروپاست و ترغيب بيشتر كشورهاي اروپاي مركزي و شرقي براي پيوستن به اين اتحاديه مدنظر است. در اين ميان نقش ژئوپوليتيك اردوغان و تبليغ تورانيسم در مجارستان ميتواند نقشي ميانجيگرايانه و در خدمت ژئوپوليتيك روسيه باشد.