نگاهي به آثار نقاشي مينا سبزي در نمايشگاه گروهي «تنشن»
حاصل زيست هنرمند در زمان
فاروق مظلومي
احتمالا سايه سياه كرونا تا مدتها روي گالريها باقي خواهد ماند و گالريهايي كه در فضاي استيجاري فعاليت ميكنند، روزگار سختتري خواهند داشت. تقريبا دو هفته است كه بعضي از گالريها افتتاحيههايشان را برگزار ميكنند. گالري سهراب هم جمعه 23 خرداد با نمايشگاه گروهي با عنوان «تنشن» به افتتاحيههاي بعد از كرونا پيوست. گالري سهراب چون از ابتدا به عنوان نمايشگاه ساخته شده است، مشخصات استاندارد يك گالري را دارد. ويترين و پلكان براي جداسازي از فضاي شهري و فضاي يكپارچه سالن نمايش چند مشخصه بارز اين نمايشگاه است و ميزباني و پذيرايي متواضع و درست با رعايت قراردادهاي كرونا در روز افتتاحيه تحسينبرانگيز بود. ابتدا با ديدن استيتمنت آن هم براي نمايشگاه گروهي با ژانرهاي مختلف كمي غافلگير ميشويم اما با خواندن استيتمنت كه به شيوايي به اتمسفر فضاي زيستي هنرمندان در زمان توليد آثار اشاره كرده، مجاب ميشويم كه استيتمنت قصد كالبدشكافي هنرمندان و آثارشان را روي ميز تشريح نداشته است. يلدا جمالي با اينكه سابقه برگزاري نمايشگاههاي متعدد را دارد در اقدامي حرفهاي از عنوان كيوريتور پرهيز كرده و از عبارت «به كوشش» در كنار اسم خودش به عنوان برگزاركننده نمايشگاه استفاده كرده بود. ايشان دليلش را در گفتوگويي با من استفاده جعلي از اين عنوان در فضاي تجسمي بيان كرد. در استيتمنت تنشن به قلم خانم جمالي ميخوانيم:
«بحران، كنش، تنش، تنيدگي، كشيدگي و... تنشن در هنرهاي تجسمي به معني كشمكش ميان عناصر بصري است. طبيعتا زماني كه جامعه به هر دليل در يك برهه دستخوش بحران و تنش ميشود بر روان افراد تاثير ميگذرد و هر كس به فراخور روحيه به شيوه خاص خود واكنشي نشان ميدهد در اين ميان هنرمندان تصاويري برآمده از اين بحرانها را در آينه آثارشان بازتاب ميدهند كه هم ميتواند حس مشتركي القا كند و هم باعث تلطيف فضاي ذهني مخاطب شود. مجموعه پيشرو، آثار تعدادي از هنرمندان معاصر ايران در شرايط يك پاندمي جهاني و يك دوره قرنطينهاي طولاني را نشان ميدهد. اين هنرمندان كه فضاي فكريشان به واسطه حضور موثر براي مخاطب شناخته شده است اكنون احساس خود را در اين مقطع با مخاطب به اشتراك گذاشتهاند.»
در اين يادداشت از ميان 17 هنرمند اين نمايشگاه آثار خانم مينا سبزي تحليل ميشود و اميدوارم با تعامل سازندهاي كه گالري سهراب و خانم جمالي با رسانهها دارند، ترتيبي اتخاذ شود تا آثار هنرمندان ديگر اين نمايشگاه هم در همين ستون «نگارخانه من» تحليل و بررسي شود.
خانم سبزي در تبيين مواد و شيوه خلق آثارشان ميگويند:
«متريال آثار من اكريليك است كه در دو شكل تيوپي و اسپري به فراخور كار مورد استفاده قرار ميگيرد. در شروع كار به عنوان خالق اثر هيچ پيشفرضي ندارم و خود را به جريان سيال ذهن و ايدههاي ناب در لحظه ميسپارم. به لحاظ چگونگي به كارگيري ابزار ابتدا از قلمو، اسپري همچنين آب استفاده ميكنم كه در مراحل بعدي با بهرهگيري از چاپ در جهت رسيدن به تصوير مطلوب بهرهمند ميشوم. زمان مولفهاي كاملا متغير در خلق آثار من است، چراكه گاهي بارها و بارها براي رسيدن به مطلوب نهايي از نقطه ابتدايي شروع ميكنم و برخي اوقات به سرعت موفق به خلق يك اثر مطابق با استاندارد ذهني خود ميشوم البته جزييات و توجه به آن پس از مراحل اوليه اعمال ميشود. همانگونه كه خود را آزاد و مخير به استفاده از تخيل و حس در خلق اثر ميدانم، حق برداشت آزاد از سوي مخاطب را نيز امري بديهي تلقي ميكنم.»
تاثير ادبيات روي نقاشي انكارناپذير است و خيلي از منتقدان معتقدند، رمانهاي قرن نوزدهم در ظهور نقاشي انتزاعي بيتاثير نبودهاند. شايد خانم سبزي عبارت سيال ذهن را بيتوجه به بار معنايي آن در ادبيات به كار ميبرد اما رهايي آثار ايشان از زمان و متوقف نماندن در يك زمان خاص ما را به همان جريان سيال ذهن در ادبيات ميرساند. نقطه و سطح بسته بازتاب توقف را براي مخاطب دارد همان طور كه خط، انسان را با گذر زمان مواجه ميكند. نوعي از نقطهگذاري و سطوح بسته در آثار اين هنرمند هم كه هر دو تشديد حس توقف را براي مخاطب داشتند، باعث ماندن و تعمق در اثر ميشوند. به رغم خيلي از آثار كه با رنگهاي آبنباتي سعي در جذب مخاطب دارند، رنگهاي مات و مايل به خنثي بيطرفي هنرمند را براي ارتباط با اثرش نشان ميدادند. من آثار خوب را به رستورانهاي اصيلي تشبيه ميكنم كه براي جذب مشتري نيازي به چراغهاي فلورسنت و راهنماي چراغ به دست كه وسط خيابان خودشان را جلوي ماشين مياندازند، ندارند. ارتباط با آثار خوب مثل كار خانم سبزي با هيجان و شوك همراه نيست و مخاطب با لوستر 400 شاخه مثل نقاشيهاي اندي وارهول مواجه نيست. آرام دعوتت ميكند و در سكوتي فاخر آرامتر به روحت تزريق ميشود. اما آثار خانم سبزي درست از پاشنه آشيلي صدمه خورده بود كه اغلب آثار خوب با آن مصدوم شدهاند. قاب براي تمام آثار هنري پنجره ورود به بازار و قلب مخاطب عمومي است و براي اثر غيرانتزاغي تير خلاص حساب ميشود. اثر انتزاعي كه مدعي فراغت از زمان و مكان است با قاب تمام فعاليت مجرد(بيزماني و بيمكاني) خودش را مسدود ميكند كه صد البته بخشي از اين فعاليت قبلا توسط ابعاد 4 ضلعي و زاويههاي قائمه كه تداعيكننده تيزي و فهم و اطلاقگرايي هستند، بسته شده است. اين موضوع زماني براي من متقن شد كه هنرمند عكاس، احسان طوطيان عكسي بدون قاب از نقاشي خانم سبزي را با همين مبحث برايم ارسال كردند. براي ارايه اثر از بوم گريزي نيست اما ميشود از قاب پرهيز كرد و حداقل رهايي را براي آثار انتزاعي مدعي رهايي از اين جهان قائل شد. خصوصا براي آثاري كه مثل كارهاي خانم سبزي انسان به تنگ آمده از فروشگاهها، بزرگراهها، هتلها و... يا به قول Marc Augé انسانشناس فرانسوي (nonplaces – نامكانها، غيرمكانها) را به جهاني ديگر پرتاب ميكنند. جهاني كه انسان در آنجا قابل شناسايي است. ما در مكانهاي گذرا مثل پمپ بنزين قادر به شناخت خودمان و ديگران نيستيم اما در مواجهه با يك اثر هنري خوب، برگهايي از خودمان و هنرمند را ورق ميزنيم كه با قطع درختان ساخته نشدهاند.
گالري سهراب با نمايشگاه تنشن تا سوم تير ماه با آثاري متنوع از هنرهاي تجسمي آماده پذيرايي از مخاطبان جدي است.