ادامه از صفحه اول
از سوي وزير خارجه و نمايندگان ايران در سازمان ملل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي اعلام شد
هشدار برجامي بهامريكا
ايران به برجام پايبند ماند و تنها اقدامات اصلاحي پيشبيني شده (در بند ۳۶ برجام) را اتخاذ كرد. خوب حالا چه كسي بايد اولين گام را بردارد؟ هرگز شكست حداكثري ترامپ را فراموش نكنيد.» «مجيد تختروانچي» سفير ايران در سازمان ملل متحد نيز به امريكا هشدار داد هرچه سريعتر به توافق هستهاي بازگردد زيرا پنجره اين فرصت رو به بسته شدن است. تختروانچي در پيامي به روزنامه «يو اساي تودي»، با اشاره به خروج يكجانبه دولت پيشين امريكا از برجام متذكر شد: «طرفي كه بايد تغيير مسير بدهد ايالات متحده است نه ايران.» «عليرضا ميريوسفي» سخنگوي هيات نمايندگي ايران در سازمان ملل متحد در نيز گفتوگو با هفتهنامه امريكايي «نيوزويك» به اولين اظهارنظرات «آنتوني بلينكن» به عنوان وزير امور خارجه ايالات متحده امريكا در خصوص شروط دولت «جو بايدن» رييسجمهور امريكا براي بازگشت به برجام واكنش نشان داد. ميريوسفي تصريح كرد كه ايالات متحده نه تنها تعهداتش ذيل برجام را نقض كرده بلكه تعهدات خود ذيل قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت را نيز زيرپا گذاشته است. او در اين خصوص توضيح داد: «دولت فعلي ايالات متحده همچون دولت قبلي، تعهدات خود در قبال برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت سازمان ملل را نقض كرده است.»
اين ديپلمات ايراني در ادامه به اظهارات اخير «محمدجواد ظريف» وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران و «مجيد تختروانچي» نماينده دايم جمهوري اسلامي در سازمان ملل اشاره كرد كه هر دو دولت بايدن را ترغيب كردند كه رويكرد خود را در قبال ايران تغيير دهند. ميريوسفي در اين خصوص تصريح كرد: «همانطور كه وزير خارجه (ايران) ظريف و سفير (ايران در سازمان ملل) روانچي در يادداشت اخير خود تاكيد كردند، ما هميشه ايالات متحده را به عنوان عضوي درنظر ميگيريم كه نه تنها برجام بلكه قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت را در تضاد با قوانين بينالمللي نقض كرده است و بايد از هر دو (برجام و قطعنامه ۲۲۳۱) پيروي كند و تحريمهايي را كه (عليه ايران) تحميل كرده را لغو كند.» ميريوسفي همچنين تصريح كرد كه فعاليت غنيسازي ۲۰ درصد ايران در چارچوب محدوديتهاي برجام به ويژه پاراگراف ۳۶ بوده است كه به ايران اجازه ميدهد «عمل به تمامي يا بخشي از تعهدات برجامي خود را متوقف كند.» او ادامه داد: «ايران توافق (برجام) را نقض نكرده است و صرفا پاراگراف ۳۶ را فعال كرده كه به ايران اجازه ميدهد در صورت عدم پايبندي طرفهاي ديگر، اقدامات چارهساز در پيش بگيرد.» «كاظم غريبآبادي» سفير و نماينده دايم جمهوري اسلامي ايران نزد سازمانهاي بينالمللي در وين و نماينده دايم ايران در آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز در توييتي نوشت: همكاري و حسن نيت، يك خيابان دو طرفه است و نه يك بولوار يك طرفه. قانون جديد مجلس شوراي اسلامي، همچنين فرصت ديگري را براي حفظ همكاري كاملا بيسابقه و چشمگير با آژانس بينالمللي انرژي اتمي از طريق برداشتن تحريمها فراهم كرده است؛ اميدواريم فرصتها از دست نروند، چرا كه همكاري فوقالعاده كنوني به همكاري عادي باز ميگردد.
گوترش: انتظار يك راهكار فوري براي برجام را ندارم
«آنتونيو گوترش» دبيركل سازمان ملل طي نشست خبري در پاسخ به سوالي درباره احتمال حضورش به عنوان ميانجي براي رفع بنبست برجام بين ايران و امريكا گفت: «كارهاي زيادي هست كه بايد انجام شود ولي انتظار راهكار فوري را ندارم.» به نوشته خبرگزاري فرانسه، او در اين باره توضيح داد: «معتقدم كه همگان و تمام كساني كه برجام را امضا كردند و ديگر شركاي آن بايد با يكديگر همكاري كنند تا بلاتكليفيها را رفع كنند و با موانع و دشواريها رو به رو شوند. اينكه اوضاع به تدريج در حال حركت به سمت داشتن يك توافق است، اطمينانبخش است؛ توافقي كه براي صلح و ثبات خليج [فارس] و تمام جهان ضروري است.» گوترش با تاكيد بر اهميت توافق هستهاي ايران، ادامه داد: «برجام يك پيروزي بزرگ ديپلماتيك و مولفه ضروري براي صلح و ثبات خليج [فارس] بود و از اينكه اين توافق اكنون زير سوال قرار گرفته، متاسف هستيم. مشخص است كه دشواريها و موانعي به دليل خروج امريكا و اتخاذ اقدامات بيشتر (اعمال تحريمها) در مسير برجام وجود دارد. همزمان ايران نيز تدابيري را براي توسعه توانمنديهاي هستهاي خود اتخاذ كرد.»
طالبان؛ يك واقعيت تلخ
حتي خانم بينظير بوتو نخستوزير فقيد پاكستان نيز اعلام كرده بود كه ايجاد گروه طالبان حاصل همكاريهاي ايالات متحده، انگليس، پاكستان و عربستان سعودي است. اين گروه توافق صلح هم با امريكا امضا كرده و تحت هيچ شرايطي نميتوان ادعا كرد كه طالبان گروهي ضدامريكايي است. طالبان گروهي ضد امريكايي نيست و نخواهد بود و هر اندازه اين گروه در افغانستان قدرت بگيرد، ايران بيشتر متضرر خواهد شد. مخالفت طالبان با ايران شيعي ذاتي است و در نتيجه ما نميتوانيم به عنوان يك دوست به اين گروه نگاه كنيم؛ جامعه ايران نيز هيچگاه چنين نگاهي نداشته و نخواهد داشت. با وجود اين توضيحات، طالبان همچنان يك واقعيت غيرقابل انكار در افغانستان است كه بخش بزرگي از خاك اين كشور را در اختيار گرفته و اين مساله باعث شده تمام كشورهاي ذينفوذ از چين و روسيه تا قطر و امريكا و ايران با اين گروه مذاكراتي داشتهاند. نفس اين مذاكرات را نميتوان اشتباه خواند، چراكه ناگزير بوده و براي تامين منافع و امنيت ملي ضروري است. ايران اغلب مواضعي مثبت و سازنده در خصوص مسائل افغانستان داشته است؛ جمهوري اسلامي دولت جمهوري اسلامي افغانستان را به رسميت ميشناسد، قانون اساسي اين كشور را به رسميت ميشناسد و نظام سياسي كنوني افغانستان را تضمينكننده ديده شدن نظرات اقوام و گروههاي سياسي مختلف ميداند و از آن حمايت ميكند. اگر قرار باشد امارت اسلامي به همان سبك و سياق سالهاي پاياني دهه 1990 دوباره تشكيل شود و بدون انتخابات به قدرت برسد، تكثر قومي و مذهبي در افغانستان انكار شده و حاصل آن جز ناامني، بيثباتي، جنگ و فقر نخواهد بود. چنين مسالهاي قطعا به ضرر منافع ملي ايران خواهد بود. به همين دليل بايد تلاش شود تا طي يك سازوكار سياسي، خواسته مردم افغانستان از طريقي دموكراتيك اجرايي شود.
در اين ميان مساله تغيير دولت در امريكا نيز در تغيير شرايط سياسي افغانستان موثر خواهد بود. دولت دونالد ترامپ تنها تلاش داشت امريكا به هر قيمتي از منطقه خارج شود و در نتيجه باجهاي زيادي به طالبان داد اما در مورد دولت جديد ايالات متحده اين مساله متفاوت است. به احتمال بسيار زياد آنتوني بلينكن وزير امور خارجه و جو بايدن رييسجمهور امريكا رويكرد «خروج مسوولانه» را در دستور كار قرار خواهند داد و ترجيح ميدهند از دولت رسمي و قانوني جمهوري اسلامي افغانستان حمايت كنند، تا اينكه بخواهند براي تعجيل در خارج كردن نظاميان امريكايي از افغانستان، وجهه و تصويري را كه تلاش دارند از ايالات متحده به جهان نشان دهند خراب كرده و به شبهنظاميان طالبان كه در جنگ با مردم خودشان هستند، باج دهند.
زلزله در هنگامه انقلاب مشروطه
با بيرون راندن محمدخان غفاري اقبالالدوله حاكم دستنشانده محمدعلي شاه از آنجا، خواستار مشروطيت شدند. بهزودي همدان و شهرهاي ديگري از اصفهان پيروي كردند و چند هفته پس از زلزله، مراكز مليگرايان مشروطهخواه كه با يكديگر در تماس بودند سيلاخور را - كه منطقه نسبتا دوردست و تك افتاده در سرزمين بختياريها بود و زلزله 1909 در آنجا روي داده بود- به كنترل خود در آوردند.با وجود خط تلگرافي بين بروجرد و تهران، تماس تهران با مناطقي در غرب ايران، از جمله سيلاخور نامنظم بود. در سال 1287 (اوايل 1909) وضعيت راهها به همدان، كرمانشاه و راهي كه از طريق سيلاخور به اصفهان ميرفت چندان نا امن شده بود كه حتي تماس به وسيله پيك با كنسولگريهاي روسيه و انگلستان در كرمانشاه قطع شده بود. از اين رو، اخبار درباره اين زلزله سه هفته پس از وقوع آن و تنها توسط پيكهاي كنسولگريهاي انگليس به تهران رسيد! در حالي كه ابعاد كامل فاجعه از طريق مطبوعات رسمي اواخر مارس 1909 (فروردين 1288) به آگاهي همگان -روزنامهخوانها- رسيد. حتي در آن هنگام نيز اين اخبار به دست مطبوعات خارجي نرسيد. دليل ديرهنگام و بسيار كوتاه بودن اخبار اين زلزله در مطبوعات تهران آن بود كه پس از كودتاي تير 1287 (ژوئن 1908) تقريبا همه روزنامهها توقيف شدند. تا پايان ژانويه 1909 (10 بهمن 1287)، نگاشتهاي زلزله 23 ژانويه در چند مركز لرزهنگاري آن روز موجود در دنيا ثبت شده بود ولي هنوز محل رويداد ناشناخته مانده بود! در 25 ژانويه (پنجم بهمن)، مطبوعات روسيه نتايج بررسيهاي دستگاهي را از نگاشتهايي كه در روسيه از اين رويداد ثبت شده بود، گزارش كردند و جاي زلزله را در تركستان چين و بسيار ويرانگر ذكر كردند! زلزلهشناسان اروپايي گزارش دادند كه اين رويداد در خليجفارس يا اقيانوس هند بوده است! در لايپزيك آلمان زلزلهشناسان نگاشتهاي ثبت شده را به زلزلهاي در اقيانوس آرام نسبت دادند! ولي گاليتزين، زلزلهشناس روس با بهكار بردن دادههايي كه از ايستگاههاي لرزهنگاري تفليس، ايركوتسك و پولكوف به او تلگراف شده بود كانون زلزله را ايران، در حدود جنوب شرقي شاهرود اعلان كرد. كنسول روسيه در كرمانشاه -نيكولسكي- كه خود وقوع زلزله را به شدت حس كرده بود، هيات كارشناسي را براي جستوجوي محل وقوع زلزله به سمت مناطق شرقي كرمانشاه اعزام كرد. سرپرستي اين هيات را سرگرد سوخنكو برعهده داشت. پس از ده روز از وقوع زلزله، اين هيات به بروجرد رسيد. در اين شهر، هيات از حكومتِ تهران اجازه ورود به خاك لرستان و سرزمين بختياري را براي بررسي آثار زمينلرزه درخواست كرد. زماني كه هيات مذكور منتظر پاسخي از تهران بود، هجوم بازماندگان تهيدستِ زمينلرزه به بروجرد براي درخواست كمك از حاكم شهر آغاز شد. آنها گزارش ميدادند كه منطقه سيلاخور به كلي ويران شده و در مناطق كمتر آسيبديده جاپُلق و فِريدن در جنوب سيلاخور، اهالي به تاراج پرداختهاند. در 19 فوريه (27 بهمن) به هيات اجازه داده شد كه به سوي سيلاخور رهسپار شود. گزارش اسداله ميرزا، كارگزار كنسولگري روسيه، حاوي عكسي است كه آسيب زلزله و گسلش در روستاي سندرگان (در حوالي درود) را نشان ميداد، گزارش مصور سرگرد سوخنكو، بعدها مبناي مطالعات پروفسور نيكلاس امبرسيز و دكتر چارلز ملويل - براي نوشتن كتاب تاريخ زمينلرزههاي ايران، 1982- انتشارات دانشگاه كمبريج- قرار گرفت تا با بررسيهاي ميداني و بازبيني عكسهاي هوايي، محل دقيق وقوع زلزله سوم بهمن 1287 را در منطقه سيلاخور بين بروجرد و درود لرستان تعيين كنند. به دليل اوضاع پريشان سياسي، اجتماعي كشور در آن سالها، نهتنها رسيدگي به زلزلهزدگان صورت نگرفت كه گروههاي اشرار از وضع نابسامان منطقه سوءاستفاده كرده و مناطق زلزلهزده را غارت كردند. در يكصد و دوازده سال گذشته دنيا و ايران متحول شده است و سرعت عمل در اطلاع و رسيدگي به منطقه زلزلهزده به كلي متفاوت شده است، ولي هنوز در ايران دريافت و مستند كردن گزارش به هنگام مستدل از كانون زلزله، چالش امروزه ما نيز هست.