جاي خالي مشاوران مدرسه در گفتوگو با رييس اداره روابط عمومي آموزش و پرورش استان گيلان
6 هزار دانشآموز، 2 مشاور، يك رومينا
گروه اجتماعي| در سراسر استان گيلان، آموزش و پرورش 765 معاون پرورشي، 324 مربي پرورشي و 403 مشاور دارد. اين عددها البته در مناطق و بخشهاي مختلف استان سرشكن ميشوند و بعد وقتي نوبت به مناطقي كمتربرخوردار ميرسد اين سهم گويا ناگهان كاهش قابل ملاحظهاي پيدا ميكند، مثال؟ منطقه حويق از توابع تالش. اين همان منطقهاي است كه در روزهاي اخير خبرها و عكسهايش دست به دست در خبرها و فضاي مجازي گشت و قلب بسياري از خوانندگان اخبارش را در هم شكست. اين همان منطقهاي است كه دانشآموز پايه هشتم دبيرستان شهيد پورحنيفه سفيدسنگان لمير در آنجا به دست پدرش به قتل رسيد؛ زادگاه و مدفن رومينا اشرفي. مجيد عليپور، رييس اداره روابط عمومي اداره كل آموزش و پرورش استان گيلان ميگويد كه منطقه حويق چندي است كه از تالش مستقل شده و حالا اگر به عنوان منطقهاي جداگانه در نظر گرفته شود، سهمش از مشاوران و معاونان پرورشي بسيار ناچيز است. «صرفا دو مشاور در منطقه فعال هستند، يك مشاور مرد و يك مشاور زن.» براي چه تعداد دانشآموز؟ «امسال در مجموع بيش از 6 هزار و 200 دانشآموز دارد كه از اين تعداد بيش از 2 هزار و 900 نفر دختر هستند كه يك مشاور دارند. سه مربي پرورشي و 6 معاون پرورشي هم البته در اين منطقه هستند.» از نظر عليپور يكي از دلايل اين ناچيزي حضور مشاوران و مربيان اين است كه معلمان و نيروهاي آموزشي چندان تمايلي ندارند كه كارشان را در اين منطقه ادامه دهند: «بستگي دارد دورافتاده را چه معنا كنيم؛ افراد منطقه را به لحاظ امكانات و اينكه چقدر فرصت براي كسب مزاياي شغلي وجود دارد، ميسنجند و از اين نظر حويق دورافتاده محسوب ميشود و براي همين است كه حتي سياست بوميگزيني هم اينجا خيلي جواب نداد. يعني به محض اينكه بزرگواران اينجا استخدام ميشوند؛ حتي بوميها به هزار بهانه موجه يا غيرموجه درخواست انتقالي براي شهرهاي بزرگتر و برخوردارتر ميدهند. سياست حفظ نيرو هم فعلا به هر علتي خيلي جوابگو نيست.»وقتي جاي خالي مشاوران يا مربي، كسي كه در سطحي از تخصص نسبي در حوزه روانشناسي يا مددكاري برخوردار است در منطقه و مدرسهها خالي است، اگر دانشآموزي مشكلي داشته باشد، مشكلي در خانه كه شايد اولياي مدرسه بتوانند در رفع و حل آن كمكي كنند چه ميشود؟ چه كسي قرار است اين فرصت را در اين به اصطلاح «خانه دوم» فراهم كند تا ملجايي براي دانشآموزان در معرض آسيب وجود داشته باشد؟ عليپور صحبت از طرح نماد را به ميان ميآورد: «طرح نماد در سطح مدارس به اين صورت است كه اگر مدارس مشاور داشته باشند، اين كار تخصصي مشاور است، در غير اين صورت مربي يا معاون پرورشي و اگر نه خود مدير هر ماهه موظف است موارد اينچنيني از خشونت خانوادگي، خداي ناكرده اعتياد، روابط غيرمشروع و حتي قرار گرفتن در معرض خودكشي يا استعمال دخانيات را به صورت جدول آماري بفرستد. بعد از بررسي اين موارد اگر احتمال بدهند كه دانشآموزي از مرحله آسيب رد شده و در معرض رفتار پرخطر قرار دارد، اينها را به مشاوران مستقر در ادارهها ارجاع ميدهند. آن دو مشاوري كه گفتم در منطقه حويق هستند، موظفند روزهاي خاصي در اداره حاضر باشند تا اگر دانشآموزي به اداره ارجاع داده شد، بتوانند خدمات مشاورهاي ارايه دهند. بعد اگر به هر دليلي از نتيجه كار راضي نبودند، ميفرستند به مراكز مشاوره كه بزرگتر هستند و مشاوران باتخصص و تجربه بالاتري دارند.» اين مراتب و مراحل روي كاغذ البته در دنياي عمل، در مناطق مختلف و بسته به ميزان اهميت دادن يا ندادن به موارد آسيبزاي ميان دانشآموزان تفاوت دارد. عليپور خودش ميگويد شايد به عنوان كارمند دولت نبايد اين حرف را بزند اما به نظرش اين طرح آنچنان هم كه بايد پاسخگوي نياز نبوده: «به نظر ميرسد خيلي طرح موفقي نيست، اگر ميبود بايد حداقل تاثير محدودش را در آمارها ميديديم. اما تجربه ثابت كرده بهرغم تلاشهايي كه ميشود آنچنان كه شايد و بايد نتيجه مثبت ديده نشده. علت را بايد متخصصاني كه اينها را بررسي ميكنند، بگويند من صرفا دارم از مشاهدات خودم ميگويم.»
ميگويند رومينا شاد بود
روز يكشنبه، پس از برگزاري مراسم هفتم رومينا، جمعي از مسوولان آموزش و پرورش استان به بازديد مدرسه رفتند: معاون پرورشي و تربيتي اداره كل، رييس اداره مشاوره اداره كل و رييس منطقه. همين جمع براي فاتحهخواني سر مزار او هم حاضر شدند. بازديد ديرهنگام از دانشآموزي كه بنا بر شواهد در خانه پدري امنيت نداشته است، اما مسوولان به نقل از اولياي مدرسه ميگويند كه شواهد اين ناامني خانه را در مدرسه نديده و حدس نزده بودند. عليپور توضيح ميدهد: «اين مدرسه از مدارس عشايري استان به شمار ميرود. وقتي ميگويم عشاير البته خيلي ذهنتان طرف مناطق عشايري مركزي و جنوبي كشور نرود، در گيلان تعريف محدودتري دارد. اين مدرسه در كل 10 دانشآموز دارد. يعني مدرسه خيلي شلوغ نبوده كه مثلا بگوييم دانشآموز در يك كلاس 40 نفره از ديد معلم يا مدير دور مانده است.» در اين فضاي كم دانشآموز از قضا معلمها و مدير رومينا رو خوب ميديدهاند، دستكم اين روايتي است كه او از مدير مدرسه دارد. مديري كه گفته با آن دختري كه ميديدند و ميشناختند، باور كل اين ماجرا بسيار دشوار است: «جالب است كه مدير مدرسه ميگويد كه (رومينا) دانشآموز بسيار شاد و شادابي بوده است و با مدير و معلمها رابطه بسيار خوبي داشته و هيچكس باورش نميشده كه اين دانشآموز وارد چنين ماجرايي شود و خانوادهاش چنين واكنشي نشان بدهند.»