ناصر قاسمزاد، روانشناس در تحليل راهكارهاي بهداشت روان در شرايط كرونايي
بهترين راهكار، خودمراقبتي و منزل ماندن است
حميدرضا خالدي
يك ماه از گزارش اولين فوتيهاي مبتلا به كرونا در قم ميگذرد. روزهاي التهابآوري كه هر روز آن با افزايش تعداد مبتلايان فوتيها همراه است. اين سير صعودي مبتلايان شرايطي را به وجود آورده كه تمامي دستاندركاران و پزشكان توصيه اكيد به شهروندان ميكنند تا براي جلوگيري از ابتلا به كرونا، در خانههايشان بمانند. با اين حال گذشته از ابعاد اقتصادي خانهنشيني، قرنطينه خانگي چندان با استقبال شهروندان مواجه نشده است. به اعتقاد بسياري از كارشناسان، دليل اين بيميلي شهروندان براي خودقرنطينگي، نبود برنامههايي براي پركردن اوقات فراغت آنهاست و اينكه ماندن در خانه باعث ميشود تا تنشهاي بين اعضاي خانوادهها بيشتر و بيشتر شود. اين بيميلي شهروندان به ماندن در خانه در شرايطي است كه تا چند روز ديگر، تعطيلات دو هفتهاي نوروز آغاز ميشود. تعطيلاتي كه هر ساله همراه با سفرها و ديد و بازديدهاي نوروزي است كه هر دو ميتواند بهترين وسيله براي انتشار كرونا باشند. براي همين به نظر ميرسد اگر ميخواهيم مردم را در خانههايشان نگه داريم بايد فكري اساسي براي اوقات فراغت آنها كنيم. اما اينكه چه بايد كرد و چگونه مردم را تشويق به ماندن در خانهها كرد، سرفصلهايي است كه در گفتوگو با ناصر قاسمزاد، روانشناس به بحث نشستهايم. گفتوگويي از تحليل شرايط موجود تا ارايه راهكار براي پركردن اوقات فراغت شهروندان در قرنطينههاي خانگي.
در اين روزها كه به دليل شيوع كرونا همه مسوولان توصيه ميكنند كه مردم براي جلوگيري از ابتلا به اين ويروس در خانههايشان بمانند، شهروندان با چالش جديدي روبهرو شدهاند. اينكه در طول ايامي كه در منازل خود هستند، اوقات خود را چگونه سپري كنند؟ آنهم در شرايطي كه عملا دولت و دستاندركاران برنامهاي براي سرگرمي شهروندان ندارند. به نظر شما آيا دولت و مسوولان نبايد برنامهاي براي چنين شرايطي داشته باشند تا جامعه دچار افسردگي و آلام روحي و رواني نشود؟
واقعيت اين است كه امروز ما در شرايطي قرار داريم كه كمتر در دورههاي قبل شاهد آن بودهايم. چه از لحاظ ترس و وحشت ناشي از ويروس كرونا و چه از منظر اپيدمي شدن آن و تاثيراتي كه براقتصاد جهاني و ارتباطات و تعاملات اجتماعي و بهداشت شهروندان دارد. به نظرم در اين شرايط قبل از هر چيز بايد عمق عوارض و تبعاتي كه اين حادثه ميتواند براي جامعه و خانوادهها داشته باشد را براي مردم تبيين كرد. چون واقعا و بدون تعارف، ابتلا به اين ويروس ميتواند تا حد مرگ انسان را به نابودي بكشاند. آن هم در شرايطي كه براساس اعلام نظر بيانشده، طي 6 ماه تا يكسال آينده درماني نخواهد داشت. بنابراين به جز محدود كردن مراودات و قطع چرخه انتشار آن چارهاي وجود ندارد. از سويي در طول تاريخ ثابت شده كه كشور ما از لحاظ امكانات مقابله با بحرانهاي مختلف – حداقل در ابتداي وقوع آن – بسيار ضعيف است. يعني در روزهاي ابتدايي وقوع يك حادثه وضعيت امدادرساني و مديريت بحران به شدت ضعيف است تا اينكه كمكم اوضاع آرام شود و بتوانيم كمي بر شرايط مسلط شويم. نمونههاي آن هم بسيار است. از زلزلههاي خوي و جويبار تا سيل جنوب كشور.
ضمن آنكه در مورد بحران كنوني، امكانات بهداشتي كشور هم به شدت محدود است و روند درمان مبتلايان نيز با وجود تمامي ادعاهايي كه مطرح ميشود، چندان مناسب نيست. وقتي به اين شرايط تحريمها را نيز اضافه كنيم، نتيجه اين ناهماهنگيها و كمبود امكانات همين كند شدن سرعت خدماترساني به شهروندان مبتلا ميشود كه در حال حاضر با آن دست به گريبان هستيم.
درست مثل الان كه حتي الكل هم در بازار يافت نميشود؟
دقيقا. مردم حق دارند كه از خودشان بپرسند با وجود توليد اين همه الكل همچنين كشف هرروزه انبارهاي احتكار شده باز هم هنوز در مغازهها الكل و وسايل ضدعفونيكننده و شويندههاي دست و.... يافت نميشود. ضمن آنكه نبايد به آمار كاهشي تعداد مبتلايان در چند روز گذشته هم چندان دل خوش كرد. چرا كه در ووهان چين هم در يك برههاي آمار مبتلايان كاهش پيدا كرد ولي طي چند روز دوباره و اينبار با شدت بسيار بيشتري اوج گرفت. بنابراين در چنين شرايطي، بهترين راهكار، خودمراقبتي و بهترين خودمراقبتي هم در منزل ماندن است. با اين وجود شاهديم كه هنوز در برخي نقاط و برخي شهرها، همچنان شور و هيجان نوروز و عيد در شهرها ديده ميشود و مردم براي خريد در مراكز خريد تردد دارند. اين نشان ميدهد كه مردم هنوز قرنطينه خانگي را چندان ضروري نميدانند! درحالي كه رسانهها و مسوولان بايد تلاش كنند تا با هشدارهاي منطقي سطح آگاهي شهروندان را بالا ببرند و آنها را متقاعد كنند كه «بايد» در منازل خود بمانند.
بهخصوص آنكه ما با تعطيلات دو هفتهاي نوروز مواجهيم ...
بله و اينكه ما شرقيها به خصوص ما ايرانيها عادت به صحبت و معاشرت رودرو و حضوري داريم و نوروز برايمان از اهميت زيادي برخوردار است. اما بايد در نظر داشته باشيم كه هم اينك در شرايط حساسي قرار داريم و ديد و بازديدهاي نوروز ميتواند به فاجعهاي ملي بدل شود. به خصوص آنكه بزرگترها و افراد مسن خانواده به شدت در برابر اين ويروس آسيبپذيرند. بنابراين به نظر ميرسد در نوروز امسال بايد يك تغيير در الگوهاي رفتاري خودمان داشته باشيم. چون براساس تمام اعتقادات مذهبي و انساني، حفظ جان انسانها بر هر چيزي مقدم است. خوشبختانه در مورد ويروس كرونا، تمامي بزرگان ديني و علمي هم صدا معتقدند كه بايد مراسمهاي عمومي مانند نمازهاي جمعه و جماعات و... تعطيل شود. درست به همين دلايل بايد در خانه بمانيم و باز در چنين شرايطي دولت هم بايد پيشبينيهاي لازم را براي پركردن اوقات فراغت شهروندان داشته باشد.
عدهاي معتقدند كه دليل سرپيچي مردم علاوه بر اينكه در خانه خسته ميشوند اين است كه مردم نسبت به سخنان مسوولان كمي بياعتماد شدهاند.
واقعيت اين است كه در كشورهاي درحال توسعه و همسايه معمولا دولتها كارآمدي لازم را براي مواجهه با اين گونه بحرانها ندارند. در چنين شرايطي شايد بهترين گزينه اين باشد كه دولتها از نهادهاي مردمي كه پتانسيلهاي لازم را براي مواجهه با كشورها دارند، براي رويارويي با بحرانها استفاده كنند. به خصوص در ايران كه شاهد مديريتي ناكارآمد دولتي هستيم اين ميتواند بهترين راهكار باشد. خوشبختانه اعلام شده كه قرار است بعد از فروكش كردن توفان كرونا، به جاي نوروز تعطيلاتي دو هفتهاي براي مردم در نظر گرفته شود تا بتوانند سفر بروند و استراحتي بدون استرس داشته باشند. پس عقل سليم حكم ميكند كه در چنين شرايطي در خانهها بمانيم.
ولي هنوز سوال اول من بيپاسخ مانده است. اينكه در شرايط كنوني، مردم چگونه بايد روزها و بلكه شايد هفتهها درخانه بمانند و خودشان را سرگرم كنند؟
به نظرم شايد ضروريترين كاري كه بايد در اين برهه انجام شود اين است كه آموزشهاي زيرساختي براي شهروندان در نظر گرفته شود. مثل آموزش مهارتهاي زندگي و ارتباط اعضاي خانواده با هم. چون يكي از جديترين مشكلاتي كه ممكن است در قرنطينه خانگي پيش بيايد اين است كه تنشهاي بين والدين و بچهها شدت خواهد گرفت. در كنار اين آموزشها بايد ابزارهايي كه ميتواند آدمها را در كنار هم قرار دهد نيز فراهم باشد.
يعني نيازي به تدوين برنامههاي سرگرمكننده براي مردم نيست؟!
چرا... به هر حال فكري هم براي سرگرمي مردم بشود. آن هم به صورت فوري. به نظر ميرسد كه صدا و سيماي ما با وجود داشتن پتانسيل لازم، اراده كافي براي ساخت برنامههاي فوري و نشاطآور و روحيهبخش و سرگرمكننده را ندارد! چون تنها كاري كه در طول اين مدت كرده پخش فيلمها و سريالهاي چند ده سال قبل بوده است! در حالي كه ما اين همه شبكه داريم كه اگر هركدام حتي چند برنامه هم بسازند، با كشكولي از برنامههاي جذاب و سرگرمكننده مواجه خواهيم بود. البته بايد سلايق مختلف هم در اين برنامهها مد نظر قرار گيرد. به نظرم ستاد ملي بحران كرونا بايد در اين زمينه هرچه زودتر فكري كند و صداوسيما را وادار به جهشي بزرگ در خطمشي و رويه آن كند. همچنين نبايد از پتانسيل بسيار عظيم فضاي مجازي هم غافل ماند. چون اكثر مردم در طول اين سالها به خوبي با فضاي مجازي آشنا هستند و همين ميتواند فضاي مجازي را به بهترين و قويترين ابزار رسانهاي موجود براي انتقال آموزشهاي لازم همچنين سرگرمي مردمي كه در خانههايشان ماندهاند بدل كند. البته اين اقدامات و وعدهها بايد واقعي باشد و مثمرثمر. نه مثل وعده اختصاص اينترنت رايگان به شهروندان كه تنها دستاوردش كندشدن سرعت اينترنت بود. در عوض اگر به خوبي گام برداريم ميتوانيم اين تهديد را به فرصتهاي خوبي تبديل كنيم. فرصتي براي اعتمادسازي بين افكار عمومي و دولت، تقويت بنياد خانوادهها و از همه مهمتر ارتقاي سطح بهداشت و سلامت جامعه.
خوشبختانه در مورد ويروس كرونا تمامي بزرگان ديني و علمي هم صدا معتقدند كه بايد مراسمهاي عمومي مانند نمازهاي جمعه و جماعات و... تعطيل شود درست به همين دلايل بايد در خانه بمانيم و باز در چنين شرايطي دولت هم بايد پيشبينيهاي لازم را براي پركردن اوقات فراغت شهروندان داشته باشد.