جان است يا عدد؟
نيوشا طبيبي
سال ۲۰۲۰، سال بدي بود. پشت سر هم، بلا و نحوست بود كه بر سر آدمي فرود آمد. از ويروس كرونا و گرفتاريهاي مربوط به آن گرفته تا بلاي ترامپ و تحريمهاي غيرانساني و سوء عملكرد مسوولان وطني و گراني و تورم و مضايق اقتصادي و معيشتي زندگي را تنگ و سخت كردند.
همه اينها را ميشد تحمل كرد اگر اين همه جانهاي گرانبها از دست نميرفتند. بزرگترين خسارت و لطمه اين سال نحس به زندگي و حس انساني ما، عادي شدن
«خبر مرگ» بود.
مردن آدمها به قالب شماره ريخته شد. هر صبح جدولي منتشر شد از كساني كه رنگ طلوع امروز را نديدند. بزرگ شدن عدد كمي نگرانمان كرد و با كوچك شدنش خوشحال شديم. اين عدد لعنتي، اين آمار سياه و چرك كه آلوده به اشك و آه و درد آدمهاي زيادي در جهان و در كشور ماست، با تصميمهاي دولتمردان كم
و زياد ميشود.
اين واقعيتي دردناك است كه به ياد بياوريم، تا پيش از آنكه دولت بالاخره تصميم بگيرد تا محدوديتهايي اعمال كند شمار آدمهايي كه ميمردند - تلقي تصميم گيرندگان و وزير بهداشت: آمار تلفات كرونا! - روز به روز بيشتر ميشد. خانوادههاي بيشتري عزيزانشان را در بدترين شرايط از دست ميدادند. پس از تسليم و تصميم به اعمال محدوديتها، آمار كاستي گرفت. آقاي وزير باز هم با غرور بر بلنداي صندلي وزارت نشست كه «بيماري را كنترل كرديم…»
يعني تعداد كساني كه جانشان را ديشب از دست دادند ۱۲۸ نفر بود. يعني مابهالتفاوت تعداد اين ۱۲۸ نفر با آمارهاي قبل، تعداد كساني است كه بر سر تعلل و غفلت جان خود را از
دست دادهاند…
درد بر سر عادي شدن آمار است. ريختن جان آدمها در شماره و عدد پديده ترسناكي است. بعد از اينكه شمار مرگ انسانها براي ما با يك عدد خشك و بياحساس يكسان شد، اخلاق انساني به كجا ميرود؟ آيا بعد از اين دوره، مرگ و آزار ديدن آدمهاي ديگر، مصيبت و خواري و زجر انسانها براي ديگر ابناي بشر، امري روزمره و عادي خواهند شد؟
سرنوشت بازماندگان چه ميشود؟ آنهايي كه آسيبهاي روحي و رواني ديدهاند چه كاري بايد بكنند؟ زندگيهايي كه فرو پاشيدهاند؟ رواست كه از پيروزي حرف بزنيم؟ كه شاهكار مديريتي كردهايم؟
موضوعي كه بايد واكاويده شود، همان مابهالتفاوت تعداد درگذشتگان قبل و بعد از تصميمگيري براي اعمال محدوديتهاست. چرا چنان تعللي رخ داده؟ اساسا چرا گاهي در موضوعات مهمي كه به حيات و ممات ايرانيها و منافع ملي مربوط ميشود، تعلل و ترديد و سوراندن زمان ديده ميشوند؟ صحبت از خطاي مديريتي و اداري نيست، موضوع خطاهايي است كه احتمالا منجر به مرگ هزاران ايراني شده است.
كرونا، اخلاق انساني را تحت تاثير قرار داده، نميتوانيم هم سفره شويم، نميتوانيم يكديگر را در آغوش بكشيم، نميتوانيم آزادانه به ديدار پدر و مادر و خويش و دوست و آشنا برويم. مهربانيهايمان را محدود كرده.
اگر ما را نسبت به رنج و درد و مرگ بياحساس كند، بزرگترين و تلخترين تحول ممكن در تاريخ بشر روي داده است. جهاني را تصور كنيد كه كسي از رنج ديگري، از مرگ كودكي، از خبر گرسنگي و قحطي و زلزله خم به ابرو نياورد و در پي زندگي خود باشد…