ترامپ و پذيرش نتيجه انتخابات 2020
خطر بزرگيكه امريكا را تهديد ميكند
مترجم: هديه عابدي
ديويد فرنچ، وكيل و تحليلگر سياسي امريكايي در پي مرگ روث بيدر گينزبرگ، قاضي ديوان عالي امريكا، در مقالهاي نوشت «هيچگاه در زندگيام نديده بودم طبقه سياسي امريكا تا اين حد دچار ترس شده باشد و از وحشت به خود بلرزد.» با اين حال، من تصور ميكنم اين ترس و لرز تنها مخصوص طبقه سياسي كشور نبوده است. خود من هم روز بعد از مرگ گينزبرگ همين قدر ترسيده بودم: درست وقتي كه ديدم طرفداران دونالد ترامپ، رييسجمهور كنوني ايالات متحده، به سمت يك شعبه اخذ راي در شهر فرفكس ايالت ويرجينيا سرازير شده و ميخواستند رايگيري زودهنگام را مختل كنند. آنها براي اين كار، در حالي كه شعار «چهار سال ديگر!» سر ميدادند، صفي را تشكيل دادند كه رايدهندگان براي راي دادن مجبور بودند آن را دور بزنند. اين گروه به صورت خودجوش اين كار را انجام ندادند. اين كار به هيچوجه تصادفي نبود، بلكه مقدمه ترسناكي بود بر اتفاقاتي كه قرار است در آينده رخ دهد. جمهوريخواهان برنامه دارند دهها هزار تن از هواداران داوطلب خود را در شعب اخذ راي ايالتهاي كليدي مستقر كنند. البته ظاهرا هدف آنها نظارت بر انتخابات و جلوگيري از تقلب است، اما در عمل اين افراد براي ايجاد جو منفي و ارعاب ديگران مستقر ميشوند. ترامپ نه تنها با اين كار مخالفتي نكرده، بلكه آنها را تشويق هم كرده است. ماه گذشته در مصاحبهاي با فاكسنيوز با افتخار از «كلانترها» و «نيروهاي انتظامي» سخن گفت كه به نمايندگي از او بر فرآيند رايگيري نظارت ميكنند. در يكي از همايشهاي انتخاباتي خود در ايالت كاروليناي شمالي نيز به هوادارانش گفت: به هر شعبه اخذ رايي كه ميرويد، بر عملكرد آن نظارت داشته باشيد. ببينيد كه چطور راي ما را ميدزدند. شايد تصور كنيد من آدم بدبيني هستم، اما به نظر من حرفهاي ترامپ، دعوت مردم به انجام كاري فراتر از نظارت است. ترامپ از طرفداران خود خواسته دو بار راي بدهند: يك بار به صورت پستي و يك بار به شكل حضوري؛ امري كه قطعا خلاف قانون است. آيا هنوز هم ميتوان به يك رقابت عادلانه در امريكا اميد داشت؟ آيا هنوز هم قواعد و استانداردهاي شرافت كاربرد دارند؟ براي خيل عظيمي از جمعيت امريكا كه روز به روز بر تعدادشان افزوده ميشود، پاسخ اين سوال منفي است. درست در همين حين، وارد جنگ بر سر كرسي گينزبرگ در ديوان عالي امريكا شدهايم؛ جنگي كه ميتواند به يك بازي فرسايشي و مرگبار تبديل شود. البته اين مساله تنها به خاطر نامزد پيشنهادي ترامپ، يعني ايمي كني برت - قاضي كاتوليك و محافظهكار امريكايي و گزينه مطلوب مخالفان سقط جنين - نيست، بلكه بخشي از آن به دليل شتاب و دورويي وقيحانه ميچ مككانل، رهبر اكثريت مجلس سناست كه چهار سال قبل و در شرايط مشابه، كاري كرد تا زمان روي كار آمدن دولت جديد، قاضي جديدي وارد ديوان عالي نشود، اما اكنون قصد دارد قبل از انتخابات ماه نوامبر نامزد پيشنهادي ترامپ را روي كار بياورد. در چنين شرايطي، دموكراتها ممكن است پس از كسب اكثريت سنا و پيروزي در انتخابات رياستجمهوري، خواستار اضافه شدن قاضيهاي جديد به ديوان عالي شوند تا اكثريت جمهوريخواهان در اين ديوان را بشكنند. تازه اين يكي از اقداماتي است كه ممكن است براي انتقام از جمهوريخواهان اتخاذ كنند.
برگرديم به بحث ترس و لرز؛ روز چهارشنبه از ترامپ پرسيدند آيا تعهد ميدهد در صورت شكست در برابر جو بايدن، قدرت را به شكل مسالمتآميز به او منتقل كند؟ شايد در ابتدا از پاسخ منفي او به اين سوال شوكه شويم، اما بعد ميبينيم كه چيز ديگري از ترامپ انتظار نميرود. او در پاسخ، حرفهاي هميشگي خود در خصوص رايگيري پستي و تقلب در انتخابات را تكرار و به شكايتهايي اشاره كرد كه نوكرانش در خصوص انتخابات طرح كردهاند. او گفت: صادقانه بگويم، هيچ انتقال قدرتي در كار نخواهد بود. استمرار حضور من در كاخ سفيد را شاهد خواهيد بود. شك نكنيد كه خطر بزرگي ما را تهديد ميكند. اين كشور كه همين الان هم پر از وحشيگري و بيفرهنگي است، در آستانه رسيدن به وضعيت غير قابل كنترل قرار دارد، چرا كه نهادها در امريكا بهشدت ناديده گرفته شدهاند، حزبگرايي تمام منابع كشور را به خود اختصاص داده و ترامپ نيز كه خود عامل اين اتفاقات است، به آنها انگيزه مضاعفي ميدهد تا امريكا را به زير بكشند. در اين بين، حزب جمهوريخواه تمايلي به كشيدن ترمز ندارد.
مرگ چند روز پيش گينزبرگ گواهي بر اين ماجراست. بسياري از ما خوشبينانه اميدوار بوديم بخش كوچك اما مهمي از سناتورهاي جمهوريخواه، وطندوستي را ارجح بر منافع حزبي خود بدانند و نظر مككانل را كه اصول خود را زير پا گذاشت، نقض كنند. سناتورها بايد درك كنند كه اگر گزينه پيشنهادي ترامپ وارد ديوان عالي شود، قطعا بايد منتظر چرخه بيپاياني از اقدامات تلافيجويانه باشيم. يك نفر بايد يك جايي از خود شرافت نشان دهد و بگويد «كافي است». اما تنها دو سناتور جمهوريخواه، يعني ليزا مركاوسكي و سوزان كالينز، عليه مككانل به پا خاستهاند. البته در مورد كالينز شاهد ملاحظات انتخاباتي و استفاده محتاطانه از واژگان بوديم. ديگر سناتورها همگي پشت سر مككانل ايستادند. البته من اين را به حساب عدم شجاعتشان نميگذارم، بلكه علت آن را چيز بدتري ميدانم. اكنون بسياري از سياستمداران و شايد بيشتر امريكاييها به اين ياركشيهاي سياسي نگاه ميكنند و مشتي كلاهبردار را ميبينند كه اگر پيشدستي نكني و جيبشان را نزني، جيبت را ميزنند. كسي كه براي نشان دادن حسن نيتش كيف پولش را در نقطهاي عمومي رها ميكند، در صورت از دست دادن اموال خود نميتواند شكايتي داشته باشد.
«اينجا غرب وحشي است». اين جمله را يك استراتژيست جمهوريخواه ميگويد كه طرفدار ترامپ نيست اما از اين استعاره براي دفاع از مككانل استفاده ميكند.
وي ميگويد: «مساله در اينجا، ديناميكهاي قدرت وابسته به شرايط است. اگر شرايط برعكس بود، دموكراتها هم همين كار را ميكردند. شومر و مككانل هر دو مثل هم بازي ميكنند. اما مككانل كمي بهتر بازي ميكند.
بنابراين آيا درسي كه دموكراتها بايد بگيرند اين است كه هر چقدر ميتوانستند براي خود بردارند؟ اين چيزي است كه برخي دموكراتهاي برجسته اكنون پيشنهاد ميكنند؛ به محض اينكه حزب به قدرت بازگشت، چند كرسي به ديوان عالي اضافه شود تا دموكراتها بتوانند نفوذ بيشتري در آن داشته باشند. منطقه ديسي و پورتوريكو به ايالت تبديل شوند تا دموكراتها شانس بيشتري براي كسب اكثريت سنا داشته باشند. كاركرد «فيلي باستر» (از حد نصاب انداختن مجلس) به كلي لغو شود. اينها تازه چند مورد از فهرست بلندبالايي است كه دموكراتها ميتوانند به آن متوسل شوند.
ما ديگر چه جايگاهي در جهان داريم؟ ثروتمندترين و قويترين كشور جهان به چنين وضع اسفباري كشيده شده است. روز سهشنبه تعداد قربانيان كروناي امريكا از مرز 200 هزار نفر گذشت و موقعيت ما به عنوان رهبر جهان را حداقل در اين حوزه تثبيت كرد. از اين نظر در جهان همتا نداريم. روز چهارشنبه مجله آتلانتيك دو ماه مانده تا انتشار از جلد ماه نوامبر خود رونمايي كرد. در كنار اين جلد، سردبير نشريه جفري گلدبرگ يادداشتي آخرالزماني نوشته و در آن توضيح ميدهد بيش از اين نميتوانسته براي انتشار اين مطلب و جلد صبر كند. آتلانتيك در مقاله خود ميگويد ترامپ به احتمال زياد به گونهاي نتايج انتخابات را زير سوال ميبرد كه بدون در نظر گرفتن راي مردم، بتواند در قدرت باقي بماند. چند ساعت پس از انتشار اين مقاله، ترامپ با حرفهاي خود تلويحا اين احتمال را تاييد كرد. اين مقاله كه به قلم بارتون گلمن، برنده جايزه پوليتزر نوشته شده است، تصريح ميكند شيوع بيماري كرونا، رييسجمهور بيملاحظه و بيفكر، سيلي از رايهاي پستي، تخريب خدمات پست، تلاش براي سركوب راي مردم و تعداد بسيار زيادي شكايت كه در محاكم قضايي مطرح شده همگي دستگاه انتخاباتي كهنه امريكا را تحتتاثير خود قرار داده است. مكانيسمهاي تصميمگيري در خطر فروپاشي قرار دارند. كارشناسان قانون انتخابات هشدار ميدهند كه شرايط براي بروز يك بحران در قانون اساسي كاملا فراهم است؛ بحراني كه ميتواند كشور را دچار خلأ قدرت كند. براي جلوگيري از اين فاجعه نيز هيچ راهكاري نداريم.
تنها چند روز پيش از انتشار اين مقاله در اينترنت، نيويوركر نيز مقاله مشابهي را منتشر كرده بود كه توضيح ميداد انتخابات امريكا چگونه ممكن است به خشونت كشيده شود، ناظران انتخاباتي دموكراتها با ناظران جمهوريخواه درگير شوند و كشور به آشوب كشيده شود. اين مقاله پيشبيني كرده بود كه اتهام تقلب در انتخابات باعث ميشود شمارش آراي هر ايالت به اين زوديها به تاييد نهايي نرسد. چند ساعت پس از انتشار مقاله گلمن، پايگاه خبري تحليلي «اسليت» نيز مقالهاي را به قلم ريچارد هاسن، استاد حقوق دانشگاه كاليفرنيا منتشر كرد كه تيتر آن اينگونه بود: «من هيچگاه به اندازه الان نگران دموكراسي در امريكا نبودهام.»
اينكه چندين و چند نفر بهطور همزمان در مورد يك چيز هشدار ميدهند، نشان ميدهد با خطر جدياي روبرو هستيم. ريچارد پريموس، استاد حقوق دانشگاه ميشيگان، ميگويد از دهه 1870 ميلادي تاكنون، هيچگاه جمهوريت تا اين حد در معرض خطري خودساخته نبوده است. ترامپ به هيچ چيز به جز قدرتش اهميت نميدهد و هر كاري بتواند براي حفظ اين قدرت انجام ميدهد. اگر به اوباما يا جورج دابليو بوش ميگفتي در صورت انتخاب مجدد شما در انتخابات، دموكراسي در امريكا براي هميشه ناقص و در آينده امريكا به يك جمهوري ناكارآمد تبديل ميشود، بعيد ميدانم هيچيك از آنها چنين چيزي را ميپذيرفتند. اما ترامپ؟ فكر نميكند براي او بقاي جمهوريت اهميتي داشته باشد.
چه چيزي اين ايده را به ذهن پريموس وارد كرد؟ استفاده ماموران پليس فدرال از گاز اشكآور عليه معترضان با هدف پاكسازي مسير براي عكسبرداري ترامپ؟ طرح ترامپ براي به تعويق انداختن انتخابات؟ حك كردن نامش با استفاده از مواد آتشزا بر فراز كاخ سفيد در پايان همايش انتخاباتي حزب جمهوريخواه؟ يا تهديد دادستان ترامپ، بيل بار، به قطع بودجه فدرال ايالتهايي كه رييسجمهور آن را آشوبطلب مينامد؟
تقابلهاي مرگبار اخير در شهر كنوشاي ايالت ويسكانسين و شهر پورتلند ايالت اورگان پس از ماهها اعتراضات عمومي عليه نابرابري نژادي نشان ميدهند بخش قابل توجهي از مردم امريكا تا چه حد از دولت خود بيزارند. تفرقه در ميان مردم امريكا به بالاترين حد خود رسيده است. بله قبلا هم نظريه توطئه مطرح ميشد و اختلافات زشت و ناپسند وجود داشت، حتي بين دو طرف دوئل برگزار ميشد! اما توييتر و فيسبوكي وجود نداشت كه مردم در آن يكديگر را از نظر ايدئولوژيك دستهبندي و آتش نفرت و تفرقه را بيش از اين شعلهور كنند. اين آتشها با حرارت شعلهورند و اتفاقاتي كه پس از 3 نوامبر رخ ميدهد، پيامدهاي ناگواري خواهد داشت. بخش قابل توجهي از طرفداران هر دو حزب پيروزي طرف مقابل را قبول ندارند و در صورتي كه نامزد مورد نظرشان پيروز نشود، دولت بعدي را مشروع نميدانند. ترامپ عملا به پيروانش دستور داده همين خط فكري را دنبال كنند.
ترامپ با معرفي برت به عنوان قاضي جديد ديوان عالي، توجه مردم را از شكست فاجعهبار دولتش در مديريت بحران كرونا منحرف كرده است، چرا كه اكنون همه از تبعات ناگوار و جنگ فرهنگي ناشي از انتخاب برت به اين عنوان صحبت ميكنند. برخي دموكراتها پيشنهاد دادهاند در اعتراض به اقدام ترامپ، جلسه استماع برت تحريم شود. برخي نيز خواستار استيضاح بار، دادستان كل ترامپ، شدهاند. كسي كه بيش از همه تلاش كرد حرارت را بخواباند بايدن بود. البته اين هم بخشي از محاسبات سياسي اوست، اما حداقل با رفتار انتخاباتي او در چند ماه گذشته انطباق دارد. او همواره از افراطگرايي اعلام برائت كرده و معتقد است امريكا را نميتوان با استفاده از گل و لاي شست. بايدن بهترين شانس ما براي رستگاري است: براي پيروزي او، بخش عمدهاي از مردم امريكا بايد به اين خطر پي ببرند و رايشان به بايدن آنقدر زياد باشد كه ترامپ ديگر نتواند آن را به چالش بكشد. اگر بايدن به كاخ سفيد راه يابد، به خوبي درك ميكند كه نبايد جمهوريخواهان را تنبيه كند. ماموريت او بازگشت عزت به امريكاست.
البته ديدگاه ديگري نيز وجود دارد كه ميگويد شايد براي پيشرفت و درمان، به نوعي ويراني خلاقانه نياز داشته باشيم. اين يعني بايد تا انتها سقوط كنيم و دوباره به عرش برسيم. اما اگر سقوط كرديم و ديگر بالا رفتني در كار نبود، چه ميشود؟ نميدانم. تمام تنم ميلرزد.
منبع: روزنامه نيويوركتايمز