تاريخ چندهزار ساله ايران
مرتضي ميرحسيني
سال 1996 ريچارد كورتيس مقاله نسبتا مفصلي درباره ايران براي شماره آوريل مجله واشنگتن ريپورت نوشت و در آن تاريخ طولاني كشور ما را مرور كرد. نوشت كه سابقه تاريخي ايران حداقل به 5 هزار سال پيش ميرسد، هرچند شواهد باستانشناسي ما را تا ده هزار سال هم عقب خواهند برد. نشانههايي از حيات قبايل شكارچي در ارتفاعات اين سرزمين به جاي مانده است كه به زماني قبل از آخرين يخبندان بزرگ برميگردد. اما زندگي يكجانشيني از هزاره پنجم قبل از ميلاد شروع شد و نخستين جوامع كشاورزي در آن زمان شكل گرفت. اين جوامع با مردم بينالنهرين باستان، يعني سومريها ـ كه نخستين شهرهاي جهان را پايهگذاري و نيز خط ميخي را ابداع كردند ـ پيوندهاي مشتركي داشتند و شايد حتي ميتوان گفت كه از يك اصل و ريشه بودند. اين حرف، فراتر از گمانهزنيها و تكيه صرف بر حدس و تخمين است، زيرا ابزارهايي كه آنان براي كشاورزي به كار ميبردند و نيز وسايل پخت و پز كه از خود به جاي گذاشتند، شباهت حيرتانگيزي با نمونههاي سومري دارد. نقش و نگارهاي روي سفالهاي دو منطقه هم گواهي است بر مجموعهاي از باورهاي مشترك درباره زندگي و مرگ و آفرينش. اين مردم با ترك زندگي متكي به شكار، شيوه آباد كردن زمين و رام كردن حيوانات را آموختند و رفتهرفته به جوامعي متمدنتر تبديل شدند، شهرها و عبادتگاههاي خودشان را ساختند و با همسايگان غربي و احتمالا شرقيشان در جنگ و تجارت روبرو شدند. گروهي از همين اقوام و قبايل بودند كه تمدن شكوهمند و بادوام ايلام را پايهگذاري كردند و شهر شوش را كه بيشك يكي از بزرگترين و زيباترين شهرهاي آن روزگار بود ساختند. فرهنگ و سنتهاي ايلامي چند هزار سال دوام يافت و بعد براي قبايل نورسيدهاي و نيمهبدوي كه آريايي خوانده ميشوند به ميراث ماند. ابتدا مادها و بعد از آنان پارسها دولتهايي در ايران برپا كردند. كوروش بزرگ حدود نيمي از جهان متمدن را فتح و مطيع كرد و دولتهاي باستاني آن عصر را يكي بعد از ديگري فروشكست. اما شوش، آن شهر بزرگ قديمي همچنان اهميت و اعتبار خودش را حفظ كرد و يكي از مراكز قدرت و ثروت شاهنشاهي پهناور پارسها شد. حكومت پارسها كه آن را شاهنشاهي هخامنشي ميناميم بيشتر از دو قرن طول كشيد و بعد در حمله اسكندر خاتمه يافت. از اسكندر و جانشيان او و دولت سلوكي كه بگذريم، دو سلسله ديگر از شاهان در عصر باستان، پيش از گسترش و برتري اسلام بر ايران فرمانروايي كردند. اولينشان اشكانيان بودند كه نزديك به پانصد سال در قدرت باقي ماندند و بعد ساسانيان جاي آنان را گرفتند و بيش از چهار قرن سلطنت كردند. با ورود اسلام و سقوط شاهنشاهي ساساني، ايران به بخشي از جهان اسلام تبديل شد و آن استقلال سياسي خود را از دست داد. اما ايرانيان، با اتكا به فرهنگ چندهزار ساله خود در شكلگيري تمدن جديد كه آن را تمدن اسلامي ميناميم نقش موثر و بسزايي داشتند. كورتيس در ادامه مقاله خود از برخي امارتها و خاندانهاي دوره اسلامي نام ميبرد و مقاله خود را با مرور گذراي تاريخ ايران تا پايان دوره «ديكتاتوري نظامي پهلوي» ادامه ميدهد. ناگفته نماند كه مجله واشنگتن ريپورت آن ميدلايست افرز، از سال 1982، سالي 8 شماره منتشر ميشود و چنان كه عنوانش هم نشان ميدهد به مسائل ديروز و امروز منطقه آسياي غربي ميپردازد. ريچارد كورتيس، نويسنده اين مقاله هم كارمند سابق وزارت خارجه امريكا بود و بعد از بازنشستگي يكي از دبيران مجله واشنگتنريپورت شد. او زمستان 2013 از دنيا رفت.