راز تازگي «خراسانيات»
شايد باور نكنيد كه حتي «نينوا»ي آقاي حسين عليزاده را هم قبول نداشتند. در چنين شرايطي بود كه آقاي مشكاتيان جلساتي را در خانه خود ترتيب ميدادند كه در واقع حكم نهاد و كانون نداشته ما را داشت. پنج، شش نفر بوديم و گاهي افراد ديگري هم ميآمدند. مثلا يادم هست كه يك بار خدابيامرز آقاي منصور سينكي هم بودند. يا مثلا آقاي كيوان ساكت و ديگران. من، اردشير، ارژنگ و خود آقاي مشكاتيان ثابتهاي گروه بوديم و در آن گروه هم مانديم. كارهايي مثل «دستان»، «مركبخواني»، همين «خراسانيات» و ... محصول آن دوره هستند. طرح اوليه «خراسانيات» را خود آقاي شجريان پيشنهاد دادند. گفتند بياييد كاري هم براي خراسان انجام بدهيم. به هر حال ايشان و آقاي مشكاتيان خراساني بودند. شعرها را هم آقاي شجريان انتخاب كردند و ضبط كرديم. اگر اشتباه نكنم آقاي شجريان به پرويز گفته بودند كه بهتر است يك دوتارنواز خراساني هم در اين كار باشد كه بنا به دلايلي نشد، كار هم به دلايلي ديگر منتشر نشد تا امسال كه به همت همايون عزيز و ديگران تدوين و آماده انتشار شد. البته كار قدري نسبت به آن نسخه اوليه تغيير دارد. كار، كار قابلاعتنايي است. همانطور كه اگر يك دوتارنواز خراساني هم با ما بود، باز هم كار مهم و قابلاعتنايي ميشد اما با حال و هوايي ديگر. سراسر خراسان پر است از نوازندگان و گروههاي بسيار خوب و ارزشمند كه ميتوانستند به گروه بپيوندند كه نشد. بخشي از دلايل آن قطعا به عدم حمايت مسوولان برميگردد؛ مسوولاني كه در قبال موسيقي و نيازهاي آن كفايت لازم را نداشتند؛ اختلافات خيليخيلي جزيي ميان آقايان شجريان و مشكاتيان هم بيتاثير نبود. كار بعد از 30 و اندي سال كماكان تازه و با طراوت است چون هنر اگر هنر واقعي باشد، همواره تازه است و هيچوقت كهنه نميشود. هنر و بهطور مشخص موسيقي با عواطف آدمي سر و كار دارد و اگر كارش را درست انجام بدهد، همواره پاسخگوي نيازهاي اين احساسات و عواطف انساني خواهد بود.