حمله تروريستي به مسلمانان در آلمان و نمونه مشابه آن در مسجد مركزي شهر لندن، نشاندهنده بحران فزاينده اسلامهراسي در جهان بهخصوص در كشورهاي اروپايي است.
سال گذشته ميلادي بود كه يك تيرانداز در حمله تروريستي بيسابقه به دو مسجد در نيوزيلند حداقل 50 نفر را به قتل رساند. اين مجرم كه برنتون هريسون تارانت نام داشت پيش از انجام اين حمله تروريستي در بيانيهاي كه به صورت آنلاين منتشر كرده بود از نفرت خود نسبت به مسلمانان گفت و ادعا كرد كه از آسوالد ماسلي، رهبر اتحاديه فاشيستهاي انگليس و آندرس بريويك، قاتل نروژي الهام گرفته است و دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا را به عنوان «نماد تجديد هويت سفيدپوستان» ناميد.
آن حمله تا مدتها يكي از رئوس اخبار در رسانههاي غربي را به خود اختصاص داد اما درست مانند اخباري مشابه گرفتار مرور زمان شده و از اهميت آن براي رسانهها و سياستمداران غربي كاسته شد. با اين همه آن حمله و حمله تروريستي روز پنجشنبه در شهري در آلمان كه به كشته شدن 9 مهاجر عمدتا كرد و از اهالي تركيه منتهي شد، نشان دهنده پيدايش هشداردهنده اسلامهراسي در سطح جهان است.
سياستها و رويكردهاي ضداسلامي به طرز خطرناكي در ميان كشورهاي جهان عادي شده است؛ در موسسات، محافل سياسي، رسانهها و زندگي روزمره. حملات خشونتآميز و كشنده مانند تيراندازي در كرايست چرچ، تنها يك نتيجه دارد؛ مسلمانان روزانه با اقدامات تبعيضآميز، متعصبانه و تهديد روبهرو ميشوند. مشكل اسلامهراسي در جهان همچنين داراي اثر پروانهاي قدرتمند است و باعث ايجاد ائتلافهاي مليگرايانه ضدمهاجرتي و حامي سفيدپوستان در بسياري از كشورها ميشود و سياستهاي «نرم» ضداسلامي برخي اشخاص مهم فضاي كار بيشتري به تندروهاي افراطي داده است كه اغلب در رسانههاي اجتماعي از خشونت عليه مسلمانان حمايت ميكنند.
در حالي كه برخي افراد حوادثي مانند كشتار نيوزيلند را اقدام ديوانهوار يك گرگ تنها (تروريستي كه به تنهايي و بدون دريافت كمك و دستور و در حمايت از يك تفكر، اقدام تروريستي انجام ميدهد) ميدانند، با نگاهي دقيقتر ميتوان فهميد رهبران جهان تا چه اندازه فضا را براي اجراي اقدامات راستگرايان افراطي باز گذاشته و با اين كار موجب شيوع اسلامهراسي در سطح جهان شدهاند. هافينگتونپست در نوشتاري تحليلي در اين باره نوشت: اگرچه در چند سال اخير ترامپ يك منبع الهامبخش قوي در بحث اسلامهراسي شناخته ميشود، اما او در اين موضوع تنها نيست. در بسياري از كشورهاي جهان، رهبران منتخبي كه از ظهور ناسيوناليسم سفيدپوستان سود ميبرند، به تشديد تفكرات اسلامهراسانه دامن زدهاند و از سياستهايي حمايت كردهاند كه مستقيما مسلمانان را هدف قرار ميدهد.
تصويب قطعنامههاي ضدمسلمان
از سوي چند كشور جهان
در سال 2016، هنگامي كه عكسهايي از مقامات فرانسوي منتشر شد كه يك زن مسلمان محجبه را در ساحل نيس مجبور به كشف حجاب كرده بودند، خشم عمومي در فضاي مجازي شكل گرفت. در آن زمان فرانسه به تازگي ممنوعيت پوشيدن لباس شناي اسلامي در كنار ساحل را لغو كرده بود. اين اولينباري نبود كه دولت فرانسه لباسهاي اسلامي را هدف قرار ميداد. در سال 2011 فرانسه اولين كشور اروپايي بود كه پوشيدن بتوله و نقاب را براي زنان مسلمان اين كشور ممنوع اعلام كرد. فرانسه تنها كشوري نيست كه پوشش بانوان مسلمان را هدف قرار ميدهد. در سال 2011 بلژيك به اتفاق آرا لايحهاي را مبني بر غيرقانوني بودن پوشيدن نقاب كامل تصويب كرد. در سال 2010 بخشهايي از اسپانيا و ايتاليا قوانين خاص خود را در مورد محدود كردن لباس بانوان مسلمانان وضع كردند. در استان كبك كانادا نيز كارمندان بخشهاي عمومي ازجمله قضات، معلمان و افسران پليس اجازه پوشيدن لباس مذهبي را ندارند؛ لايحهاي كه گفته ميشود هدف آن بيشتر زنان مسلمان محجبه است.
در امريكا نيز از سال 2010، بيش از 200 لايحه ضدديني در بيش از 40 ايالت اين كشور ارايه شده است. اين كمپين سراسري عليه قوانين شرعي از سوي گروههاي ضداسلامي ايجاد شده است؛ كساني كه با قانونگذاران زد و بند ميكنند و در تلاشند تا با ترويج تئوريهاي توطئه مبني بر اينكه بهزودي يك سيستم قضايي عقب مانده و وحشيانه به دادگاههاي امريكا نفوذ ميكند، حمايت مردم را به دست آورند. اين در حالي است كه هيچ مدرك مستندي مبني بر ادعاي آنان وجود ندارد.
احساس خطر از سوي جمعيت سفيدپوست
از آنجا كه اروپا شاهد هجوم پناهندگان مسلمان بوده است، ميزان بيگانههراسي و نژادپرستي رهبران سياسي كشورهاي اروپايي دو برابر شده است. با وجود اينكه جامعه مسلمانان بخش كوچكي را تشكيل ميدهد، ترس از مهاجرت و نگراني از جمعيت رو به پيري، ميليونها اروپايي سفيدپوست را دچار اين نگراني كرده است كه مبادا مهاجران «جايگزين» آنها شوند. رهبراني مانند ويكتور اوربان، نخستوزير مجارستان كه جمعيت مسلمان آن كمتر از يكدرصد است، اين ايده را پرورش داده كه جوامع آنها در آستانه فروپاشي جمعيتي قرار دارند و بايد فرزندآوري را اولويت اصلي ملي قرار دهند. او سال گذشته در اين باره گفت: «ما به كودكان مجارستاني نياز داريم. مهاجرت براي ما به معني تسليم شدن است.» اين روايتها زماني قدرت پيدا ميكنند كه مسلمانان را تهديد وجودي ميخوانند و بيگانهستيزي عليه پيروان آن را ترويج ميدهند. چنين رهبراني مجوز اين ترسها و نگرانيها را صادر كردهاند.
ممنوعيت مهاجرت مسلمانان
احساس خطر از سوي جمعيت سفيدپوست تقاضا براي ممنوعيت مهاجرت از كشورهاي داراي اكثريت مسلمان را بيشتر كرده است. يكي از وعدههاي انتخاباتي اصلي ترامپ در سال 2016 ممنوعيت كامل مهاجرت مسلمانان بود، وعدهاي كه او هنگام تكرار حملات اسلامهراسانه در تجمعات انتخاباتي داد و گفت: «من فكر ميكنم اسلام از ما متنفر است.»
چندين كشور ديگر نيز به همين ترتيب به دنبال ممنوعيت مهاجرت مسلمانان بودهاند. در اروپا، دولتها به سمت اجراي قوانين محدودكنندهتر درمورد پناهندگي و جلوگيري از اتحاد خانواده براي پناهندگان اقدام كردهاند. دولت راستگراي افراطي مجارستان حتي قوانين سختگيرانهتري صادر كرده است مبني بر اينكه كمك به پناهجويان نيز جرم محسوب شده و مجازات خودش را دارد و مانع از تلاشهاي اتحاديه اروپا براي اسكان مجدد پناهندگان ميشود. با اين همه تراژديهايي مانند تيراندازي در آلمان قطعا منجر به غم و اندوه جهاني و تاييد ارزشهاي ليبرال ميشود. همانطور كه جاسيندا آردرن، نخستوزير نيوزيلند پس از حمله سال 2019 به بهترين شكل ممكن بيان كرد، قربانيان كساني بودند كه نيوزيلند را به عنوان وطن خود انتخاب كرده بودند.
درست است كه ابراز همبستگي با قربانيان مسلمان كار بسيار پسنديدهاي است و از آن هم استقبال ميشود، اما براي مقابله با روند رو به رشد اسلامهراسي در سراسر جهان نياز به ارادهاي قويتر و عمل واقعي است. از سران كشورها گرفته تا چهرههاي قدرتمند رسانهاي و روشنفكران مشهور، ديدگاههاي ضدمسلمانان در نگاههاي ساده، غالبا كنترل و مجازات نشده شكوفا ميشود. در بسياري از كشورها به لطف شبكههاي مجازي و آنلاين، اكنون اين تفكرات فضا را براي افزايش موجهاي مليگرايي سفيدپوستان و افراطگرايي خشونتآميز آماده كرده است.