• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4851 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۸ بهمن

يادداشتي به بهانه نمايشگاه نقاشي مجتبا طباطبايي (اندروني/ بيروني) در گالري اعتماد

مواجهه با فضاي سوم

نيلوفر ثاني

       

چندي پيش، نمايشگاه آثار هنري رئوف دشتي، در گالري پروژه‌هاي آران، با عنوان «عدم تشخيص موقعيت»، با نقل قولي از «ري اولدنبرگ» جامعه‎شناس امريكايي كه به سه سطح از فضاهاي زيستي فرد، شامل فضاي خانه/ كار و محيط‌هاي اجتماعي اشاره مي‌كند، در معرض ديد عموم قرار گرفت. آثار رئوف دشتي، عكس‌هايي با تمركز بر موقعيت سطح اول زيستي و در حقيقت از فضاي داخلي خانه مسكوني‌اش، با تاكيد بر تضاد بزرگ و ناهمگوني آن با دو فضاي ديگر اجرا شده‌ بود كه با بازنمايي اشيا و موقعيت آنها در محيط خانه، چگونگي مواجهه او/ فرد را در ايجاد تعادلي نسبي با ساير موقعيت‌ها به نحوي بيان مي‌كرد. چنانكه در قاب‌ها، تشويش، تنش و سردرگمي، كاركرد اصلي فضاي خانه، به شكلي مخدوش نشان داده مي‌شد.
مجتبا طباطبايي كه آخرين نمايشگاه هنري او در گالري اعتماد موضوع اين نوشتار است، با همين رويكرد با مخاطب روبه‌رو شده است. اندروني/ بيروني، عنواني بر آثار است كه مي‌تواند در مواجهه نخست با تابلوهاي نقاشي او سمت و سويي دلالتمند در بيننده ايجاد كند.
تابلوهايي با ابعاد بزرگ و اغلب دو لت و سه ‌لتي كه با شكاف و مرز موجود بين لت‌ها، چندپارگي معنايي را نيز به ‌محتوا افزوده ‌است. او در اين سري از آثارش مستقيما تضاد موجود و وجه قياسي بارز را با چالشي عريان مطرح مي‌كند. تابلوهاي طباطبايي دو دسته‌اند؛ گروهي در ابعاد بزرگ و در جايگاه مقايسه و به‌طور مستقيم ميان فضاي سطح سوم يا فضاي اجتماعي كه با مرز اندروني و بيروني جدا شده‌اند كه در همين سطح سوم در تقسيم‌بندي اولدنبرگ، تضاد بارزي در سطح جامعه قابل مشاهده است به ويژه رنگ ‌و روي جنسيتي كه در محيط‌هاي عمومي، پوشش‌هاي متفاوتي از فضاهاي جمعي خصوصي‌تر مانند مهماني‌ها، مجالس و دورهمي‌‌هاي خانوادگي، قابل تمايز است. در تابلوهاي عروسي و مهماني طباطبايي، زنان با پوشش انتخابي خودشان بدون ممنوعيتي حضور دارند، مردان شادمان در حال رقص و پايكوبي بعضي با كت و شلوار و كراوات هستند. در تابلوهايي كه حاكي از حضور عمومي‌تر در سطح جامعه است، جمعيتي در حال عبور از خيابان و فضاهاي باز يا بازار ترسيم شده‌اند كه پوششي ساده، طبق موازين تعيين‌ شده و قانوني و اغلب خنثي دارند. تكنيك تمام تابلوها،  محوشدگي يا تارشدگي است، يعني قرار نيست محوريت بر سوژه‌ها و چهره‌ها متمركز باشد يا حتي حالات و احساسات آنان را بازنمايي كند. اين بخش را هنرمند به‌طور هوشمندانه از ماوقع اصلي مفاهيم نقاشي‌ها حذف‌ كرده تا با دو نشانه‌گيري به اصل محتوا بپردازد. نخست تارشدگي نشاني از تاثير و وجود بارز عواملي است كه بر شفافيت، صداقت و زلاليت حاكم، شبهه وارد مي‌كند. وقتي همچنان در فضاي اجتماعي فرد و افراد، مدام در حال سانسور خود و حذف بخش مهمي از موجوديت حقيقي زيستي و هويتي خود باشند، تارشدگي انتخاب هوشمندانه‌اي ا‌ست. در حقيقت تارشدگي كه خود نوعي سانسور و حذف به حساب مي‌آيد، عليه سانسور، كنش و كاركرد خود را عرضه مي‌كند و دوم آنكه هنرمند نيازي به انتقال چالش و بازنمايي قياس متضاد موجود، از طريق كشف احساس سوژه‌ها نمي‌داند، بلكه قضاوت را بر اساس برداشت مستقيم مخاطب بر كليت رويداد با تاثيري خالص‌تر، بي‌آنكه عوامل ديگري از جمله تغييرات احساسي چهره‎ها اثرگذار باشد، تمام و كمال باقي گذاشته است. تابلوها در چندين قياس تكرار شده‌اند و هر كدام حامل پيامي از فضاي زيستي اندروني و بيروني افرادي است كه در تناقض و عدم تعادلي روشن معلقند؛ چنانكه در جامعه و با حضور قوانين اجتماعي، با آنچه در فضاي جمعي اما خصوصي‌تري هستند متفاوت رفتار مي‌كنند كه بدون شك اين ميزان تناقض، آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي رفتاري و رواني و در نتيجه اختلال سلامت رواني جامعه را به دنبال خواهد داشت و اين حد از تظاهر منتج به عدم تعادل در تمام سطوح زيستي افراد خواهد شد. چرا كه در هر وجهي بخشي از هويت فردي، حذف يا نقابدار شده است.  انديشه‌ورزي كه طباطبايي در تابلوهايش به آن دعوت مي‌كند، گفت‌وگويي ملموس از وضعيت قابل بحثي است كه اغلب افراد جامعه به ويژه در شهرهاي بزرگ، با آن مواجه و درگيرند و شايد تا پيش از اين، كمتر به اين شيوه مستقيم، طرح و به معرض ديد و نظر و در نتيجه قياس و قضاوت قرار گرفته باشد. محتوايي از زيست افراد كه نشانه‌هاي متعددي از تفاوت‌هاي چشمگير بين دو محيط اندروني و بيروني دارد. رجعتي به ساختارهاي سنتي كه همواره در جهت حفظ حريم خصوصي افراد و تنها براي غريبه‌ها، ديوارها، پوشش‌ها و حصارهاي ضخيمي از پنهان‌شدگي را، امن و راحت تعبير مي‌كرد، اما امروزه هر قدر سطوح فضاي هر فرد يعني فضاي خانه، فضاي كار و فضاي اجتماعي،  بدون حذف و سانسور در تعادل مناسب‌تري قرار داشته باشد، هويت واقعي‌تري را شكل خواهد داد و از نمايشي و ويترين ‌بودن طبق نياز و قوانين مسلط، دور خواهد شد. در بخش ديگري از آثار مجتبا طباطبايي، تابلوهايي با قطع كوچك‌تر و پرتره‌هايي از زنان و مرداني است كه چهره‌هاي‌شان نه تنها تارشدگي را دارد، بلكه با خطوط چكاندن رنگ و حركت قلم‌مو بر بوم، مخدوش و مورد تعارض قرار گرفته است. زناني كه احساسات‌شان در قلمرو اين تهاجم، مورد آسيب و دستكاري قرار گرفته و حتي به شكلي مخروبه‌ شده‌اند. اين تاكيد بر غبار و كهنگي تابلوهاي پرتره، اشاره‌اي به مدفون شدن بخش مهمي از هويت زيستي افراد به ويژه زنان‌ است كه هر چند در قالب بازنمايي ترسيم شده‌اند اما هنرمند كنشمند در واگويي يكي از خشونت‌هاي شاخص انساني از اين زاويه به آن نگريسته است؛خشونتي كه احساس آزادي و انتخاب را از آنان دريغ كرده و اعمال زور و جبر مي‌كند. در اين نمايشگاه، مجتبا طباطبايي كه حضور و درخشش طولايي در عرصه هنرهاي تجسمي دارد، نوع ديگري از تاثيرات اجتماعي و كاركرد هنر را به مثابه جدل در عرصه اجتماعي ارايه مي‌دهد كه كنشي در جهت دگرگوني وضعيت سركوب و سرخوردگي است. به نوعي تابلوهاي او چالشي بر مشروعيت و عادي‌سازي تناقضاتي است كه آثار مخرب خود را به شكل‌هاي ديگري در سطح جامعه بروز خواهد داد. اين وجه بارزي از رويارويي هنر، مخاطب و اثر هنري با معضلات و ناهنجاري‌هايي موجود اجتماعي، در همين شيوه انتخاب و پرداخت هنرمندانه است كه مي‌توان انتظار داشت تاثيرات روشني داشته باشد و نه تنها بر مخاطب هنر و بيننده اثر موثر باشد، بلكه در ارتقاي سطح ديد جامعه و فهمي از شكست الگوهاي نامانوس نهادينه شده، قدم بردارد.

 


تابلوها در چندين قياس، تكرار شده‌اند و هركدام حامل پيامي از فضاي زيستي اندروني و بيروني افرادي است كه در تناقض و عدم تعادلي روشن، معلقند؛ چنانكه در جامعه و با حضور قوانين اجتماعي، با آنچه در فضاي جمعي اما خصوصي‌تري هستند متفاوت رفتار مي‌كنند كه بدون شك اين ميزان تناقض، آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي رفتاري و رواني و در نتيجه اختلال سلامت رواني جامعه را به دنبال خواهد داشت. و اين حد از تظاهر منتج به عدم تعادل در تمام سطوح زيستي افراد خواهد شد. چرا كه در هر وجهي بخشي از هويت فردي، حذف يا نقابدار شده است. انديشه‌ورزي كه طباطبايي در تابلوهايش به آن دعوت مي‌كند، گفت‌وگويي ملموس از وضعيتِ قابل بحثي است كه اغلب افراد جامعه به ويژه در شهرهاي بزرگ، با آن مواجه و درگيرند و شايد تا پيش از اين، كمتر به اين شيوه مستقيم، طرح و به معرض ديد و نظر و در نتيجه قياس و قضاوت، قرار گرفته باشد. محتوايي از زيست افراد كه نشانه‌هاي متعددي از تفاوت‌هاي چشمگير بين دو محيط اندروني و بيروني دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون