قصه هشتگي كه جهاني شد
تيرماهي كه گذشت، موعد آخرين ركوردشكني هشتگي كاربران فارسيزبان در سطح جهان بود. قصه البته نه در همين تيرماه 99 كه چندماهي پيشتر و در آبانماه 98 ريشه داشت. زماني كه ساعتي پس از اعلام ناگهاني خبر گراني بنزين، شهرهاي ايران، يكي پس از آن يكي، صحنه اعتراض ايرانيان شد و بعد از 7 ماه سكوت، بالاخره خرداد 99 معلوم شد دستكم 230 ايراني ظرف همان چند روز اعتراض جان دادهاند. طول آن 7ماه اما اگرچه موضع حاكميت در قبال اعلام آمار اعتراضات آبانماه98 _كه به تاكيد از جانب بسياري از مسوولان ارشد حاكميتي، دستكم بخشي كه به «اغتشاش» آغشته نبود، برحق و مجاز عنوان شد_ سكوت بود اما كشور چندان آرام نبود. هنوز سوز فصل سرد سال سرنرسيده و هنوز سخت بود كه به جرات از اينكه «زمستان است» سخن بگويي، نوبت به انهدام هواپيماي اوكرايني و سكوت سه روزه پس از سانحه رسيد و باز هنوز شوك اين سكوت سوزناك فرو ننشسته بود كه ويروسي منحوس، ملت و دولت و حتي انتخابات مجلس _با آن همه ردصلاحيت استصوابياش_ را دچار و درگير كرد. هر چه بود سال سخت سررسيد و نوروز آمد اما جامعه ويروسزده، نوروز را هم به ناچار پشت چارديواري خانهها محبوس شد و شهروندان براي عبور از ساعتهاي كشدار و روزهاي برزخي چارهاي پيشرو نداشتند، شايد مگر پناه بردن به گوشيهاي هوشمند و شبكههاي اجتماعيشان. در همين شبكههاي اجتماعي از سر گرفته ميشد. حالا آمار دقيقي در دست نيست اما حال و هواي اين روزهاي توييتر و اينستاگرام و ديگر شبكههاي اجتماعي، با آنچه پيش از نوروز در خاطرمان مانده، متفاوت است و شايد ركوردشكني عجيب و غريب هشتگ «اعدام نكنيد» جز دلايل پيچيدهتر سياسي و اجتماعي، بخشي ناشي از همين عطف توجه عمومي و استقبال دوچندان شهروندان ايراني و كاربران فارسيزبان از فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي بود. استقبالي كه شبيه به موجي عظيم، بهرغم تكثر و تعدد سلايق و رنگارنگي ديدگاهها و نظرها، گاهي _از جمله در همين بحث داغ «اعدام نكنيد»_ يكصدا و يكپارچه عمل كرد و اثري دوچندان برجاي گذاشت.