اداي احترام به استاد محمدرضا شجريان
نه در برابر چشمي، نه غايب از نظري
علي صديقيراد
چهل غروب غمين گذشت و من در طول اين گاهِ پُر از آه، هرگز نتوانستم لفظي چون «زندهياد»، «مرحوم» و... را براي وجود زنده و ارزنده استاد شجريان به كار ببرم. همچنانكه هيچگاه نخواستم و نتوانستم در كنار نام مفاخري چون فردوسي، مولوي، سعدي و حافظ چنين الفاظي را به كار برم. به يقين استاد محمدرضا شجريان همانند اين اسطورهها، نه به تن كه در وطن، هميشه زنده و ياد و خاطرهاش در قلب دوستدارانش، جاري و جاودان است. استاد محمدرضا شجريان در حقيقت شناسنامه آواز ايراني است. هر چند تاريخ تولدش يك مهر ماه ۱۳۱۹ ولي هنر فاخر او، تاريخ اعتبارش را تا مهرِ ابد، تمديد كرده است. باري در اين روزهايي كه ميگذرد فقط تبسم مهربان استاد(در كارگاه آواز) در ذهن و ضميرم مانده كه برايم مرور ميشود و لحظات، دقايق و ساعاتي را كه با آن خسرو خوبان در موسسه فرهنگي و هنري «دل آواز» داشتيم. از مشق آواز هنرجويان تا پرسش و پاسخ و خاطرات شنيدني و نوشيدن چاي و... . استاد شجريان بينياز بود و عاشق؛ ذرهاي گرفتار و در بند ماديات نبود. بر خلاف روال معمول كلاسهاي آواز در اين چند سال برگزاري كارگاه آواز علاوه بر اينكه هيچگونه شهريهاي دريافت نكردند بلكه با گرمي و روي خوش از هنرجويان پذيرايي ميكردند. يكشنبههاي به يادماندني كه هميشه قبل از شروع كلاس خودشان حاضر بودند. برنامهها و كنسرتهايشان را از قبل به ما اطلاع ميدادند تا روزهاي برگزاري كارگاه آواز كمترين وقفه را داشته باشد. استاد به جوانان بسيار بها ميدادند. در كنسرتهاي بعضي از هنرجويان شركت ميكردند و با حوصله تا انتهاي برنامه مينشستند و گاهي با اعضاي گروه ديداري ميكردند و ضمن توصيهها و راهنماييهاي لازم، ايشان را مورد تفقد قرار ميدادند. شيوه تدريس استاد شجريان نيز بينظير بود. ايشان از ما ميخواستند تا آوازهايي كه در آلبومهاي مختلف خواندهاند را بازخواني و تمرين كنيم. در ميان اين خوانشها به نكات و تكنيكهايي ما را آگاه ميكردند كه اگر صدها بار ديگر آن آواز را گوش ميداديم بدون راهنمايي ايشان متوجه آن تكنيك نميشديم. به ياد دارم استاد به يك نكته جالب در كلاس اشاره ميكردند كه برخلاف خيلي از خوانندگان كه دنبال «اوجخواني» هستند من به دنبال خوانندههاي «بمخوان» هستم، خوانندهاي كه بتواند صداي «بم» را زيبا بخواند مانند استاد بنان، مرحوم بهمن علاءالدين(مسعود بختياري) و... . از ديگر نكاتي كه به ظرافت اشاره ميكردند، اين بود كه هيچ كدام از شما «شجريان» نخواهيد شد ولي ممكن است در آينده «بهتر از شجريان» بشويد. چقدر تواضع داشتند و چه زيبا به ما اعتماد به نفس را به صورت عملي ميآموختند. استاد عزيز و مهربانم؛ حرف دلم را با اين بيت از شيخ اجل، سعدي به پايان ميرسانم:
«نه در برابر چشمي نه غايب از نظري
نه ياد ميكني از من نه ميروي از ياد».