مشتركان همراه اول و ايرانسل
روزانه چقدر اينترنت مصرف ميكنند؟
منصوره خالقي
مردم براي انتخاب يك كالا يا يك خدمت چه فاكتورهايي را درنظر ميگيرند؟ چرا كالاها و خدمات مشابه بازارهاي متفاوتي دارند؟ يك فروشگاه همواره پر از مشتريان مشتاق است و فروشگاه ديگر از كسادي بازار امانش بريده است؟ در واقع سوال اصلي اين گزارش اين است كه بازار كداميك از دو اپراتور اول و دوم تلفنهاي همراه در حوزه حجم ديتاي مصرفي داغتر است و چرا؟ يافتن پاسخ قسمت اول اين سوال كار سادهاي است. آمارها پاسخها را نشان ميدهند. براساس گزارش سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي كه در جدول زير مشاهده ميشود، مجموع تعداد مشتركان ۳G و ۴G دو اپراتور همراه اول و ايرانسل به ترتيب حدود ۳۷ و ۳۵ ميليون نفر است. از طرفي مديرعامل ايرانسل و معاون فني و توسعه شبكه همراه اول در گفتوگو با نشريه پيوست در مورد حجم ديتاي مصرفي مشتركانشان اين طور گفته كه طبق ادعاي مديرعامل ايرانسل حجم ديتاي مصرفي توسط مشتركان اين اپراتور به طور متوسط حدود ۱۰ پتابايت در روز است البته اين در حالي است كه ايرانسل در پيك شبكه
(۱۷ آذر) به ۱۲ونيم پتابايت نيز براي اولين بار رسيد. همچنين معاون همراه اول گفته است كه اكنون بالاترين مصرف روزانه در هفته به ۱۲ و نيم پتابايت رسيده كه در مقايسه با سال گذشته همين روزها دو برابر شده و مصرف اينترنت مشتركان همراه اول در روزهاي ديگر هفته زير ۱۲پتابايت نميآيد. اما پاسخ به بخش دوم سوال يعني آن قسمت كه چرا مشتركان اپراتور اول تمايل بيشتري به استفاده از ديتا در شبكه اين اپراتور را دارند چندان كار سادهاي نيست و نيازمند بررسي دقيقتري است و فرآيند پيچيدهتري دارد. در دنياي امروز، خريداران براي تصميمگيري در فرآيند خريد با سوالات و اما و اگرهاي بسياري رو به رو هستند.تنوع كالاها و محصولات مختلف باعث شدهاند مشتريان با حق انتخابهاي فراواني مواجه باشند. از سوي ديگر شركتها دريافتند كه هزينه جذب مشتريان جديد 5 برابر هزينه حفظ مشتريان كنوني است و از دست دادن يك مشتري تنها از دست دادن يك قلم فروش نيست بلكه فراتر از آن به معني از دست دادن كل جريان خريدهايي است كه مشتري ميتوانسته در طول زندگي انجام دهد. وفاداري به نام و نشان تجاري، نوعي احساس تعلق رواني و تمايل به ادامه رابطه با شركت همچنين ايجاد تعهد مستمر در مشتري است چراكه مشتريان وفادار، محصولات بيشتري ميخرند، توجه كمتري به پيامهاي تبليغاتي رقبا ميكنند و ارايه خدمات براي مشتريان موجود كه با فرآيندهاي شركت آشنا هستند، ارزان است. همچنين وفاداران به برند، نكات مثبت شركت را به ساير مشتريان ارجاع و نشر ميكنند كه چنين روندي براي سازمانهاي كسب وكار، منافع بلندمدت و موفقيت تجاري را به همراه خواهد داشت. تصميمگيري مصرفكننده در ارتباط با نحوه انتخاب برند از ميان گزينههاي مختلفي است. در ادامه به مهمترين اين شاخصها ميپردازيم. شناخت برند اشاره به شدت قدرت اتصال ويژگيهاي ايجاد شده در ذهن دارد و مشتريان را قادر ميسازد تا برند را در شرايط مختلف تشخيص دهند و در صورت نياز، آن را به ياد آورند. در چنين وضعيتي ممكن است مشتري با ورود به فروشگاه و با ديدن برند يا شنيدن نام آن، آن را تشخيص داده و در ذهن نوع نيازي كه آن برند تامين ميكند را تداعي كند. آگاهي از برند تحت تاثير عواملي همچون اقدامات بازاريابي(تبليغات)، ارتباطات، دهان به دهان و... قرار ميگيرد. تحقيقات نشان دادهاند كه شناخت برند، تاثير بسزايي بر انتخاب برند دارند. بنابراين آگاهي و شناخت از برند سبب انتخاب محصول خواهد شد. در نگرش سنتي، كيفيت محصولات در پرتو ويژگيها و صفات فيزيكي آن از قبيل استحكام و قابل اعتماد بودن ارزيابي ميشود ولي امروزه بسياري از شركتها مفهوم كيفيت را مورد بررسي مجدد قرار دادهاند. اين شركتها متوجه شدهاند كه مطلوبترين و موفقترين محصول در جهان، اگر نيازها و خواستهها و انتظارات مشتريان را برآوردن نكند، ايدهآل محسوب نميشود. در نگرش جديد بازاريابان بايد تركيبات مناسب، دوام مناسب و قيمت مناسب را در مورد هر محصول درنظر بگيرند. مشتريان به ما كمك ميكنند تا مناسب بودن را شناسايي كنيم و تنها كاري كه ما بايد انجام دهيم اين است كه از آنها نظرخواهي كنيم. در اين رابطه رضايتمندي، پاسخ كامل مشتري به برند است كه درنهايت به خريد مجدد محصول ميانجامد. به علاوه مسوولان برخي شركتها متوجه شدند كه كل سازمان بايد نسبت به كيفيت محصول متعهد باشد.كار هر كدام از كاركنان بر كيفيت تاثير دارد. تعريف جديد كيفيت در چارچوب اين مفهوم چنين است:«درجهاي كه يك محصول با انتظارات مشتري و مشخصات ارايه شده تطبيق دارد.» همچنين كيفيت بهينه عبارت است از سطحي از كيفيت كه علاوه بر برآورده كردن انتظارات مشتريان بدون اضافه شدن ارزش محصول از افزايش هزينهها جلوگيري كند. اعتبار نام تجاري عبارت است از باورپذيري اطلاعات مرتبط با موقعيت و موضع محصول كه در يك نام تجاري موجود است و مستلزم انجام با ثبات آنچه قول داده شده است، ميباشد. موضوع شهرت و خوشنامي شركت را ميتوان به عنوان منبعي با ارزش و استراتژيك دانست كه به شركت مزيت پايداري را عرضه ميكند. ايجاد خوشنامي و شهرت،يك فرآيند بلندمدت درونسازماني است همچنين يك دارايي نامشهود است كه براي رقبا دشوار است كه از آن تقليد كنند. سابقه خدمت مفيد ميتواند از عوامل تاثيرگذار در شهرت برند باشد. نامهاي تجاري كه در طول زمان ثبات بيشتري در بازاريابي دارند، شهرت بالاتري خواهند داشت. برخي مشتريان به كيفيت و خدمات بسيار عالي در همه موارد خريد توجه ندارند زيرا در بسياري از موقعيتها قيمت مهمتر است. مصرفكنندگاني كه سبك تصميمگيري آنها «توجه به قيمت» است عمدتا به دنبال قيمتهاي پايين هستند. اين افراد خريداراني مقايسهگر هستند و اغلب هدف آنها به دست آوردن بيشترين ارزش ممكن در عوض پولي كه ميپردازند، هستند. سبك زندگي مشخص ميكند كه مصرفكننده چگونه پول، زمان را براي فعاليتها و علائم مختلف صرف ميكند. سبك زندگي تحتتاثير هنجارها، ارزشها و نقشهاي شخصي بوده و به عنوان عاملي مهم در تعيين معيارهاي انتخابي كه مصرفكننده هنگام خريد محصولات به كار ميبرند به شمار ميآيد. مصرفكنندگان ترجيح ميدهند تصميمات خريدي اتخاذ كنند كه مطابق با سبك زندگي آنها باشد و محصولاتي را انتخاب كنند كه متناسب با نقشهاي آنها در زندگيشان باشد. تغييرات مداوم و پايدار و رقابت روزمره مستلزم ايدههاي خلاق و بديع است تا برندها بتوانند حضور و رشد خود را در بازار ادامه دهند. هر قدر محصول مبتكرانه و خلاقانهتر باشد، خريدار را بيشتر به خود جذب ميكند. نام تجاري بايد در هماهنگي كامل با تمام فعاليتهاي بازاريابي باشد، ارتباط مستقيم با بازار داشته، داراي ثبات رفتار بوده و نسبت به مشتريان وفادار باشد. نام تجاري دارايي نامشهود شركت است كه باعث افزوده شدن ارزش نهايي محصول ميشود، براي سهامداران ايجاد ارزش كرده و باعث افزايش درآمد شركت ميشود. ميتوان از 3 ديدگاه اقتصادي، روانشناسي و ديدگاه رفتاري ويژگيهاي فردي مصرفكننده را درنظر گرفت. هر مشتري با توجه به عوامل فوق برمبناي رفع نيازهاي خود رفتار خواهد كرد.