• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4707 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۱ مرداد

دهم مرداد، روز دستور مصدق براي خروج اشرف پهلوي از ايران

همزاد پرحاشيه پهلوي دوم

طي سال‌هاي (1321 تا 1333) اشرف پهلوي در بسياري از حوادث و رويدادهاي داخلي ايران نقش مهمي داشت. در اين مدت 10 سال، حداقل نيمي از نخست‌وزيراني كه روي كار آمدند و سال‌ها حكومت كردند را اشرف پهلوي روي كار آورده بود. اگر سياستمداري همچون ساعد مراغه‌اي در ايران چندين بار بر سر كار مي‌آمدند و سال‌ها حكومت مي‌كردند با پشتيباني و حمايت اشرف پهلوي بود، زيرا اشرف نخست‌وزيران ضعيف را بيشتر مي‌پسنديد، وزراي كابينه آنها را شخصا تعيين مي‌كرد و هميشه دوستان او در اين كابينه‌ها اكثريت را در دست داشتند. در ميان نخست‌وزيران ايران اشرف فقط با قوام‌السلطنه خوب بود، زيرا قوام با وجود قلدري و خودخواهي بر اهميت و نفوذ اشرف اذعان داشت و اغلب توصيه‌ها و سفارش او را مي‌پذيرفت.

 

اشرف پهلوي و قوام

محمود فاضلي

 

ر بحران آذربايجان كه قوام را بر سر كار آورد، اشرف به او توصيه كرد كه با روس‌ها كنار بيايد، قوام‌السلطنه سياست متمايل به چپ را در پيش گرفت و اشرف هم به روسيه مسافرت كرد. در آن موقع او را متهم به تمايلات چپ كردند ولي بعدها اشرف مورد حمله عناصر چپ قرار گرفت و دروغ بودن اين ادعا روشن شد. اشرف پهلوي افرادي همچون عبدالحسين هژير، منوچهر اقبال، خسرو هدايت، نوري اسفندياري و احمد دهقان را از گمنامي به اوج مقام در صحنه سياسي ايران رسانيد. اشرف در تعيين وزراي كابينه‌هاي 10سال (از 1321 تا 1332) به استثناي كابينه دكتر مصدق نظر داشت. نفوذ و مداخلات اشرف در امور كشور تقريبا بر همه ايرانيان آشكار بود. هر زمان واقعه مهمي در كشور رخ مي‌دهد فورا افكار عمومي متوجه نقش اشرف مي‌شود. قدرت‌طلبي، مهارت در زدوبند و دسيسه‌گري‌هاي او در بازي‌هاي سياسي زبانزد خاص و عام بود.

 

اشرف پهلوي و رزم‌آرا

ستاره اقبال اشرف پهلوي به عنوان زني جاه‌طلب، سركش، باهوش، جسور و مكار از زماني رو به افول گذاشت كه رزم‌آرا بر سر كار آمد. رزم‌آرا بر‌خلاف رويه اسلاف خود بدون كوچك‌ترين مشورتي با اشرف، كابينه خود را تشكيل داد و به اعتراضات اشرف بي‌توجهي كرد. اشرف از اين خودسري عصباني شد و دست به تحريك و كارشكني عليه دولت زد. رزم‌آرا از اين تحريكات خشمگين شد و به شاه شكايت برد.

رزم‌آرا حتي در مقام مقابله هم برآمد. به تحريك سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزير ايران، مطبوعات مهم بين‌المللي مطالب منفي عليه اشرف انتشار دادند (اشاره به مقالات مجله تايم و مطبوعات انگليس) مقارن همين احوال بود كه رزم‌آرا روز (16 اسفند 1329) در مسجد شاه (سابق) به قتل رسيد، يك‌بار ديگر توجه افكار عمومي به اشرف معطوف شد. در دوران كوتاه زمامداري حسين علاء در ايران وي نيز حتي اجازه اقامت در ايران را به او نداد.

 

مصدق و اشرف پهلوي

دكتر مصدق از همان ابتداي نخست‌وزيري، با اشرف به مبارزه برخاست. آيت‌الله كاشاني نيز در اين مبارزه او را همراهي مي‌كرد. اشرف كه قريب 10سال بر صحنه سياست ايران سايه افكنده بود، ناگهان خود را در ميان توفاني از مخالفت‌هاي قشر عظيم ملت ايران و مقامات مسوول مهم مملكتي و مذهبي ايران ديد و بالاخره تحت فشار دكتر مصدق كه متكي بر افكار عمومي بود، مجبور به ترك ايران شد. علت واقعي اخراج اشرف پهلوي از ايران كه در شهريور ماه 1331 صورت گرفت، به دست آمدن اطلاعات و مداركي از مداخلات و دسيسه‌كاري‌هاي او و مادر محمدرضا پهلوي در امور سياسي و به حضور پذيرفتن نمايندگان مخالف دكتر مصدق در مجلس، ديدار با نمايندگان سياسي و ماموران آژانس‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي انگلستان و امريكا و تحريك و تشويق افسران و درجه‌داران ارتش به مخالفت و رويارويي با اقدامات دكتر مصدق بود. يكي از مدارك مهمي كه در اين عرصه كشف شد، مدركي بود كه نشان مي‌‌داد در جريان حوادث 23 تير ماه 1330 كه حزب توده به مناسبت ورود «اورل هريمن» نماينده ويژه رييس‌جمهور امريكا به تهران تظاهراتي برپا كرد، اشرف و مادرش پول‎‌‌هايي را بين عده‌اي از طرفداران دربار تقسيم كرده بودند تا نظم تظاهرات عليه نماينده امريكا را بر هم بزنند و اين مراسم را به خون و آتش بكشانند و از اين طريق امريكايي‌‌‌ها را وادار به قبول اين نظريه كنند كه دولت دكتر مصدق دولتي ضعيف و ناتوان از برقراري نظم و امنيت است و ايران در معرض سقوط به دامان كمونيسم جهاني قرار دارد. در آذر ماه 1330 دكتر مصدق تصميم به استعفا گرفت و در نامه‌اي به حسين علاء وزير دربار شاهنشاهي، علت استعفاي خود را ملاقات‌‌هاي اشرف پهلوي با مخالفان دولت در خارج از كشور و جلسات محرمانه در دربار و مذاكره با ميدلتون كاردار سفارت انگليس در تهران عنوان كرد. به دنبال اين هشدار شاه و مادر و خواهرش روابط خود را با ميدلتون قطع كردند و اين موضوع را به عامل زمان سپردند تا شايد به فراموشي سپرده شود.

 

دست‌هاي اشرف پهلوي در همه جا

مصدق و تمام اطرافيان او، اشرف پهلوي را گرداننده اصلي حوادث اخير ايران و يكي از عوامل مهم روي كار آمدن قوام‌السلطنه و كشتار صدها نفر از مردم اين كشور مي‎دانند. قيامي كه پس از استعفاي دكتر مصدق و روي كارآمدن قوام‌السلطنه در ايران پيش آمد براي اشرف غيرمنتظره بود، معذلك اشرف معتقد بود مي‌توان طغيان را فرو نشاند چنانكه يكي از نزديكان دربار شاه مي‌گويد حتي در روز سي‌ام تير شاه را به مقاومت تشويق مي‌كرد ولي شاه كه لحظه به لحظه از وخامت كار مطلع مي‌شد بالاخره فرياد زد: «من با اين طغيان شديد كه منجر به كشتار بي‌حساب شد، نمي‌توانم موافقت كنم» و قوام‌السلطنه را براي استعفاي اجباري به كاخ سعدآباد فراخواند. به عقيده آنها اشرف بود كه نظر شاه را نسبت به دكتر مصدق تغيير داد، مجلس سنا را به مبارزه عليه دولت واداشت، ميان شاه و قوام آشتي داد و بالاخره آن تحول سريع و عجيب را طي اقامت خود در ايران فراهم آورد. اين اولين‌بار نبود كه اشرف عامل تغيير و تحول تازه‌اي در ايران شده بود، بسياري از وقايع و تحولات سياسي ايران محصول تفكرات و طراحي او بود. او نه تنها شاه بلكه تمامي برادرانش را زير نفوذ خود داشت و زندگي خصوصي آنها را تحت كنترل خود درآورده بود.

 

ورود و اخراج اشرف پهلوي

اشرف بدون كسب اجازه از دولت و شاه در تاريخ سوم مرداد ماه 1332 با يك هواپيماي «ايرفرانس» و با نام «بانو شفيق- نام همسر اشرف» وارد فرودگاه مهرآباد شد. در فرودگاه يكي از كارمندان بنگاه هواپيمايي ايرفرانس كه او را شناخته، خود را معرفي مي‌كند و برايش يك اتومبيل كرايه به شماره 527 تهيه مي‌كند تا با آن به شهر بيايد. خبر ورود اشرف پهلوي موجب شگفتي دولت و دربار شد و به سرعت در سراسر ايران پخش شد و عناوين اصلي روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد. روز يكشنبه چهارم مرداد ماه 1332 روزنامه اطلاعات دو خبر نخست خود را به بازگشت غيرمنتظره و البته غيرقانوني اشرف پهلوي به ايران اختصاص داده است، تيتر خبر بازگشت اشرف به ايران در واقع اين پرسش را مطرح مي‌كرد كه چرا او به ايران بازگشته و پاسخ احتمالي اين بود كه «ممكن است والاحضرت اشرف براي تاديه قروض خود كاخ خويش را در تهران بفروشد» ضمن اينكه پيش‌تر تاكيد مي‌كند خواهر شاه به زودي به پاريس بازخواهد گشت. دربار نيز بلافاصله با انتشار اعلاميه فوق‌الذكر از اين موضوع اعلام برائت مي‌كند. دكتر مصدق نخست‏وزير وقت در
10 مرداد 1331 دستور به خروج اشرف پهلوي از ايران داد. به دستور او، اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه، ايران را ترك كرد و روانه اروپا شد. دكتر مصدق با مداخله بستگان و نزديكان شاه در امور كشور شديدا مخالف بود. او بارها در جلسات شوراي وزيران و در مصاحبه‌هاي مطبوعاتي و سخنراني‏هاي خود گفته بود كه هيچ عاملي بيش از مداخله و اعمال نفوذ اصحاب نام و متنفذان در معاملات دولتي و انتصابات و اموري نظير اينها، مردم را عصبي و آماده عصيان نمي‌كند. اين مداخلات همه قشرها را خشمگين مي‏سازد به‏ويژه طبقه روشنفكر و متوسط را كه كوشش ما بر افزايش شمار اعضاي اين طبقه است. مصدق همچنين مي‏دانست كه اشرف از ورود به توطئه بر ضد دولت او خودداري نمي‌كند و اطلاعات شهرباني (پليس) را مامور گزارش تماس‏هاي او كرده بود. مصدق براي قطع اعمال نفوذ و نيز پيشگيري از توطئه احتمالي اشرف بر ضد دولت خود و همكاري با عوامل بيگانه؛ دستور داده بود كه از كشور خارج شود.

 

هدف واقعي اشرف از بازگشت به ايران

البته اشرف پهلوي هدف از سفر خود به تهران را رسيدگي به امور خانوادگي و فراهم كردن پول براي پرداخت هزينه‌هاي درمان پسرش عنوان كرد اما هدف واقعي او از آمدن به تهران رساندن نامه و پيام محرمانه سران امريكا و انگليس به شاه بود. دكتر مصدق پس از آگاهي از سفر اشرف پهلوي، ابوالقاسم اميني، كفيل وزارت دربار را به دفتر خود احضار كرد و ضمن خواستن توضيحاتي از او در اين باره، پيامي فوري به شاه فرستاد و از او خواست تا سريعا موجبات بازگشت خواهرش به خارج از كشور را فراهم كند. سفر اشرف پهلوي مجموعا 10 روز به طول انجاميد و او با بدرقه حميدرضا پهلوي و همسر او با يك هواپيماي خطوط هوايي «اس.آ.اس» متعلق به دولت سوئد، تهران را ترك كرد. ابوالقاسم اميني، كفيل وزارت دربار، چهارم مرداد، در مصاحبه با كيهان ورود اشرف را غيرمترقبه مي‌خواند و از عصبانيت شاه هنگام شنيدن اين موضوع خبر مي‌دهد: «هنگامي كه حضور اعليحضرت رسيدم و جريان را معروض داشتم خيلي عصباني شدند كه چرا والاحضرت بدون كسب اجازه اقدام به مراجعت به تهران كرده‌اند و بنا شد در شرايط فعلي براي اينكه ورود ايشان موهم فرضياتي نشود و سوءتفاهمات تازه‌اي بين دربار و دولت به وجود نياورد موجبات بازگشت ايشان به اروپا فراهم شود.»

 

شاه عصباني از خواهر

شاه مستاصل و در وحشت از اينكه دكتر مصدق چطور با اين موضوع مواجه خواهد شد، بلافاصله اميني، كفيل وزارت دربار را به ملاقات اشرف كه در كاخ شاهپور غلامرضا اقامت گزيده مي‌فرستد تا از او بخواهد هرچه سريع‌تر ايران را ترك كند، اما اشرف نمي‌پذيرد. اشرف ادعا مي‌كند اولين كسي كه براي ديدن او به كاخ سعدآباد آمد، فرماندار نظامي تهران بود كه قصد داشت او را به فرودگاه مهرآباد برده و به فرانسه بازگرداند. اميني با دست خالي نزد شاه برمي‌گردد. شاه به حدي از دست خواهرش عصباني است كه حتي حاضر نمي‌شود او را به حضور بپذيرد. حالا كه اشرف دست رد به اميني زده، شاه بايد قبل از عكس‌العمل نخست‌وزير چاره ديگري بينديشد، راه‌حل بعدي اين است؛ براي پيش‌دستي اين‌بار ابوالقاسم اميني را به ملاقات دكتر مصدق بفرستد. اميني ساعت 12 ظهر (يكشنبه، چهارم مرداد، يعني فرداي ورود اشرف به ايران) به ديدار دكتر مصدق مي‌رود.

 

واكنش مصدق به مراجعت اشرف

واكنش دكتر مصدق به اين ماجرا كاملا قاطعانه است. او در ملاقات با اميني مي‌خواهد كه اشرف هر چه سريع‌تر ايران را ترك كند. بعد هم بلافاصله به سرهنگ اشرفي، فرماندار نظامي، دستور مي‌دهد كه شخصا اشرف پهلوي را ملاقات و جريان را به وي ابلاغ كند. بنا به گزارش اطلاعات، سرهنگ اشرفي ساعت يك بعدازظهر به ملاقات اشرف مي‌رود و دستور دكتر مصدق را به او ابلاغ مي‌كند، ولي اشرف «به عنوان اينكه به ميهن خويش وارد شده و كسي نمي‌تواند مزاحم او شود از پذيرفتن ابلاغيه خروج از ايران امتناع» مي‌كند. سرهنگ اشرفي موضوع را به اطلاع آقاي نخست‌وزير مي‌رساند. نخست‌وزير بلافاصله دستور به قطع تلفن‌هاي عمارت شاهپور غلامرضا كه اشرف در آن اقامت دارد، مي‌دهد كه او نتواند با بيرون تماس بگيرد. عده‌اي سرباز را نيز از فرمانداري نظامي براي محافظت در اطراف محل اقامت او اعزام مي‌كند. سپس مجددا در تماسي تلفني با اميني بر موضوع خروج اشرف از ايران تاكيد مي‌كند و به او امر مي‌كند كه اشرف بايد هرچه زودتر ايران را ترك كند خواه «حاضر به قبول اين امر بشود يا نشود.» همچنين قرار مي‌شود براي تسريع اين امر دولت مقدمات تهيه گذرنامه اشرف پهلوي را به سرعت فراهم كند. ساعت پنج بعدازظهر اميني با نخست‌وزير ملاقات و براي سومين‌بار راجع به بازگشت اشرف پهلوي با او مذاكره مي‌كند. نتيجه اين ملاقات اين است كه در بعدازظهر همين روز اشرف پهلوي ايران را ترك كند، براي همين هم گذرنامه او تا ساعت 6 عصر آماده مي‌شود. اما هواپيما جاي خالي ندارد و پرواز به چهارشنبه، ششم مرداد، موكول مي‌شود. درنهايت خواهر دوقلوي شاه در ساعت شش و نيم بعدازظهر پنجشنبه 8 مرداد 1332 تهران را به مقصد ژنو ترك مي‌كند و به اين ترتيب پنج روز پر التهاب براي دربار با اين پرواز به پايان مي‌رسد.

 

اشرف پهلوي پس از كودتاي 28 مرداد

اشرف پهلوي پس از كودتاي امريكايي 28 مرداد ماه 1332 به ايران بازگشت و بار ديگر مداخله‌گري و ايفاي نقشي پررنگ‌تر در امور مملكت را در ابعاد وسيع‌تري از سرگرفت و اعضاي شبكه تصميم‌گيري مربوط به سياست خارجي و بين‌المللي دخيل بود و از همان آغاز براي خود موقعيتي ممتازتر از ديگر خواهران و برادرانش مطالبه كرد و بارها به ماموريت‌هاي محرمانه سياسي اعزام شد. اشرف نيابت رياست عاليه سازمان خدمات اجتماعي، رياست سازمان زنان ايران، سرپرستي كميته ايراني حقوق بشر، رياست هيات امناي دانشگاه كرمان، رياست هيات امناي مجمع پزشكي بين‌المللي و چندين شغل و مقام تشريفاتي ديگر را برعهده داشت. اما اين مشاغل تشريفاتي و مالي روحيه جاه‌طلب اشرف پهلوي را ارضا نمي‌كرد. او خواستار يك مسووليت سياسي و با اهميت در سطح بين‌المللي بود. اين خواسته از زماني كه شاه همسرش فرح را به مقام نايب‌السلطنه منصوب كرد، در اشرف بيشتر تقويت شد و گماشتن اشرف به عنوان نماينده ايران در مجامع حقوق بشر موجب شد تا او خواستار مقام رياست هيات نمايندگي در سازمان ملل شود. اشرف در بهمن ماه 1345 به عنوان نماينده و رييس هيات نمايندگي ايران در كميسيون حقوق بشر سازمان ملل منصوب شد. يك سال بعد به رياست هيات نمايندگي ايران در چهل و دومين اجلاسيه شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد منصوب شد و به امريكا رفت. اشرف اندكي بعد يكي از اين خواسته‌هاي خود را به صورت علني ابراز كرد و خواستار دستيابي به مقام رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد شد. اشرف براي اعلام كانديداتوري خود بايد ابتدا به عنوان رييس هيات نمايندگي ايران در سازمان ملل منصوب مي‌شد. اما اين مقام از ابتداي تاسيس سازمان ملل، در انحصار وزيران امور خارجه بود و در آن زمان فرد قدرتمندي چون اردشير زاهدي، مقام وزارت خارجه را داشت. با دخالت شاه، اردشير زاهدي مسووليت رياست هيات نمايندگي ايران در سازمان ملل را به‌طور كامل به اشرف پهلوي واگذار كرد. بلافاصله پس از انتصاب به عنوان رييس هيات نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد، كارگزاران وزارت دربار و وزارت امورخارجه تلاش براي تحقق خواست اشرف پهلوي، يعني رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد را آغاز كردند. به موجب يكي از اين اسناد، مجيد رهنما در مهر ماه 1349 به ملاقات «اوتانت»، دبيركل وقت سازمان ملل مي‌‌‌‌رود و نظر او را در مورد نامزدي اشرف براي رياست مجمع عمومي جويا مي‌شود. البته اوتانت با زيركي هر چه تمام‌‌‌تر با اين موضوع برخورد مي‌كند و ضمن اينكه از اعلام كانديداتوري اشرف استقبال مي‌كند، امكان عملي شدن آن را به اين سبب كه يك بار دولت ايران مقام رياست مجمع عمومي سازمان ملل را در اختيار داشته بعيد مي‌‌‌داند و آن را منوط به موافقت ساير داوطلبان از ديگر كشور‌ها مي‌كند. نصرالله انتظام رييس هيات نمايندگي ايران در سال‌هاي 1328 تا 1329 با 32 راي از مجموع 54 راي به رياست مجمع عمومي سازمان ملل انتخاب شده بود. در همين ايام اندونزي مصمم بود كه «آدام ماليك» يكي از شخصيت‌هاي خوشنام خود در عرصه بين‌المللي را كانديداي اين مقام كند. سرانجام تلاش براي انتخاب اشرف پهلوي به رياست مجمع عمومي سازمان ملل متحد به پايان مي‌رسد.

 


دكتر مصدق نخست‏وزير وقت در 10 مرداد 1331 دستور به خروج اشرف پهلوي از ايران داد. به دستور او، اشرف پهلوي خواهر دوقلوي شاه، ايران را ترك كرد و روانه اروپا شد. دكتر مصدق با مداخله بستگان و نزديكان شاه در امور كشور شديدا مخالف بود.
ستاره اقبال اشرف پهلوي به عنوان زني جاه‌طلب، سركش، باهوش، جسور و مكار از زماني رو به افول گذاشت كه رزم‌آرا بر سر كار آمد. رزم‌آرا بر‌خلاف رويه اسلاف خود بدون كوچك‌ترين مشورتي با اشرف، كابينه خود را تشكيل داد و به اعتراضات اشرف بي‌توجهي كرد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون