كروناي اجتماعي تندتر ميرود
رضا دبيرينژاد
كروناي اجتماعي پيش از كروناي پزشكي شيوع پيدا كرده است. ابتدا خبر كروناي بزرگ آمد و همه را در هراسي فزاينده برد. خبر انگار يعني خبر بد و هر چه بدتر بيشتر جذاب و فراگير ميشود. خبر كرونا بيش از خودش دامن همه را گرفت و بيش از خودش ترسناك بود وهم كرونا بيش از واقعيتش شاخ و برگ گرفت و چون وهمانگيز بود ترسناكتر شد. براي همين هم هر كس برايش روايتي و درماني نوشت. نميدانم چرا اين روزها همه معتاد خبرهاي بد شدهايم و هر روز براي فرار از فشار خبري به خبري ديگر پناه ميبريم انگار درمان هر خبر يك بدي ديگر است، خبرهايي كه تمام نميشوند بلكه در هم تنيده ميشوند و همديگر را اسير ميكنند اينگونه است كه كرونا با سياست و اقتصاد درهم ميآميزد. نميدانم كرونا به سياست سرايت كرد يا كه سياست به آن سرايت كرد. اينگونه بود كه كرونا هم انتخاباتي شد، كرونا هم دو قطبي شد، كرونا هم چپ و راست شد، كرونا هم دولتي و اپوزيسيون شد، كرونا حتي ... سري به كرونا در گروههاي انتخاباتي بزنيد يا موضعگيري مدافعان طب سنتي يا علميگرايان را در برابر آن بخوانيد، نسخه سنتي تا طبع سرد و گرم هم براي آن تجويز كردند.كروناي اجتماعي تشديدكننده شكاف اعتماد و باور اجتماعي هم بود، در روزگاري كه به هيچ خبري و گروهي و منبع خبري و نهادي از داخلي و خارجي و حتي به همديگر اعتماد نداريم به همه خبرها شك شد و از سوي ديگر هزار شايعه و خبر هم دست به دست شد. از قرنطينه كردن يا تعطيل كردن مدرسه و دانشگاه و زيارت و مراسم. در برابر همه اينها منتقدان از هر سو استدلال و اتهامي ساختند. اينجا بود كه يك شبهقحطي و گراني ماسك آمد و قيمتهاي ميليوني براي آزمايشهاي تشخيصي ساخته شد. مدتهاست كاسبان درد شدهايم و خودمان به همديگر رحم نميكنيم. ياد آن تصوير شهر قرنطينه شده ووهان افتادم كه با صدا زدن نامها به همديگر اميد ميدادند ما اما معناي درد مشترك يا مشترك شدن و بودن را فراموش كردهايم. نه به هم اميد ميدهيم كه بيشتر هم را نااميد ميكنيم، نه حال هم را ميپرسيم و نگران هم ميشويم كه بيشتر نگرانيها را سرايت ميدهيم و نگراني ميسازيم. كروناي اجتماعي ويروس بياعتمادي، تشكيك به اركان زيست مشتركمان است كه در سرايتش باعث ميشود تا هم را نگرانتر كنيم و از زندگي بازداريم، در اين مبتلاشدن بيش از آنكه فكركنيم و به فكر هم باشيم با شك كردن و تقويت عادتهاي بدبينانه سعي ميكنيم و هم خودمان را توجيه كنيم به جاي آنكه اندكي به خاطر هم گذشت كنيم و نشان دهيم كه نگران و واقعبين هستيم، با كاسبي بحران و بدبيني يا توطئهسازي و توطئهپردازي ميزان مرگ زندگي مشترك را در اين كروناي بومي بالا بردهايم. كاش به توهمها دست ندهيم و بدبينيهايي كه ما را از هم جدا و سطحي ميكند را به روي هم عطسه نكنيم. اين كرونا بيش از آن كرونا ما را ميكشد. حال ما را و زمانه عسرتزدهمان را ميكشد. اين ويروس مدتهاست در ما نهفته سرايت كرده و ما را به خود ويرانگري و همديگر ويرانگري رسانده است. بايد ذهن را مدتي قرنطينه كنيم.