به بهانه چاپ چند كتاب از صمد طاهري
يار وفادار داستان كوتاه
بهنام ناصري
براي آنها كه طاهري را ميشناسند و با جهان داستانهايش آشنايي دارند، خبر خوبي است اينكه چهار كتاب همزمان از اين نويسنده خوزستاني متولد آبادان منتشر شد. اين كتابها عبارتند از چاپهاي اول يا جديد «سنگ و سپر، شكار شبانه، زخم شير و برگ هيچ درختي». خواننده علاقهمند و آشنا به داستانهاي طاهري، طبعا بيش و پيش از هر چيز، آدمهاي ملموس اين كتابها را به پسند خود مييابد. شخصيتهايي كه با وجود قالب داستان كوتاه، به شگردهايي مختص نويسنده چنان به مخاطب نزديك ميشوند كه تو گويي سالهاست ميشناسندشان. طاهري به معناي اخص كلمه نويسنده داستان كوتاه است. او علاقه و اعتقاد ويژهاي به اين فرم ادبي دارد و معتقد است در عين زيبايي و تاثيرگذاري، قالب بسيار دشوار، ظريف و پيچيدهاي هم هست: «داستان كوتاه متني تكنيكي و پيچيده است كه ظرافت و ريزهكاري زيادي دارد اما رمان دست و پاي نويسنده را كمتر ميبندد.» او يكي از نويسندگان نسل سوم داستاننويسي ايران است. مبدا داستاننويسي حرفهاي طاهري را بايد سال اول بعد از انقلاب دانست. گر چه او چند سالي پيش از آن، نوشتن را آغاز كرده بود اما آنها كه به سير كارهاي او و انتشار داستانهايش واقفند، ميدانند كه چاپ داستان «گلبونا» از او در جُنگ فرهنگ نوين بود كه نامش را به عنوان داستاننويسي جدي مطرح كرد.
يك سال بعد، داستان ديگري از او در جنگ «كاروان قصه» چاپ و كم كم راهش به مطبوعات آن سالها باز شد. به قول خودش «جريان شيرين چاپ داستانها» همين طور ادامه يافت تا دو سال بعد از آنكه هوشنگ گلشيري، هشت داستان از صمد طاهري را منتشر كرد. همچنين تعدادي از داستانهاي او هم به همت صفدر تقيزاده در «دنياي سخن» و «داستانهاي كوتاه ايران و جهان» چاپ شد. بعدها گلشيري در كارنامه هم از طاهري داستان درآورد تا اينكه سال 69 در 32 سالگي، زماني كه حسابي در مطبوعات ادبي ديده شده بود، اولين كتاب خود را با نام «سنگ و سپر» با نشر ماريه راهي كتابفروشيها كرد. كتابي كه 21 سال بعد در سال 91 از سوي نشر افراز بار ديگر منتشر شد.
طاهري بر اهميت تجربه زيستي نويسنده بسيار تاكيد دارد و معتقد است همه نويسندگان مهم دنيا از تلفيق ميان آموختهها و خواندههايشان با تجربه زيست شده است كه توانستهاند آثار مهم و ماندگار خلق كنند.
طاهري متولد آبادان است و خيليها با تمركز بر حضور عناصر آن اقليم در داستانهايش او را نويسندهاي با دستمايههاي بومي ميشناسند اما خودش ميگويد هيچگاه اصراري بر بوميگرايي در داستان نداشته و به اصطلاح به دنبال آن نبوده است كه ضرورتا آثاري در فضا و حال و هواي بومي بنويسد. با اين حال معتقد است كه اهميت تجربه زيسته كه طبعا با جغرافيا و اقليم گره ميخورد، حدي از تاثير محل زندگي را در آثار نويسنده متبلور ميسازد: «عمده كار يك نويسنده تجربه زيسته اوست. به طور مثال هدايت چون در تهران زندگي ميكرده، عمده داستانهايش در تهران ميگذشته و داستانهاي چوبك كه ساكن بوشهر و شيراز در آن دو شهر؛ اين قاعده در تمام نويسندگان تكرار ميشود. اينكه نويسندهاي بخواهد درباره چيزي كه تجربه نكرده، بنويسد كار بسيار سختي را پيش رو خواهد داشت و معمولا هم نتيجه خوبي نخواهد گرفت و كار موفقي از آب درنميآيد». نكته ديگري كه در مورد طاهري و داستاننويسي او بايد يادآوري كرد، تلقي او از نسبت ميان داستان خواندن و داستان نوشتن است. او معتقد است كه نويسنده نبايد براي نوشتن داستان تعجيل كند بلكه صبورانه بايد به فكر بالا بردن سطح مطالعات و خواندههاي خود باشد. از نظر صمد طاهري، نويسنده موفق آن است كه بسيار بسيار بيشتر از آنكه بنويسد، بخواند. او حتي جايي بهطور مشخص و با ذكر عدد و رقم در اين باره حرف زده و توصيه كرده است كه «[نويسندگان جوان] در ازاي هر 100 داستاني كه ميخوانند سه چهار داستان بنويسند و مهمتر از آن اينكه عجلهاي براي چاپ آن و هر داستاني كه مينويسند، نداشته باشند.»
طاهري ميگويد اين گزيدهكاري از يك چيز ديگر هم پيشگيري ميكند و آن، اينكه نويسنده در آينده شرمسار خامدستيهاي ناشي از ميل مفرط به نوشتن و چاپ كردن نخواهد بود. به اين معنا كه وقتي گذر ساليان او را آبديده كرد و از او نويسندهاي باتجربه ساخت، با مرور كارهاي چاپ شده خود در سالهاي جواني، خجالت نخواهد كشيد. از نظر طاهري راه تبديل شدن به نويسندهاي حرفهاي و صاحب سبك، از رهگذر چاپ داستانهاي متعدد نميگذرد بلكه خواندن و تجربه كردن و آزمودنهاي پي در پي خود است كه از يك نفر نويسندهاي جدي ميسازد. به باور اين نويسنده ساكن شيراز «جوانان علاقهمند به داستاننويسي بايد بيش از هر چيزي بخوانند، تجربه كنند و تمرين كنند تا نهايتا راه نوشتن و شگرد خود را پيدا كنند.»