• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4667 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۴ خرداد

غلامرضا شريعتي، استاندار خوزستان در تحليل مشكلات متعددي كه گريبانگير اين خطه است، مي‌گويد

تعلل كنيم؛ خوزستان زمينگير مي‌شود

براي بالابردن مشاركت بانوان،پارلمان زنان راه‌انداختيم

سينا قنبرپور 

 

حال خوزستان خيلي وقت است كه خوب نيست. از همان زمان كه صدام خواب‌نما شد و تصور كرد مي‌تواند آن را از تن ما جدا كند تا حالا كه 32 سال از پايان آن جنگي كه او برافروخت پشت سر گذاشته شده است. مردم خوزستان هميشه «بازسازي» شهرهاي جنگ‌زده خود را با ديگر شهرهاي جنگ‌زده خارج از ايران مقايسه كردند. واقعيت اين است كه «بازسازي» شد پروژه ناتمام خوزستان. علاوه بر آن بسياري چيزهاي ديگر هم بر زخم باقيمانده از جنگي كه صدام آغاز كرد، افزوده شد. حالا شنيدن خبر مهاجرت خيلي‌ از خوزستاني‌ها به پايتخت يا ساير نقاط كشور عادي شده است چيزي كه غلامرضا شريعتي استاندار خوزستان درباره‌اش مي‌گويد: «قبلا تصميمات نفت كشور در اهواز گرفته مي‌شد، اهواز محل تصميم‌گيري، تصميم‌سازي و محل فكر بود و تمام سياست‌ها آنجا اتخاذ مي‌شدند. وقتي تمام اينها به تهران برده شدند، اختيارات استان روز به ‌روز كمتر و كمتر شد و علاقه‌مندي به مهاجرت به خوزستان نيز كاهش يافت.» شريعتي يكي از مهم‌ترين مشكلاتي كه خوزستان با آن دست و پنجه نرم مي‌كند را در نبود توسعه منابع انساني مي‌داند و در تحليل ناآرامي‌هايي كه اين خطه مرتب با آن دست به گريبان است، مي‌گويد: «وقتي با كشورهاي منطقه مشكل پيدا مي‌كنيد و اختلاف پيش مي‌آيد، زمين بازي كجاست؟ يزد، اصفهان، تهران؟ زمين بازي و دعوا خوزستان است. اين خوزستان است كه طرف دعوا در آن يارگيري مي‌كند. در درگيري با عربستان، زمين بازي مي‌شود خوزستان و مشخص است كه با شكل‌گيري تنش در منطقه، پيازداغ ماجرا در خوزستان بيشتر مي‌شود. طبيعي است كه در چنين شرايطي حل برخي مشكلات خوزستان، استاني نيستند.» اين ‌زاده بهبهان كه اين روزها علاوه بر آتش‌سوزي جنگل‌هاي خوزستان با صعود شيوع ويروس كرونا در اين خطه هم دست و پنجه نرم مي‌كند و درگير حل و فصل بي‌آبي يكي از بخش‌هاي همجوار مركز استان است مثل «حسن روحاني» ميراث‌دار وضعيتي است كه نمي‌توان همه آن را متاثر از شيوه مديريتي او تلقي كرد. او در پاسخ به اين پرسش كه چرا خوزستان امروز درگير انواع بلاهاست، توضيح مي‌دهد: در هيچ استاني به اندازه خوزستان شاهد دستكاري بشري نيستيم. در اين استان نفت استخراج شده است، پالايشگاه، پتروشيمي و سدهاي عظيم ساخته‌ايم. شريعتي كه تحصيلكرده دكتراي ژنتيك است درست در روزهايي كه محاكمه مديرعامل شركت توسعه نيشكر هفت‌تپه در جريان بود و اتفاقا براي او نيز حاشيه‌ساز شده بود در تحريريه روزنامه اعتماد حاضر شد و به پرسش‌هاي ما پاسخ داد. او در 48 سالگي همچنان از جوان‌ترين استانداران دولت روحاني است و فعاليت سياسي خود را در زمان دولت سيدمحمدخاتمي به عنوان مدير كل سياسي و انتظامي استانداري خوزستان شروع كرد، تاكيد مي‌كند: جايگاه خوزستان براي كشور مانند هواپيمايي در حال خدمت‌رساني است كه اگر به آن رسيدگي نشود، زمين‌گير مي‌شود. بنده بارها گفته‌ام خوزستان در حال زمين‌گير شدن است. گفت‌وگويي كه پيش رو داريد بنا ندارد همه مشكلات خوزستان و همه معضلات پيش روي اين مدير ارشد را بررسي كند اما نقطه آغازي است براي واكاوي مسائل خوزستان.

 

آقاي دكتر شريعتي مردم مي‌گويند كه چرا آقاي شريعتي هميشه در حال ذكر گفتن هستند، اين كار را در زمان ديگري هم مي‌توانند انجام دهند. برخي اتفاقات در خوزستان هست كه لزوما اجرايي نيست و بايد موضع‌گيري مناسبي صورت بگيرد يا حتي اطلاع‌رساني صحيح و مناسبي از زبان شما صورت بگيرد. بنابراين وقتي كه مردم نياز دارند با استاندارشان صحبت كنند، ايشان در حال ذكر گفتن هستند با تسبيح؟

من فكر نمي‌كنم هيچ استانداري به اندازه من حرف بزند و به اصطلاح سياسي - رسانه‌اي باشد. باور شخصي و حريم شخصي افراد بايد محترم شمرده شود و هركس بالاخره يك باوري و يك اعتقادي به صورت شخصي و يك رابطه‌اي بين خود و معبود خود دارد كه بايد محترم شمرده شود. طبق چارچوب اصول ديني اسلامي، اصولي كه ما به آن پايبنديم شامل ذكر گفتن نيز مي‌شود و گاهي ‌اوقات بنده نيز ممكن است ذكر بگويم كه متوجه اين اصول است. من پيش از منصوب شدن به سمت استانداري نيز به اين كار اعتقاد داشتم و حالا هم به اين كار معتقدم و بعدها نيز به اين كار اعتقاد خواهم داشت. به زعم من ذكر گفتن امر درستي است؛ براي سلامت خودم، براي تزكيه خودم و براي مراقبت از خودم ذكر مي‌گويم و هرگز اجازه ندادم اين كار مانعي سر راه وظايفم يا خواسته‌هاي مردم بشود.

سوال مردم اما اين است كه آيا اين امر لازم است؟ آيا ذكر گفتن شما سويه‌اي پوپوليستي ندارد؟

من قبل از اينكه استاندار باشم چه وجه پوپوليستي داشتم؟ من در آزمايشگاه، دانشگاه و در اتاق درس خودم بودم و آنجا نيز همين برنامه را داشتم. اگر من بعد از استاندار شدنم اين كار را انجام بدهم، اين حرف صدق مي‌كند. بنده فكر مي‌كنم اين كار من آسيبي به كسي نمي‌رساند، سودي هم به كسي نمي‌رساند و هيچ اصراري بر پذيرش نظرات و اعتقاداتم توسط شخص ديگري ندارم. اگر جايي لازم باشد، حق مردم و صحبت كردن براي مردم را به ذكر گفتن ترجيح مي‌دهم.

آقاي شريعتي از سال ۹۵ كه در جايگاه استاندار خوزستان قرار گرفتيد تا امروز، چقدر توانستيد يا خواستيد از پتانسيل زنان خوزستان در مناصب مديريتي استفاده كنيد؟

ما سعي كرديم تا حدودي استفاده كنيم، ولي آن طور كه بايد، براي خودمان رضايت‌بخش نبوده است. مثلا بنده فرماندار خانم منصوب كردم كه قبل از اين نداشتيم، شهردار خانم منصوب كردم كه باز هم قبلا نداشتيم، به پيشنهاد وزارت كشور معاون مديركل دفترم را خانم منصوب كردم. اين روند در حوزه‌هاي مختلف ديگر نيز دنبال شد و من سعي داشتم تا حدودي از پتانسيل خانم‌ها - در حدي كه بشود - استفاده كنم. البته اين ميزان كه تا به حال در استان انجام شده مطلوب بنده نيست.

با توجه به اينكه زمان كوتاهي تا پايان دولت دوازدهم باقي مانده خيلي نمي‌توان انتظار اقدامات چشمگير در اين زمينه داشت. اما يكي از مشكلات خوزستان پايين بودن نرخ مشاركت سياسي زنان است. به‌ طوري كه از ابتداي شكل‌گيري مجلس شوراي اسلامي تا حالا هيچ خانمي موفق نشده است از خوزستان به مجلس راه پيدا كند. در اين زمان باقي ‌مانده تا پايان دولت دوازدهم به نظر شما چقدر مي‌توانيم اين بحث مشاركت سياسي زنان را توسعه بدهيم؟

مشاركت سياسي زنان در استان خوزستان چندان بد نبوده است، اما به عنوان اينكه زنان كانديداي مجلس باشند و انتخاب بشوند، گفته شما صحيح است. البته در شوراهاي شهرمان خير اما در بحث نمايندگان مقداري نقص داشتيم. ما هم سعي‌مان بر اين امر هست و به اين منظور، پارلمان زنان را شكل داديم در استان مجمع زنان را شهر به شهر و استاني راه‌اندازي كرديم و سعي داشتيم تا يك انسجام و يك كار سازمان يافته‌اي را زنان انجام بدهند.

به نظر بنده كارهاي خوبي با محوريت اداره كل امور بانوان استانداري در اين زمينه صورت گرفته كه به تدريج رشد خواهد كرد و اين مطالبه‌گري در حال سامان‌ يافتن و شكل‌گيري است. فكر مي‌كنم در اين چند سال هم اين امر سرعت گرفته و حضور زنان در خوزستان چشمگير و چشمگير‌تر شده است.

آيا تاكنون برنامه‌اي داشته‌ايد در نقاطي كه مصائب بيشتري داشته و نام آنها در خبرهاي منفي آمده مانند ماهشهر يا غيزانيه كه حالا صداي مشكلات مردمانش را مي‌شنويم، از ظرفيت زنان در مديريت و به منظور پيشبرد و بهبود نحوه انجام امورات بهره بگيريد؟

برخي مناطق و شهرها با توجه به سنت‌هاي مرسوم در خوزستان، هنوز قدري با اين نوع نگاه سازگاري ندارند و اين مسائل بايد اصلاح شود. پيش از اين در ماهشهر بخشدار زن داشتيم، اما در غيزانيه نه. البته بايد در نظر داشت كه زمان زيادي از بخش ‌شدن غيزانيه نمي‌گذرد. ما مقداري ملاحظات داشتيم كه نتوانستيم در غيزانيه از بخشدار زن استفاده كنيم، اما اگر شخص خانم مناسب اين كار پيدا شود ما مشكلي در استفاده از ايشان نداريم.

خاطرتان هست كه آقاي خاتمي ابتكار عملي به خرج دادند و در آن فضاي مردسالار سيستان و بلوچستان در دولت دوم خود، خانم ريگي را به عنوان بخشدار مركزي چابهار منصوب كردند كه اين كار يك تابوشكني بود. فكر مي‌كنيد كه شما هم بتوانيد در دوره مديريت خود چنين كاري را انجام بدهيد؟

ما هم در در يك منطقه‌اي مثل كارون كه آنجا هم منطقه مردسالاري است، خانوم خنفري را بخشدار كرديم و سپس ايشان به سمت فرمانداري منصوب شدند. ما اين مسير را تا حدودي طي كرده‌ايم.

در دو، سه ‌هفته اخير بحث آتش‌سوزي‌ جنگل‌هاي خوزستان مطرح بوده است. چرا ناگهان ماجراي آتش‌سوزي در جنگل‌هاي خاييز اين همه پيچيده شد؟ گفته مي‌شود كه مي‌توانستيد همان پنجشنبه اول خرداد با اعزام نيرو اين ماجراي آتش‌سوزي را حل كنيد، اما بالگرد ارسال نشد و صحبت‌هاي ضد و نقيض زيادي در مورد ارسال بالگرد آبپاش منتشر شد. مخصوصا اينكه گفته مي‌شد فرماندار بهبهان مي‌توانستند سريع‌تر عمل كنند.

چه كسي مي‌گويد كه فرماندار بهبهان دير عمل كرده است؟ من در همان ساعات اوليه با ايشان در تماس بودم و ايشان در همان ساعات اوليه در نزديكي محل حادثه حضور داشتند و نيروها را هدايت كردند و به كوهنوردان تضمين دادند از طرف خودشان كه هيچ مشكلي براي آنها پيش نمي‌آيد.

اما آقاي دكتر، فعالان محيط زيست صحبتي برخلاف صحبت‌هاي شما مي‌كنند.

نه؛ آنچه من مي‌دانم و براساس آنچه من در تماس بودم و فهميدم، اين روايت صحيح است. بالاخره در يك روز چهار نقطه دچار آتش‌سوزي شدند؛ جنگل‌هاي خسرج، جنگل‌هاي گوتوند، جنگل‌هاي انديكا و لالي و جنگل‌هاي خاييز و بهبهان. بنده آنلاين با تمام مسوولان اين نواحي ارتباط برقرار كردم و پيگير بودم. در نخستين تماس من با فرماندار بهبهان ايشان اظهار كردند كه در محل حادثه حضور دارند و در حال فعاليت با تمام نيروها هستند. حالا اينكه بين فعالان محيط زيست يك مقداري اختلاف استاني شد، مثلا فعالان كهگيلويه و بويراحمد مي‌گفتند كه اگر بهبهان سريع‌تر عمل مي‌كرد، وضع بهتر بود. بنده در جلسه اخير گفتم كه محيط‌زيست و منابع‌طبيعي سرمايه‌هاي مملكت هستند و مرز نمي‌شناسند و در كل سرمايه‌هاي بشريت هستند، حتي مرز كشوري هم نمي‌شناسند كه كسي بتواند شخص ديگري را متهم كند. انجام اين كار وظيفه ما است، اما اشكالي ندارد اگر شما را متهم كردند، شما كار خود را انجام دهيد. با اين حال به جاي متهم‌كردن همديگر اين مسائل را بايد با تشكيل مساعي با همراهي و با كمك يكديگر حل و فصل كنيم. بنده خودم به مسجدسليمان رفتم و دستور اعزام سه هليكوپتر را براي كهگيلويه و بويراحمد دادم، تماسي با آقاي استاندار اين استان داشتم و اين مساله را به ايشان اطلاع دادم.

در اعزام هليكوپتر تاخيري نبود؟

تاخير بود؛ اما اين مساله در اختيار ما نبود. شما مطلع هستيد كه اعزام هليكوپتر به صورت كلي در اختيار وزارت دفاع و ارتش جمهوري اسلامي است كه اين دستگاه‌ها مشكلات و گله‌مندي‌هايي داشتند، ولي به هر طريقي كه بود بالاخره آنها را قانع كرديم كه اين كار صورت بگيرد.

بياييد بحث‌مان را به شكل ديگري ادامه دهيم؛ اتفاقا در همين مدت كه شما مسووليت پذيرفته‌ايد حوادث مختلفي روي داده است. مثلا زمستان 95 يك مشكل خيلي ساده، يعني عدم شست‌شوي مقره‌هاي برق در تاسيسات برقي موجب اشكال و در نهايت قطع برق كل استان شد. به تبع آن آب هم قطع شد. بعد ماجراي انتقال آب به آبادان و خرمشهر كه خاطرتان هست در تابستان 97 چه حاشيه‌هايي ايجاد كرد. ماجراي سيل در 98. در يك كلام چرا خوزستان اين همه دچار مشكلات و بلايا شده است؟

يك ضرب‌المثل بسيار معروفي است كه مي‌گويد: هر كه بامش بيش، برفش بيشتر، يعني هر سرزميني وسعتش بيشتر است، بام پربرف‌تري خواهد داشت و در نتيجه خرابي‌هاي بامش نيز بيشتر. خوزستان استان پرنعمتي است خداي تبارك و تعالي به اين سرزمين نعمات فراواني داده است، اين همه ذخاير نفتي، گاز، پتروشيمي، آب شيرين، كشاورزي، مرز آبي، مرز خاكي، مرز آبي شامل مرز رودخانه‌اي دريايي و تالابي، تالاب‌هاي عظيم، هواي چهار فصل، بنده فكر نمي‌كنم كه خداي تبارك و تعالي به هيچ كشوري اين همه نعمت داده باشد كه به استان ما داده است. نظام خلقت هم طوري آفريده شده است كه نعمت و سختي با هم آميخته شده‌اند، اين طور نيست كه يك جايي فقط نعمت باشد و يك جايي فقط سختي. اما خداوند آنها را پيش‌بيني كرده است، وقتي كه نفت را به شما به عنوان نعمت مي‌دهد، اين نعمت از طرف ديگر خطر دارد و آلوده‌كننده طبيعت هم هست. جايگاه خوزستان براي كشور مانند هواپيماي در حال خدمت‌رساني است كه اگر به آن رسيدگي نشود، زمينگير مي‌شود. بنده بارها گفته‌ام خوزستان در حال زمين‌گير شدن است. بايد به فكر اين موضوع بود و كارهايي براي جلوگيري از اين مساله لازم است كه انجام شود. در دولت آقاي روحاني توجه ويژه‌اي به استان خوزستان شد، اما كنار اين توجه نيز مشكلاتي داشتيم، مشكلاتي كه دولت در قبال آنها در حد توان خود عمل كرده است. اين را هم بايد در نظر بگيريم كه در هيچ استاني به اندازه خوزستان شاهد دستكاري بشري نيستيم. در اين استان نفت استخراج شده است، پالايشگاه، پتروشيمي و سدهاي عظيم ساخته‌ايم. نمي‌گويم كار اين اقدامات بد بودند ولي تمام اينها نيز تبعات خودش را داشتند. اين اقدامات مصداق اين مثال است كه بنزين براي ۱۰۰ كيلومتر داشته باشيم اما از آن به اندازه ۱۵۰ كيلومتر استفاده كنيم. ما طرحي را با عنوان تسطيح و مدرن كردن زمين اجرا كرديم و بسيار كار بزرگي بود، اما نتيجه‌اش اين شد كه تعداد زيادي از روستايي‌ها را از زمين‌هاي خود بلند كرديم و حالا آنها ساكن حاشيه اهواز هستند. اجراي پروژه ملي نيازمند در نظر گرفتن تبعات اجتماعي آن نيز هست و بايد براي اين تبعات راه‌حلي نيز پيدا كرد.

آقاي شريعتي اين نگاه و تحليل شما بسيار خوب است كه مي‌گوييد پروژه‌هاي ملي تبعات محلي دارد. مديران محلي آنقدر زورشان به مديران ملي نرسيده است كه در واقع بتوانند مطالبه‌گر حقوق مردمي باشند كه آسيب ديده‌اند. زماني بود كه استاندار خوزستان همزمان مديرعامل سازمان آب و برق خوزستان هم بودند، در آن زمان پيشران‌هاي توسعه يعني توليد برق و استحصال آب را هم سازمان آب و برق بايد انجام مي‌داده است اما اين يكپارچگي به پيشبرد امور كمك مي‌كرد. اما پس از اين دوره ديگر اين اتفاق تكرار نشد و مديريت دست بالاي خوزستان چنين تجربه مديريت يكپارچه‌اي نداشت. نظر شما در اين مورد چيست؟

بنده در مورد اين قضيه صلاحيت اظهار نظر را ندارم و به خودم اين اجازه را نمي‌دهم به اين دليل كه من در شرايط آن روز آنها نبوده‌ام. انسان بايد در شرايط زماني و مكاني آن فرد قرار بگيرد تا بتواند قضاوت كند. اظهار نظر در مورد اينكه چنين اقدامي در آن زمان صحيح بوده است يا خير، امري نيست كه من بتوانم نسبت به آن اظهارنظر كنم. طبق آنچه مي‌دانم مي‌توانم در مورد خوزستان و مسائلش صحبت كنم و به زعم من به صورت كلي، پيشرفت خوزستان همگام با منابع ‌طبيعي و انساني‌اش نبوده است.

در خوزستان بسياري از پيشران‌هاي توسعه را از ابتداي ورود نفت داشتيم؛ بسياري از نشانه‌هاي مدرنيته ابتدا و به واسطه كشف نفت در اين استان نمود داشت. خيلي از زيرساخت‌ها و حتي سبك زندگي. جالب است كه در مورد روزنامه اما وضع متفاوت است زيرا خراسان كه نه نفت داشت و نه بحث توسعه پيشران‌هاي توسعه نظير آب و برق و نفت در آن مطرح بود خيلي قبل‌تر از خوزستان صاحب روزنامه شد. بعد شاهد بوديم كه با وقوع جنگ تحميلي خيلي از اين معادله‌ها تغيير كرد. بعد از سال‌هاي جنگ عملا تركيب جمعيتي هم تغيير كرد و بسياري از نيروهاي متخصص از استان خارج شدند. اين در حالي بود كه نيروهاي متخصص خارجي بعد از پيروزي انقلاب هم كم و كمتر شده بود.

زيرا زمينه توسعه در خوزستان مهيا شده است آنهايي كه عقل معيشتي داشتند، از سراسر كشور وارد خوزستان شدند، خوزستان صاحب روزنامه شد، مدرنيته از اين خطه نمايش خود را آغاز كرد و اولين‌هاي بسياري در اين استان به وقوع پيوستند. به اين معنا كه خوزستان مهاجرپذير بود، مثل حالاي امريكا، تمام مغزها به اين خطه مي‌آمدند تا خود را در اين منطقه پرورش دهند اما جنگ اين مساله را قطع كرد. جنگ اگر نبود خوزستان چيز ديگري بود. ديگر آن پيشران‌هاي توسعه در خوزستان شكل نگرفته و شكل سياستگذاري تغيير كرده است. پيش از اين شاهد چنين تمركزگرايي در كشور نبوديم. قبلا تصميمات نفت كشور در اهواز گرفته مي‌شد، اهواز محل تصميم‌گيري، تصميم‌سازي و محل فكر بود و تمام سياست‌ها آنجا اتخاذ مي‌شدند. وقتي تمام اينها به تهران برده شدند، اختيارات استان روز به ‌روز كمتر و كمتر شد و علاقه‌مندي به مهاجرت به خوزستان نيز كاهش يافت. آن سرمايه‌گذاراني كه در خوزستان سرمايه‌گذاري كرده بودند، سرمايه خود را به جاي ديگر بردند. زيرا با اتمام جنگ، وضعيت خوزستان به دليل همجواري با كشور همسايه سال‌ها ناامن بود و اين استان شرايطي را نداشت كه افراد را براي سرمايه‌گذاري ترغيب كند.

شما روي منابع انساني تاكيد داريد؛ چقدر تلاش كرديد كه بستر آموزش منابع انساني در خوزستان توسعه پيدا كند؟

يكي از محورهاي توسعه ما متمركز شد بر آموزش و پرورش. زماني كه بنده استاندار شدم، دانشگاه فرهنگيان ۲۳۰ دانشجو داشت، اما حالا ۶ هزار دانشجو دارد. در اوايل خدمت گفتيم كه استان حدود ۱۷ هزار معلم كم دارد، حالا اما اين عدد بسيار كاهش يافته است. توافقي با رييس دانشگاه فرهنگيان امضا شد براي گرفتن دانشجوي فرهنگيان. علاوه بر اين، ۴۰۰ كلاس كانكسي را به مدرسه تبديل كرديم. ما سال گذشته هزار و 300 كلاس درس احداث كرديم و اعتبار استاني مدارس را از ۷۰ ميليون تومان به ۲۸۰ ميليون تومان رسانديم. طرحي به نام جوانه براي جذب كودكان بازمانده از تحصيل ايجاد كرديم كه همان بورس تحصيلي دانش‌آموزان مستمند و مستعد است. درخصوص برنامه شاد نيز با سازمان نوسازي مدارس كشور صحبت كرديم تا براي دانش‌آموزاني كه امكان خريد تبلت ندارند، تعدادي تبلت بخريم، اما سازمان نوسازي مدارس با اين طرح ما موافقت نكرد و بنده خودم را موظف دانستم و اين كار را انجام دادم و تا حدودي اين كار تاكنون جلو رفته است. طبق بررسي‌هاي ما دوزبانه ‌بودن علت ترك‌تحصيل برخي از كودكان بود و به همين منظور ما پيش‌دبستاني را اجباري كرديم و اين طرح‌ها در تمام روستاهاي صعب‌العبور هم اجرا شده است.

اين اقداماتي كه مي‌فرماييد در واقع سرمايه‌گذاري براي آينده استان است؛ اما در مورد امروز، آيا استان خوزستان مدير توانمند كم دارد؟

خير مدير كم ندارد؛ مديران ما مديران خوبي هستند، وقتي مي‌گويم مثلا در آموزش و پرورش هزار و 300 كلاس درس افتتاح كرديم، يعني مديريت توانمند، يا وقتي مي‌گويم در دانشگاه فرهنگيان از ۲۳۰ دانشجو رسيديم به 6 هزار دانشجو، يعني انجام اين كار بالاخره مديري داشته است. اما هميشه نياز به اصلاح و بهتر شدن هست و هيچ‌ وقت نبايد به آنچه موجود است رضايت بدهيم و هميشه بايد توسعه طلب باشيم. نبايد به آنچه موجود است رضا دهيم و بايد درجست‌وجوي مديراني باشيم كه بخواهند شرايط بهتري را مهيا كنند. اگر مديري احساس خستگي كند و فكر كند كه شرايط را به حد خوبي رسانده، بايد جاي خود را به مدير ديگر بدهد.

سال گذشته شما به مسموميت پول در استان اشاره كرده بوديد اما حالا معتقديد كه استان مديران خوبي دارد. آن زمان انتقاد شما مبني بر اين بود كه پول به استان مي‌رسد اما پروژه‌ها به سرانجام نمي‌رسند. چه اتفاقي افتاده است كه تغيير نظر داده‌ايد؟

بنده مقداري حرف خودم را اصلاح مي‌كنم، نمي‌گويم كه روي حرف خودم نيستم، ولي به آن شدتي كه پارسال گفتم نه. اقليم خوزستان متفاوت و در نتيجه استهلاك در آن متفاوت است، يعني با توجه به اين استهلاك، عمر يك ساختمان در تهران بيشتر است. يا مثلا در اجراي طرح فاضلاب، سطح آب‌هاي زيرزميني بالاست، زمين قليايي است و اين ويژگي‌هاي طبيعي عمر مفيد سازه‌ها را كم و كار كردن را سخت‌تر مي‌كند. در عين حال و طبق حرف خودم، پول براي پروژه‌ها در استان اختصاص داده شده است، اما گاهي اوقات شاهد بي‌تدبيري و كم‌تدبيري هم بوديم كه باعث شدند اين پول‌ها به اين پروژه‌ها نرسند. اين حرف را كاملا تكذيب نمي‌كنم زيرا اين مسائل وجود دارند.

مثلا در اواخر دهه ۳۰ و اوايل دهه ۴۰، نيوسايت در اهواز ساخته شده است. مشابه چنين شهرك‌هايي بسيار پيش‌تر در آبادان، خرمشهر، اميديه، ميانكوه و مسجدسليمان ساخته مي‌شد، شهرك‌هايي كه براي كنترل و دفع آب‌هاي سطحي سازه داشتند، اما اين مشكل هنوز در شهر اهواز پابرجاست و به نظر مي‌آيد كه آن الگوهاي توسعه، پس از انقلاب ديگر در اهواز دنبال نشدند. حالا در اهواز ساختمان‌هايي با شيشه ساخته مي‌شوند كه كاملا مغاير با اقليم و اصول شهرسازي بومي هستند. چه شد كه اين ساز و كارها ديگر در اهواز دنبال نشدند؟

مشكل اهواز به خاطر اين است كه ما سيستم جمع‌آوري آب‌هاي شهري را نداريم. پيمانكارها خوب كار مي‌كنند اما طراحي‌ها تغيير كرده و طرح‌ها متناسب با آن اصول قبل نيست. ما در استان يك سري پروژه‌هاي عمراني تعريف كرديم و ارزش افزوده زمين‌ها در مناطق مختلف اهواز بالا رفت. مثلا يك منطقه مانند زاويه در اين منطقه، زمين ارزاني داشت، اما به آقايي مجوز داديم كه در آنجا سوپرماركت بزرگي ايجاد كند و همين كار باعث گران ‌شدن زمين‌هاي اين منطقه شد. يا براي مثال جاده ماهشهر را به جاده خرمشهر وصل كرديم و با اين كار به شهرك‌هاي مهديس، دوهزار واحدي نفت و غيره ارزش افزوده داديم. همين باعث شد كه سطح قيمت زمين در اين مناطق بالا برود.

ماجراي آب آبادان و خرمشهر در سال 1397 را به خاطر داريد كه جريان آب رسانه‌اي شد و مردم نيز معترض شدند. اجراي اين پروژه چرا اينقدر طول كشيد؟

پروژه ۱۰ يا ۱۲ ماه طول كشيد. علت اينكه پروژه آب غدير اينقدر طول كشيد به زمان پيش از من بازمي‌گردد. اين پروژه ملي است، بودجه ملي دارد. پروژه آب غدير ‏و مسيري كه آب را از آبادان به خرمشهر مي‌رساند، از پروژه‌هايي بود كه قرار بود دو يا سه ساله انجام شود ولي 10 يا 12 ماهه اجرا شد، يعني زودتر از موعد مقرر آن. شايد يكي از بركات ريزگردها همين بود. ريزگردها كه آمدند، برق قطع شد و مسائلي پيش آمد كه آقاي روحاني تشريف آوردند خوزستان و بنده به ايشان عرض كردم كه ما در خشكسالي شديدي هستيم و اگر بارش باران در آبادان و خرمشهر كم باشد، در سال 97 با بحران آب در خرمشهر روبه‌رو مي‌شويم و البته اين پروژه‌اي نيست كه بخواهيم يك دفعه انجام دهيم. آقاي روحاني فرمودند كه پيشنهاد شما چيست؟ گفتم طرح غدير آبرساني يك خط لوله جي‌آرپي به آبادان و خرمشهر رفته است اما آب كافي نمي‌رساند، مرتب مي‌شكند و يك خط جايگزين هست كه مي‌خواهيم خط دوم را اجرا كنيم. ايشان مصوبه اين خط دوم را در سال 1396 تصويب كردند و ما اين طرح را شروع كرديم. به سرعت خط لوله با قطر 2 هزار ميليمتر در مسير 100 كيلومتري ظرف 13 ماه كشيده شد و آب به خرمشهر رسيد. ما مورد مشابهي داشتيم در دولت آقاي خاتمي و در زمان استانداري آقاي مقتدايي. در آن زمان ‌اي.سي آب به 10 يا 12 هزار رسيد و مردم اعتراض كردند و ۳ نفر در آبادان كشته شدند، اما حالا ‌اي.سي آب به 20 هزار رسيده است و ما تجمعات اعتراضي نداشته‌ايم.

چند روستا و شهر ديگري مانند غيزانيه در استان خوزستان داريم كه ممكن است وضعيت آب آنها در آينده مشكل‌ساز شود؟

از اين نقاط روستايي كه مشكل آبي داشته باشند، كم نداريم مثل دهدز، بارون‌گرد، زيدون، بهبهان، خليفه‌حيدر. نمي‌گويم كه اين نقاط كلا آب ندارند، دارند ولي ساعت‌هايي كه قطعي و كمبود آب دارند، زياد است كه ما بايد اين مسائل را بهبود ببخشيم و اميدواريم در هفته دولت جشن آبدار شدن اهواز را به ‌طور كامل بگيريم و در اين خصوص اقداماتي هم در حوزه‌هاي مختلف انجام شده است.

وضعيت آبرساني به غيزانيه چگونه است؟

ما پروژه آبرساني به غيزانيه را از سال ۹۶ شروع كرديم و اين پروژه كش‌و‌قوس‌هاي زيادي داشته است. اين پروژه آب‌رساني، پروژه بزرگي است و در آن حدود ۵۰ كيلومتر خط لوله كار شده است. علاوه بر اين، ايستگاه پمپاژ و غيره در اين منطقه اصلاح‌ شده است و من همان طور كه در ۱۲ ارديبهشت گفتم، فقط ۴۵ روز ديگر تمام مي‌شود و پاي آن قول هستم .

با اينكه اوضاع شيوع كرونا در استان خوزستان در تعطيلات نوروزي چندان خطرناك نبود، چه شد كه روند ابتلا در اين استان صعودي شد؟ علاوه بر اين با شرايط امنيتي كه در برخي نقاط استان شاهد آن هستيم مثل شادگان، چه برنامه‌ اجتماعي براي مديريت فضا داريد؟ و سرنوشت اجازه براي برداشت از صندوق ملي توسعه براي پروژه‌هاي فاضلاب و آب‌رساني استان چه شد؟

وقتي با كشورهاي منطقه مشكل پيدا مي‌كنيد و اختلاف پيش مي‌آيد، زمين بازي كجاست؟ يزد، اصفهان، تهران؟ زمين بازي و دعوا خوزستان است. اين خوزستان است كه طرف دعوا در آن يارگيري مي‌كند. در درگيري با عربستان، زمين بازي مي‌شود خوزستان و مشخص است كه با شكل‌گيري تنش در منطقه، پيازداغ ماجرا در خوزستان بيشتر مي‌شود. طبيعي است كه در چنين شرايطي حل برخي از مشكلات خوزستان، استاني نيستند. در عين حال فاصله طبقاتي و اين ‌جور چيزها در خوزستان بيشتر به چشم مي‌خورد و اين امر تبعات خاص خودش را دارد. ما كارهايي در اين حوزه انجام داديم كه اين امر تا الان خوب پيش رفته است. از طرف ديگر طبيعت كرونا مثل اين است كه جوهري را روي كاغذ بريزيد و اين جوهر روي كاغذ پخش خواهد شد. كرونا هم مثل همين قضيه است؛ از قم شروع شد و همين طور در حال پخش شدن است.

مردم ما در ابتداي امر همكاري لازم را در بحث كرونا داشتند اما حالا ديگر خسته شده‌اند. دليل ديگر افزايش آمار در اين است كه بيماريابي ما قوي شده است و به همين دليل فعلا براي خوزستان احساس نگراني نمي‌كنم زيرا ما از لحاظ تعداد تخت ‌آي.سي.يو و تعداد ونتيلاتور كم نياورديم، پيش مي‌رويم تا ويروس را مهار كنيم. در مورد برداشت از صندوق توسعه هم بايد بگويم كه اين پول هنوز برداشت نشده است، اما براي اجراي كامل فاضلاب اهواز ۴ هزار ميليارد تومان نياز داريم كه حضرت آقا موافقت فرمودند با اينكه امسال ۵۰ ميليون يورو يعني به پول خودمان، ۸۰۰ ميليارد تومان برداشت كنيم. البته برداشت 50 ميليون يورو فعلا قطعي نيست و اگر همين كارهاي موردنظر را بخواهيم انجام دهيم، با اين پول‌ها حدود 70 تا 80 درصد مشكلات حل خواهند شد. 


وقتي عمر مديريت ارشد كوتاه باشد 

 اگر زاده خوزستان و بزرگ شده آن خطه باشيد با اين عبارت زياد برخورد كرده‌ايد؛«سرزمين 72 ملت». چرا هفتاد و دو ملت؟ چون ايرانياني با قوميت‌هاي مختلف در آن زندگي مي‌كنند. به جز عرب‌ها و بختياري‌ها مردمان شهرهاي خوزستان هم هر كدام با توجه به سبقه تاريخي و فرهنگي براي خود جايگاه خاصي قائل هستند. بي‌ربط هم نمي‌گويند. به عمق تاريخ كه بنگريد مي‌بينيد زماني پايتخت زمستاني ايران شهر شوش بوده است. نشانه‌هاي به دست آمده از تمدن در بهبهان و ارجان، عمق تاريخ ايران را تغيير داد. تابوت «کیدین هوتران» كه در سال 1361 و در پي حفاري براي ساخت يك سد تنظيمي كشف شد بر عمق تاريخ ايران افزود. رامهرمز و ايذه و باغملك هم به گواه باستان‌شناسان از اين عمق تاريخ بي‌بهره‌نبوده‌اند. از سوي ديگر دزفول و شوشتر دو شهر نزديك به هم با دو گويش شبيه به هم خود بقاياي تاريخ ايران و دستاوردهاي مهندسي ايران هستند. همه اين موارد سبب شده هر يك از اين شهرها و مردمانش خود را در جايگاهي مهم تلقي كنند و شايد همين موضوع ريشه بسياري از افتراق‌ها شده باشد. از سوي ديگر اگر در ميان مديران سطح عالي كشور مروري كنيم كمتر مديري از اهالي خوزستان را مي‌بينيم. يك نفر «علي شمخاني» را نبينيد كه عموما وقتي اتفاقي مي‌افتد راهي اهواز مي‌شود و به كمك عربي‌صحبت كردنش سعي در حل و فصل برخي مسائل دارد. چند وزير كابينه در دهه‌هاي اخير اهل خوزستان بوده‌اند؟ حالا همه اين موارد را به چند عنوان ديگر اضافه كنيد. جنگ تحميلي به مدت 8 سال و بعد از آن تغيير سياستگذاري‌هاي كلان به سبب نگاه امنيتي و انتقال بسياري از سرمايه‌گذاري‌هاي كلان به مناطق مركزي ايران. جز اين به عمر مديريت‌هاي ارشد خوزستان نگاه كنيد. به جز استاندار منصوب محمود احمدي‌ن‍ژاد هيچ مدير ارشدي نبوده كه دوره مديريتي قابل توجهي داشته باشد. با وجود 8 ساله شدن دولت‌ها در كشورمان تنها جعفر حجازی 6 سال استاندار خوزستان بوده است. شايد بهتر باشد در نخستين زماني كه نصيب‌مان مي‌شود از او بپرسيم در دوره‌اي كه دولت بيشترين ميزان از درآمدهاي نفتي در همه اعصار را داشته و او نيز از ثبات مديريتي در اداره خوزستان برخوردار بوده است چه اقدامات زيربنايي براي اين خطه كرده است. شايد هم بايد اين فرض را دنبال كنيم كه آنچه امروز خوزستان گرفتار آن است ميراث همين مديري است كه بيشترين زمان را در اين خطه به سر برده است. نگاهي به دوره‌هاي مديريتي نشان مي‌دهد در 4 دهه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي خوزستان به جز حجازي سه مدير ارشد داشته كه زمان مديريتي‌شان به اندازه عمر يك دولت بوده است؛ علي جنتي، فتح‌الله معين و عبدالحسين مقتدايي. حالا ممكن است غلامرضا شريعتي هم بتواند اين ثبات در مديريت را به كارنامه استانداري خوزستان بيفزايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون