مروري بر فيلمها و سريالهايي كه به زندگي امام خميني(ره) پرداختهاند
حديث بيقراري ما
گروه هنر و ادبيات
نگاه به ابعاد و زواياي مختلف زندگي
امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بيش از هر چيزي اين نكته را به ذهن متبادر ميكند كه اين شخصيت برجسته تاريخ معاصر كشورمان از جنبههاي گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، فلسفي قابل تحليل، بررسي و كنكاش است و به لحاظ دراماتيكي هم قدرت پرداخت تصويري بالايي دارد، تاكنون هم فيلمها و سريالهاي زيادي در جهت شناساندن وجه تاريخي يا سياسي و اجتماعي اين شخصيت فقيد ساخته شده كه هر كدام به نوعي معرف گوشهاي از زندگي او بودهاند ولي بعضي مثل «فرزند صبح» آنقدر پرحاشيه بودند كه فيلم هنوز اكران نشده را ميشناسند تعدادي هم به دلايل مختلف مهجور مانده و نتوانستند با مخاطبان ارتباط بگيرند.
در گزارش پيش رو مروري داريم بر تعدادي از فيلمها و سريالهايي كه در اين باب ساخته شده و ضمنا آثار قابلتوجهي هم به لحاظ كيفي مضموني به شمار ميروند.
فرزند صبح
مهمترين فيلمي كه در همه اين سالها بهطور مستقيم به زندگي حضرت امام (ره) پرداخته و در اذهان مخاطبان باقي مانده «فرزند صبح» است؛ فيلمي سينمايي به كارگرداني و نويسندگي بهروز افخمي كه به زندگي امام خميني (ره) در دوران كودكي تا هفت سالگي ميپردازد و بخشي از آن نيز به دستگيري او در پانزده خرداد ميپردازد. اگر بگوييم «فرزند صبح» يكي از پربحثترين فيلمهاي كارنامه افخمي بوده است، بيراه نگفتهايم.
نزديك به دو دهه از ساخته شدن «فرزند صبح» ميگذرد درحالي كه نسخه اوليه اين فيلم پس از كش و قوس فراوان در جشنواره بيست و نهم به نمايش درآمد و كارگردان هم اصرار داشت نسخه به نمايش درآمده متعلق به او نيست و براي قضاوت درباره اين اثر بايد در انتظار نسخه نهايي تدوين ماند و به شكل كاملا غافلگيركنندهاي سال گذشته از نسخه نهايي آن در حضور جمعي از منتقدان و اهالي سينما رونمايي شد و با استقبال بالاي آنها هم مواجه شد اما عجيب اينكه بعد از گذشت يك سال از نسخه نهايي هم اين فيلم رنگ پرده نمايش را به خود نديد. افخمي درباره زمان نمايش اين فيلم به «اعتماد» گفت: قرار است بعد از پايان تعطيلات كرونايي سينماها، با دو يا سه سينما تمام سانس در تهران و يك سينما در مشهد و يك سينما هم در اصفهان «فرزند صبح» را اكران كنيم. اواخر تابستان هم آنلاين نمايش داده ميشود.»
در اين فيلم عبدالرضا اكبري نقش امام خميني در ميانسالي، محمدرضا شريفينيا نقش سيداحمد خميني و هديه تهراني نقش دايه امام خميني را ايفا ميكنند و بازيگران ديگري همچون محمدعلي كشاورز، آتيلا پسياني، اليكا عبدالرزاقي و فرهاد قائميان نقشهاي ديگر را بازي ميكنند.
صنوبر
يكي ديگر از فيلمهايي كه به گفته كارگردانش به صورت مستقيم به ابعاد مختلف زندگي امام راحل ميپردازد «صنوبر» به كارگرداني مجتبي راعي است. راعي سالها پيش در مورد چگونگي ساخته شدن اين فيلم معتقد بود كه نسخه سينمايي و سريال «صنوبر» نزديكترين كار به زندگي حضرت امام (ره) است: «ما براي تحقيق از آقاي مرادينيا كه اهل خود خمين بود بهره گرفتيم و او با تمام كساني كه از هنگام بچگي امام را ديده بودند مصاحبه كرده بود و از شخصيتهاي معاصري مانند كمرهاي تحقيقات زيادي انجام داده بود.» راعي معتقد بود در اين كار دروغ نگفته و از چيزهايي هم چشمپوشي نكرده و چيزي را هم غلو نكرده و تاريخ را در اين فيلم به صورت سادهاي براي مخاطب روايت كرده است.
«صنوبر» با فيلمنامهاي از مجتبي راعي و منصور ابراهيمي سال 81 در بخش مسابقه سينماي ايران بيست و يكمين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد. داستان اين فيلم در زمان جنگ جهاني اول در منطقه كمره است كه ناامني و اشغال اجنبي آنجا را فراگرفته است. پسري به نام روحالدين اين شرايط را تجربه ميكند. به تعبيري ديگر اين فيلم، سريال دوران نوجواني زندگي
امام خميني (ره) را به تصوير ميكشد و تاثيرات جنگ جهاني اول و ورود قواي روس و انگليس به ايران را بر زندگي امام (ره) و انقراض سلسله قاجار و شورشهاي بين سالهاي 1290 تا 1325 را نشان ميدهد. در «صنوبر» حسين محجوب، پريوش نظريه، محمود جعفري، محمود پاكنيت، جعفر دهقان و جهانگير الماسي به ايفاي نقش پرداختند.
سالهاي حادثه
سريال «سالهاي حادثه» به كارگرداني سعيد چاري كه پيشتر به عنوان يك فيلم ويديويي بلند در جشنواره بينالمللي فيلم كودك و نوجوان شركت كرد يكي از مجموعههاي تلويزيوني است كه سازندگان آن تلاش كردند بهگونهاي ديگر به معرفي شخصيت امام بپردازند. داستان اين مجموعه درباره احمد علي، كودكي 10 ساله است كه پدرش در درگيريهاي اوايل انقلاب ناپديد شده است. او در يكي از روستاهاي ايران زندگي ميكند و عاشقانه امام(قد) را دوست دارد و يكي از آرزوهايش اين است كه امام را از نزديك ملاقات كند.
هر فصل از اين سريال روايتگر يك مقطع تاريخي است و نقطه اتصال اين سه فصل يك كاراكتر واحد به نام احمد علي است كه در سالهاي انقلاب به دنيا ميآيد و در 9 سالگي با ارسال نامهاي به امام، از علاقه قلبي خود براي ديدار ايشان ميگويد. او به دعوت امام به تهران ميآيد اما به دليل فوت امام خميني (ره)، ديدار در جماران ميسر نميشود. احمد علي در فصل سوم سريال كه در دهه 90 ميگذرد به يك دانشمند هستهاي تبديل شده و در جبهه مقابله با تحريمهاي غرب حضوري فعال دارد. سريال «سالهاي حادثه» از توليداتي است كه در راستاي معرفي بنيانگذار جمهوري اسلامي براي رده سني كودكان و نوجوانان توليد شده است. به نظر ميرسد دستمايه تحقيقي و پژوهشي اين سريال كتابي بوده كه تمام دستخطهاي
امام خميني (ره) زماني كه به نامههاي كودكان و مردم جواب ميدادند در آن موجود است. در اين سريال مخاطبان با چهره امام خميني (ره) در دوران كهنسالي هم مواجه ميشوند. اين سريال در گروه كودك و نوجوان شبكه پنج سيما و در سه فصل توليد شد.
سريال «روحالله»
اين مجموعه به صورت اپيزوديك با داستانهاي مستقل و براساس خاطرات واقعي نزديكان و افرادي كه به ديدار حضرت امام خميني (ره) ميآمدند توسط سعيد نعمتالله نوشته شده بود و كارگرداني آن را راما قويدل به تهيهكنندگي محمدرضا شفيعي به عهده داشت. البته بخشي از اين مجموعه به حال و هواي انقلاب وابسته و دربرگيرندگي زماني و مكاني متنوع در آن لحاظ شده است. اما يكي از مهمترين ويژگيهاي سريال «روحالله» پرداختن به قصههاي ساده است كه در خانوادههايي بسيار معمولي رخ ميدهد و خود همين مساله باعث ميشود طيف گستردهتري از مخاطب با اين اثر همذاتپنداري كند. محمد كاسبي، انوشيروان ارجمند، عنايتالله شفيعي، مهدي صباغي، سعيد داخ، رحمان باقريان، حميدرضا هدايتيراد، شيوا ابراهيمي، داريوش سليمي، عليرضا زمانينسب، افشين نخعي، نويد خداشناس، سعيده عرب و... از جمله بازيگران اين سريال هستند.
مستند روحالله
همچنين اواسط دهه 80 فيلم مستندي درباره زندگي امام خميني (ره) از دوران تولد تا زمان وفات او به كارگرداني «محمد دبوق» فيلمساز لبناني و در شبكه ماهوارهاي المنار لبنان ساخته شد. نام كامل اين مستند «خميني روح خدا - فرمانده كل قوا» است. «محمد دبوق» مستندساز لبناني به همت شبكه المنار لبنان اين مستند 10 قسمتي را ساخته است، سبك و سياق اين اثر يادآور مستندهاي بينالمللي شخصيت محوري است كه معمولا در آنها جزييات كامل و جنبههاي مختلف زندگي يك شخصيت مورد توجه قرار ميگيرد. هر قسمت از اين مجموعه يك موضوع مستقل دارد. مستند روحالله اولينبار در سال ۱۳۸۶ از شبكه سه سيما پخش شد و در سالهاي اخير بارها تكرار داشته است. بعضي منابع درباره ويژگيهاي اين مستند نوشتهاند: «پژوهش دقيق و نگاه ريزبينانه حاكم بر ساخت اين اثر، مستند روحالله را به اثري با استانداردهاي بينالمللي تبديل كرده كه حتي براي مخاطبان غيرايراني هم جذاب و ديدني است.
ابعاد دراماتيك شخصيت امام
پرداخت به موضوع زندگي رهبران سياسي بزرگ دنيا، يكي از مهمترين علايق فيلمسازان در همه جاي دنياست و زندگي اغلب اين افراد هم ويژگيهاي برجسته دارد، باتوجه به كاريزماي بالاي اين شخصيتها در انتهاي اين گزارش نكتهاي كه قابل طرح است اينكه آيا ميزان توليدات مربوط به اين شخصيت برجسته و بزرگ تاريخ كشورمان كم نيست؟ اين درحالي است كه چه از زماني كه امام خميني تحصيلات ابتدايي و مقدماتي را در نوجواني و آغاز جواني در مكتب محلي و مدرسهاي در خمين آغاز كرد و بعد در حوزه علميه به تحصيل فقه، فلسفه اسلامي و عرفان ميپرداخت و چه آن دوراني كه او رسما به مبارزه با سياستهاي محمدرضا پهلوي پرداخت يا حتي زمان مراسم خاكسپاري او كه با حضور بيش از ۱۰ ميليون نفر كه در حدود يكششم جمعيت آن زمان ايران را شامل ميشد كه در كتاب ركوردهاي گينس به عنوان شلوغترين تشييع جنازه تاريخ ثبت شده بود، اين اتفاقات به نظر آنقدر دراماتيك ميآيد كه سازنده اثر نيازي به درامپردازي و تخيل هم نداشته باشد و صرفا اندكي تلاش ميتواند تضمينكننده ساخت اثري موفق و تماشايي باشد. هوشنگ گلمكاني از منتقدان سينماي ايران در همين راستا معتقد بود: «موضوعات حساسي كه عده زيادي خود را متولي آن ميدانند باعث ميشود تا عدهاي از فيلمسازان به دليل التهاب موجود در اين موضوع سراغش نروند. از آنجايي كه موضوع زندگي امام راحل مساله سياسي و بهروز است فيلمسازان چطور ميتوانند سراغ اين موضوع بروند؟ البته كه كسي براي پرداخت چنين موضوعاتي منع نشده؛ اما اتفاقهايي كه حول نمايش چنين فيلمهايي ميافتد باعث ميشود كه فيلمسازان سراغ اين موضوعات نروند.»
قاسم قليپور تهيهكننده فيلم «آتش سبز» هم به سوره سينما گفته بود، پرداخت شخصيتهاي برجسته هر كشور كار هر كسي نيست و بايد توسط افراد داراي تخصص صورت بگيرد. او همچنين معتقد بود از آنجايي كه در عصر قهرمانهاي بزرگ بهسر ميبريم ما ايرانيان درباره نمايش قهرمانهاي كشورمان كمي خست به خرج ميدهيم و از پيشينه تاريخي خودمان كمتر حرف ميزنيم: «ما تعلق خاطرهايمان را پراكنده ميكنيم و بقاي خودمان را در كم ديدن هموطنان خود ميبينم و چشممان به قهرمانهاي بزرگ دنياست اما يك خودباختگي عامي در همه زمينهها در ما وجود دارد كه باعث ميشود قهرمانهاي كشور خودمان را نبينيم و از بالندگيهاي تاريخي خودمان حض نبريم، چراكه نگاه طايفهاي داريم؛ اين درحالي است كه بايد براي ستايش از بزرگان ادبيات، تاريخ و سياستمان نگاه غيرحزبي داشته باشيم اما ما در همه زمينهها چشم به راه دور داريم و خودمان را نميبينيم.»